۱۵٬۹۷۷
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
البته طبع كلام و لحن آن اقتضاء داشت بفرمايد: «براى خدا امثال بگيريد و مردم را از راه خدا منحرف بكنيد كه بازگشتتان به سوى جهنم است». ولى | البته طبع كلام و لحن آن اقتضاء داشت بفرمايد: «براى خدا امثال بگيريد و مردم را از راه خدا منحرف بكنيد كه بازگشتتان به سوى جهنم است». ولى این طور نفرموده، بلكه فرمود: «براى خدا امثال گفتند و مردم را از راه خدا منحرف نمودند. به ايشان بگو از كار خود بهره بگيريد كه بازگشتتان به سوى خدا است»، تا در ضمن سخن، به غرض فاسد ايشان، كه همان بهره هاى مادى است و آن را پنهان مى كردند، تصريح كرده باشد و در نتيجه بهتر رسوا شده باشند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۸۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۸۲ </center> | ||
«'''قُل لِّعِبَادِى الَّذِينَ | «'''قُل لِّعِبَادِى الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلَوةَ وَ يُنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً مِن قَبْلِ أَن يَأْتىَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خِلَالٌ'''»: | ||
بعد از آن كه آن ها را به وسيله رسول | بعد از آن كه آن ها را به وسيله رسول گرامی اش و به خاطر گمراه كردن مردم از راه خدا تهديد به عذاب قيامت كرد، اينك به وسيله همان پيامبر، بندگان خود را كه ايمان آورده اند، دستور مى دهد كه او را رها نكنند و تا روز قيامت - كه در آن روز ديگر مجالى براى جبران سعادت هاى فوت شده نيست، و ديگر با هيچ وسيله اى از وسايل موجود در دنيا كه يا معاوضه، و دادن چيزى و گرفتن چيزى است، و يا دوستى و محبت است؛ نمى توان كه از دست رفته جبران كرد - فرا نرسيده، راه خدا و ريسمان محكم او را از دست ندهند. چون روز قيامت، فقط و فقط، روز حساب و جزا است و شأن آن روز، تنها همين است و شأن ديگرى در آن نيست. | ||
از اين جا روشن مى شود كه جمله: | از اين جا روشن مى شود كه جمله: «يُقِيمُوا الصَّلَوة وَ يُنفِقُوا»، بيان از «راه خدا» است و در معرفى راه خدا، تنها به اين دو اكتفا كرد. چون ساير وظائف و دستورات شرعى كه هر يك به تناسب خود، شأنى از شؤون حيات دنيوى را اصلاح مى كند - عده اى از قبيل نماز، ميان بنده و پروردگار او را، و عده اى نظير انفاق، ميان بنده با بندگان ديگر را اصلاح مى نمايد - همه از آن دو ركن، منشعب مى شوند. | ||
و دو جمله | و دو جمله «يُقِيمُوا» و «يُنفِقُوا» از اين نظر مجزوم (بدون نون) آمده اند كه در جواب امر و مقول قول حذف شده قرار گرفته اند، و تقدير كلام چنين است: «قُل أقِيمُوا الصَّلَوةَ وَ أنفِقُوا... يُقِيمُوا الصَّلَوةَ وَ يُنفِقُوا...». | ||
انفاقى كه در آيه شريفه آمده، انفاق معينى نيست، بلكه مطلق انفاق در راه خداست. چون سوره مورد بحث، | انفاقى كه در آيه شريفه آمده، انفاق معينى نيست، بلكه مطلق انفاق در راه خداست. چون سوره مورد بحث، مكّى است و در مكه هنوز آيه اى در باره زكات معين اسلامى نازل نشده بود. و مقصود از انفاق سرّى و علنى اين است كه انفاق بر مقتضاى ادب دينى انجام گيرد. آن جا كه ادب، اقتضاى پنهان بودن را دارد، پنهانى انفاق كنند و هرجا كه ادب، علنى آن را مى پسندد، علنى بدهند. | ||
به هرحال، مطلوب از انفاق اين است كه هر گوشه و شأنى از شؤون اجتماع كه در شرف فساد و تباهى است اصلاح شود، و بر جامعه مسلمين خللى وارد نيايد. | |||
<span id='link57'><span> | <span id='link57'><span> | ||
و اگر در اين آيه مى فرمايد كه: در روز قيامت، دوستى و خُلّت نيست، منافات با آيه | |||
و اگر در اين آيه مى فرمايد كه: در روز قيامت، دوستى و خُلّت نيست، منافات با آيه «الأخِلَّاءُ يَومَئِذٍ بَعضُهُم لِبَعضٍ عَدُوٌّ إلّا المُتَّقِين» - كه براى آن روز دوستى را اثبات مى كند - ندارد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۸۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۸۳ </center> | ||
زيرا نسبت ميان اين دو آيه، به اصطلاح منطقى ها، نسبت عموم و خصوص مطلق است. و حاصل مقصود از آن دو اين مى شود كه: خُلّت و دوستى كه جهت تقوا و رنگ آن را نداشته باشد، در قيامت منتفى | زيرا نسبت ميان اين دو آيه، به اصطلاح منطقى ها، نسبت عموم و خصوص مطلق است. و حاصل مقصود از آن دو اين مى شود كه: خُلّت و دوستى كه جهت تقوا و رنگ آن را نداشته باشد، در قيامت منتفى است. و اما خُلّت و دوستى كه رنگ تقوا داشته باشد، يعنى به خاطر خدا بوده باشد، البته در قيامت ثابت و نافع است. | ||
پس انكار دوستى به طور مطلق، و سپس اثبات بعضى از اقسام آن در اين آيه، نظير انكار شفاعت به طور مطلق در آيه | پس انكار دوستى به طور مطلق، و سپس اثبات بعضى از اقسام آن در اين آيه، نظير انكار شفاعت به طور مطلق در آيه «وَ لَا خُلَّةٌ وَ لَا شَفَاعَةٌ»، و سپس اثبات بعضى از اقسام آن كه شفاعت به اذن خدا باشد، در آيه: «إلَّا مَن شَهِدَ بِالحَقِّ وَ هُم يَعلَمُونَ» مى باشد. | ||
و اين كه بعضى در اصلاح و رفع تنافى ميان اين دو آيه گفته اند: «مراد از خُلّت در آيه اى كه آن را انكار مى كند، دوستى هاى معمولى دنيوى است، كه به وسيله آن از دست رفته ها را جبران مى كنند. به خلاف دوستى در آيه ديگر، كه آن را اثبات مى كند. | و اين كه بعضى در اصلاح و رفع تنافى ميان اين دو آيه گفته اند: «مراد از خُلّت در آيه اى كه آن را انكار مى كند، دوستى هاى معمولى دنيوى است، كه به وسيله آن از دست رفته ها را جبران مى كنند. به خلاف دوستى در آيه ديگر، كه آن را اثبات مى كند. |
ویرایش