گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۶۳: خط ۲۶۳:
==مقصود از «منطق الطير» در سخن سليمان«ع»==
==مقصود از «منطق الطير» در سخن سليمان«ع»==


و كلمه منطق و نيز كلمه نطق هر دو به معناى صوت يا صوتهاى متعارفى است كه از حروفى تشكيل يافته و طبق قرارداد واضع لغت ، بر معنيهايى كه منظور نظر ناطق است دلالت مى كند و در اصطلاح ، اين صوتها را كلام مى ويند و بنا بر آنچه راغب گفته : اين دو كلمه جز بر سخنان انسان اطلاق نمى شود، - مثلا به صداى گوسفند و يا گنجشك نطق يا منطق گفته نمى شود - ولى در قرآن كريم در معنايى وسيعتر استعمال شده
و كلمۀ «منطق» و نيز كلمۀ «نطق»، هر دو به معناى صوت يا صوت هاى متعارفى است كه از حروفى تشكيل يافته و طبق قرارداد واضع لغت، بر معنی هايى كه منظور نظر ناطق است، دلالت مى كند و در اصطلاح، اين صوت ها را «كلام» مى گويند.
و آن عبارت است از دلالت هر چيزى بر مقصودش ، مثلا در قرآن كريم دلالت پوست بدن را نطق خوانده فرموده است : «و قالوا لجلودهم لم شهدتم علينا قالوا انطقنا اللّه الذى انطق كل شى ء».
 
و بنابر آنچه راغب گفته، اين دو كلمه، جز بر سخنان انسان اطلاق نمى شود - مثلا به صداى گوسفند و يا گنجشك، «نطق» يا «منطق» گفته نمى شود - ولى در قرآن كريم، در معنايى وسيع تر استعمال شده
و آن، عبارت است از: دلالت هر چيزى بر مقصودش.
 
مثلا در قرآن كريم، دلالت پوست بدن را «نطق» خوانده، فرموده است: «وَ قَالوُا لِجُلُودِهِم لِمَ شَهِدتُم عَلَينَا قَالُوا أنطَقَنَا اللّهُ الَّذِى أنطَقَ كُلَّ شَئ».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۹۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۹۸ </center>
و اين استعمال قرآن يا از باب تحليل معناست ، كه قرآن كريم در بيشتر معانى و مفاهيمى كه تنها در جسمانيات استعمال مى شود بكار برده و آن را در غير جسمانيات نيز به كار مى برد، مثل ديدن و نظر كردن و شنيدن و لوح و قلم و عرش و كرسى و غير آن كه از نظر لغت موارد استعمالشان تنها جسمانيات است ، ولى قرآن با تحليل معانى آنها، در غير جسمانيات هم به كار مى برد و يا اين است كه اصولا اينگونه واژهها براى معنايى اعم از جسمانيات درست و وضع شده ، و اختصاص آن (منطق ) به انسان از باب انصراف و كثرت استعمال است (مثلا كرسى را بيشتر در يك تخت داراى پايه بكار برده ايم ، خيال مى كنيم كه معناى آن تنها تخت اين چنينى است )
و اين استعمال قرآن، يا از باب تحليل معناست، كه قرآن كريم در بيشتر معانى و مفاهيمى كه تنها در جسمانيات استعمال مى شود، به كار برده و آن را در غير جسمانيات نيز به كار مى برد. مثل ديدن و نظر كردن و شنيدن و لوح و قلم و عرش و كرسى و غير آن، كه از نظر لغت، موارد استعمالشان، تنها جسمانيات است، ولى قرآن با تحليل معانى آن ها، در غير جسمانيات هم به كار مى برد.
 
و يا اين است كه اصولا اين گونه واژه ها، براى معنايى اعم از جسمانيات درست و وضع شده، و اختصاص آن (منطق) به انسان، از باب انصراف و كثرت استعمال است. (مثلا كرسى را بيشتر در يك تخت داراى پايه به كار برده ايم، خيال مى كنيم كه معناى آن، تنها تخت اين چنينى است).
 
به هرحال - چه آن باشد و چه اين - «منطق طير»، عبارت است از هر طريقى كه مرغ ها به آن طريق، مقاصد خود را با هم مبادله مى كنند و تا آن جا كه از تدبر در احوال حيوانات به دست آمده، معلوم شده است كه هر صنفى از اصناف حيوانات و يا لااقل هر نوعى، صوت هايى ساده - و بدون تركيب - دارند، كه در موارد خاصى كه به هم بر مى خورند و يا با هم هستند، به كار مى برند.


به هر حال - چه آن باشد و چه اين - منطق طير عبارت است از هر طريقى كه مرغها به آن طريق مقاصد خود را با هم مبادله مى كنند و تا آنجا كه از تدبر در احوال حيوانات به دست آمده ، معلوم شده است كه هر صنفى از اصناف حيوانات و يا لااقل هر نوعى ، صوتهايى ساده ، - و بدون تركيب - دارند، كه در موارد خاصى كه به هم بر مى خورند و يا با هم هستند به كار مى برند. مثلا هنگامى كه غريزه جنسيشان به هيجان آمده يك جور، و هنگامى كه مى خواهند بر يكديگر غلبه كنند جورى ديگر، و هنگام ترس طورى ، و هنگام التماس و استغاثه به ديگران طورى ديگر، البته اين صداهاى مختلف در مواقع مختلف مختص به مرغان نيست ، بلكه ساير حيوانات نيز دارند.
مثلا هنگامى كه غريزه جنسی شان به هيجان آمده، يك جور، و هنگامى كه مى خواهند بر يكديگر غلبه كنند، جورى ديگر، و هنگام ترس طورى، و هنگام التماس و استغاثه به ديگران، طورى ديگر. البته اين صداهاى مختلف در مواقع مختلف، مختص به مرغان نيست، بلكه ساير حيوانات نيز دارند.
<span id='link334'><span>
<span id='link334'><span>


۲۰٬۳۸۹

ویرایش