گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۱۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۷۲: خط ۷۲:
<span id='link134'><span>
<span id='link134'><span>


==مفاد كلى آيه و دو نكته اى كه از آن استفاده مى شود ==
پس تا اين جا روشن شد كه:  
پس ، تا اينجا روشن شد كه آيه شريفه مورد بحث در مقام بيان اين جهت است كه تفاصيل و جزئيات معارف و شرايع قرآنى به اصلى واحد بر مى گردد، به نحوى كه اگر آن اصل در هر مورد از موارد عقايد و اوصاف و اعمال با خصوصيت مورد، تركيب شود حكم خاص به آن مورد را نتيجه مى دهد، همان حكمى را كه قرآن كريم براى آن مورد معين كرده ، و با اين بيان دو نكته به خوبى روشن مى شود:


اول اينكه : كلمه «'''كتاب '''» در آيه مورد بحث خبر براى مبتدايى است كه از كلام حذف شده و تقدير آن «'''هذاكتاب '''» مى باشد، و منظور از كتاب همين قرآنى است كه در دست ما است ، قرآنى كه مى بينيم به سوره هائى تقسيم شده و اين با مطلبى كه در كلمات مفسرين و يا در روايات آمده و گفته شده كه منظور از كتاب لوح محفوظ و يا قرآن واقع در لوح محفوظ است منافات ندارد، براى اينكه قرآنى كه در دست ما است و به صورت كتابى خواندنى است با آنچه كه در لوح محفوظ است منافات ندارد، زيرا با آن متحد است ، اتحاد تنزيل با تاءويل .
آيه شريفه مورد بحث، در مقام بيان اين جهت است كه تفاصيل و جزئيات معارف و شرايع قرآنى، به اصلى واحد بر مى گردد. به نحوى كه اگر آن اصل در هر مورد از موارد عقايد و اوصاف و اعمال با خصوصيت مورد، تركيب شود، حكم خاص به آن مورد را نتيجه مى دهد. همان حكمى را كه قرآن كريم، براى آن مورد معين كرده، و با اين بيان، دو نكته به خوبى روشن مى شود:
 
* اول اين كه:  
 
كلمۀ «كتاب» در آيه مورد بحث، خبر براى مبتدايى است كه از كلام حذف شده و تقدير آن، «هَذَا كِتَابٌ» مى باشد، و منظور از «كتاب»، همين قرآنى است كه در دست ما است. قرآنى كه مى بينيم به سوره هایى تقسيم شده و اين، با مطلبى كه در كلمات مفسران و يا در روايات آمده و گفته شده كه منظور از «كتاب»، لوح محفوظ و يا قرآن واقع در لوح محفوظ است، منافات ندارد.
 
براى اين كه قرآنى كه در دست ما است و به صورت كتابى خواندنى است، با آنچه كه در لوح محفوظ است، منافات ندارد. زيرا با آن متحد است، اتحاد تنزيل با تأويل.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۲۰۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۲۰۴ </center>
دوم اينكه : لفظ «'''ثم '''» در جمله «'''ثم فصلت '''» براى اين آمده كه بعديت به حسب ترتيب را برساند نه بعديت زمانى را، چون تقدم و تاءخر زمانى بين معانى مختلف به حسب اصليت و فرعيت يا اجمال و تفصيل معنا ندارد، (و نمى شود گفت : معانى قرآن اول اصلى و يا اجمالى بوده بعد از مدتى فرعى و يا تفصيلى شده ، لا جرم كلمه «'''ثم '''» تنها در اين صدد است كه همان نكته اى را كه مشروحا گذشت افاده نموده بفهماند فروع و تفاصيل قرآن از اصولى و آن اصول از اصل واحدى منشاء گرفته است ).
* دوم اين كه:  
 
لفظ «ثُمّ» در جملۀ «ثُمّ فُصِّلَت»، براى اين آمده كه بعديت به حسب ترتيب را برساند، نه بعديت زمانى را. چون تقدم و تأخر زمانى، بين معانى مختلف به حسب اصليت و فرعيت يا اجمال و تفصيل معنا ندارد. (و نمى شود گفت: معانى قرآن، اول اصلى و يا اجمالى بوده، بعد از مدتى فرعى و يا تفصيلى شده. لاجرم كلمۀ «ثُمّ»، تنها در اين صدد است كه همان نكته اى را كه مشروحا گذشت، افاده نموده، بفهماند فروع و تفاصيل قرآن از اصولى و آن اصول از اصل واحدى منشأ گرفته است).
<span id='link135'><span>
<span id='link135'><span>
==اقوال مختلف مفسرين درباره مراد از احكام و تفصيل آيات ، و بيان نادرستى آن اقوال ==
==اقوال مختلف مفسرين درباره مراد از احكام و تفصيل آيات ، و بيان نادرستى آن اقوال ==
با اين بيان نكته اى ديگر نيز روشن مى شود، و آن نادرستى معنايى است كه بعضى از مفسرين براى آيه كرده و گفته اند: معنايش اين است كه آيات قرآنى ، محكم و غير قابل نسخ هستند و مانند ساير كتب آسمانى و شرايع ديگر انبياء نيست كه هر يك بعد از مدتى نسخ شدند. و در معناى جمله «'''ثم فصلت '''» گفته اند: يعنى با بيان حلال و حرام و ساير احكام تفصيل داده شده است.
با اين بيان نكته اى ديگر نيز روشن مى شود، و آن نادرستى معنايى است كه بعضى از مفسرين براى آيه كرده و گفته اند: معنايش اين است كه آيات قرآنى ، محكم و غير قابل نسخ هستند و مانند ساير كتب آسمانى و شرايع ديگر انبياء نيست كه هر يك بعد از مدتى نسخ شدند. و در معناى جمله «'''ثم فصلت '''» گفته اند: يعنى با بيان حلال و حرام و ساير احكام تفصيل داده شده است.
۱۵٬۹۷۷

ویرایش