گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۴۵: خط ۲۴۵:
<span id='link332'><span>
<span id='link332'><span>


==نبوت و علم انبياء«ع»، اكتسابى نيست و از ديگران به ارث نمى برند ==
==علم و نبوت انبياء«ع»، اكتسابى نيست، و از ديگران به ارث نمى برند ==
«'''وَ وَرِث سُلَيْمَانُ دَاوُدَ...'''»:
 
يعنى سليمان مال و ملك را از داوود ارث برد. و اينكه بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از اين ارث ، ارث بردن نبوت و علم است ، صحيح نيست ، براى اينكه نبوت ارثى نيست ، چون قابل انتقال نيست ، و اما علم ، هر چند با نوعى عنايت و مجاز مى توان گفت كه قابل انتقال است - نه حقيقتا - براى اينكه استاد، علم را از خود به شاگرد انتقال نمى دهد، و گرنه بايد ديگر خودش علم نداشته باشد ليكن اين انتقال مجازى هم ، در علم فكرى است ، كه با درس خواندن به دست مى آيد و علمى كه انبياء اختصاص به آن داده شده اند، از مقوله درس خواندن نيست ، بلكه كرامتى است از خدا به ايشان ، كه دست فكر و ممارست بدان نمى رسد، ممكن است با همان عنايت و مجازگويى بگوييم فلان مرد عادى علم را از پيغمبرى ارث
يعنى سليمان مال و ملك را از داوود ارث برد. و اينكه بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از اين ارث ، ارث بردن نبوت و علم است ، صحيح نيست ، براى اينكه نبوت ارثى نيست ، چون قابل انتقال نيست ، و اما علم ، هر چند با نوعى عنايت و مجاز مى توان گفت كه قابل انتقال است - نه حقيقتا - براى اينكه استاد، علم را از خود به شاگرد انتقال نمى دهد، و گرنه بايد ديگر خودش علم نداشته باشد ليكن اين انتقال مجازى هم ، در علم فكرى است ، كه با درس خواندن به دست مى آيد و علمى كه انبياء اختصاص به آن داده شده اند، از مقوله درس خواندن نيست ، بلكه كرامتى است از خدا به ايشان ، كه دست فكر و ممارست بدان نمى رسد، ممكن است با همان عنايت و مجازگويى بگوييم فلان مرد عادى علم را از پيغمبرى ارث
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۹۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۹۷ </center>
خط ۲۶۳: خط ۲۶۵:
به هر حال - چه آن باشد و چه اين - منطق طير عبارت است از هر طريقى كه مرغها به آن طريق مقاصد خود را با هم مبادله مى كنند و تا آنجا كه از تدبر در احوال حيوانات به دست آمده ، معلوم شده است كه هر صنفى از اصناف حيوانات و يا لااقل هر نوعى ، صوتهايى ساده ، - و بدون تركيب - دارند، كه در موارد خاصى كه به هم بر مى خورند و يا با هم هستند به كار مى برند. مثلا هنگامى كه غريزه جنسيشان به هيجان آمده يك جور، و هنگامى كه مى خواهند بر يكديگر غلبه كنند جورى ديگر، و هنگام ترس طورى ، و هنگام التماس و استغاثه به ديگران طورى ديگر، البته اين صداهاى مختلف در مواقع مختلف مختص به مرغان نيست ، بلكه ساير حيوانات نيز دارند.
به هر حال - چه آن باشد و چه اين - منطق طير عبارت است از هر طريقى كه مرغها به آن طريق مقاصد خود را با هم مبادله مى كنند و تا آنجا كه از تدبر در احوال حيوانات به دست آمده ، معلوم شده است كه هر صنفى از اصناف حيوانات و يا لااقل هر نوعى ، صوتهايى ساده ، - و بدون تركيب - دارند، كه در موارد خاصى كه به هم بر مى خورند و يا با هم هستند به كار مى برند. مثلا هنگامى كه غريزه جنسيشان به هيجان آمده يك جور، و هنگامى كه مى خواهند بر يكديگر غلبه كنند جورى ديگر، و هنگام ترس طورى ، و هنگام التماس و استغاثه به ديگران طورى ديگر، البته اين صداهاى مختلف در مواقع مختلف مختص به مرغان نيست ، بلكه ساير حيوانات نيز دارند.
<span id='link334'><span>
<span id='link334'><span>
==بيان اينكه مراد از منطق طير در قرآن معناى ظاهرى آن نيست ==
==بيان اينكه مراد از منطق طير در قرآن معناى ظاهرى آن نيست ==


۲۰٬۳۹۶

ویرایش