گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۳۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۹۷: خط ۱۹۷:
و كلمۀ «آيات» چون مطلق است، هم شامل آيات تكوينى و ديدنى عالَم مى شود، كه هر انسان صحيح الادراكى، آن را مى بيند و هم، شامل آيات و معجزاتى كه به دست انبيا جارى مى شود و هم، براهينى كه انبيا از طريق وحى اقامه مى كردند.
و كلمۀ «آيات» چون مطلق است، هم شامل آيات تكوينى و ديدنى عالَم مى شود، كه هر انسان صحيح الادراكى، آن را مى بيند و هم، شامل آيات و معجزاتى كه به دست انبيا جارى مى شود و هم، براهينى كه انبيا از طريق وحى اقامه مى كردند.


و اين جمله، مشتمل است بر يك برهان، به اين بيان كه اگر در واقع معبودى بوده باشد كه پرستش او بر انسان واجب باشد و نيز در پرستش او، كمال و سعادت آدمى تأمين شود، تماميت و كمال تدبير او اقتضا مى كند كه انسان ها را به سوى خود هدايت كند و آن معبودى كه آيات هستى بر ربوبيت و الوهيت او دلالت مى  
و اين جمله، مشتمل است بر يك برهان، به اين بيان كه اگر در واقع معبودى بوده باشد كه پرستش او بر انسان واجب باشد و نيز در پرستش او، كمال و سعادت آدمى تأمين شود، تماميت و كمال تدبير او اقتضا مى كند كه انسان ها را به سوى خود هدايت كند و آن معبودى كه آيات هستى بر ربوبيت و الوهيت او دلالت مى کند و انبياء و رسولان هم با دعوت خود و معجزاتشان آن آيات را تأييد مى كنند،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۸۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۸۱ </center>
کند و انبياء و رسولان هم با دعوت خود و معجزاتشان آن آيات را تأييد مى كنند، «خداى سبحان» است. و اما آلهۀ مشركان، كه مشركان آن ها را به جاى خدا مى پرستند و مى خوانند، هيچ آيات و دليلى از ناحيه آن ها نيست كه بر الوهيت آن ها دلالت كند.  
«خداى سبحان» است. و اما آلهۀ مشركان، كه مشركان آن ها را به جاى خدا مى پرستند و مى خوانند، هيچ آيات و دليلى از ناحيه آن ها نيست كه بر الوهيت آن ها دلالت كند.  


پس همان «خداى سبحان»، معبودى است يگانه و بى شريك - و اميرالمؤمنين «عليه السلام» هم، در اين كلام خود كه فرموده: «لَو كَانَ لِرَبّكَ شَرِيكٌ لَأتَتكَ رُسُلَهُ: اگر پروردگار تو شريكى مى داشت، رسولان آن شريك هم به سويت مى آمدند»، به اين برهان اشاره فرموده.
پس همان «خداى سبحان»، معبودى است يگانه و بى شريك - و اميرالمؤمنين «عليه السلام» هم، در اين كلام خود كه فرموده: «لَو كَانَ لِرَبّكَ شَرِيكٌ لَأتَتكَ رُسُلَهُ: اگر پروردگار تو شريكى مى داشت، رسولان آن شريك هم به سويت مى آمدند»، به اين برهان اشاره فرموده.
خط ۲۱۳: خط ۲۱۳:
مناسب تر با سياق، اين است كه خطاب عمومى و شامل مؤمنان و غيرمؤمنان، و متفرع بر حجت قبلى باشد، ولى شامل كفارى كه در آخر آيه نامبرده شده اند، يعنى تكذيب كنندگان و مجادلين به باطل نمى شود.
مناسب تر با سياق، اين است كه خطاب عمومى و شامل مؤمنان و غيرمؤمنان، و متفرع بر حجت قبلى باشد، ولى شامل كفارى كه در آخر آيه نامبرده شده اند، يعنى تكذيب كنندگان و مجادلين به باطل نمى شود.


گويا فرموده: وقتى آيات بر وحدانيت خداى تعالى دلالت كرد و معلوم شد كه تنها رازق اوست، ناگزير بر همه مردم - البته غير آن كفارى كه آيات را تكذيب كرده، و مجادله نمودند - لازم است كه او را بخوانند،
گويا فرموده: وقتى آيات بر وحدانيت خداى تعالى دلالت كرد و معلوم شد كه تنها رازق اوست، ناگزير بر همه مردم - البته غير آن كفارى كه آيات را تكذيب كرده، و مجادله نمودند - لازم است كه او را بخوانند، در حالى كه «دين» را خالص براى او بدانند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۸۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۸۲ </center>
در حالى كه «دين» را خالص براى او بدانند. و اما كفارى كه از دين توحيد بدشان مى آيد، آن ها مورد گفتار نيستند، چون اميدى به آن ها نيست و هيچ آيت و حجتى مفيد به حالشان واقع نگشته و قانعشان نمى كند. پس شما خدا را با اخلاص بپرستيد، و كفار را به حال خودشان واگذاريد، چون از اين دين كراهت دارند.
و اما كفارى كه از دين توحيد بدشان مى آيد، آن ها مورد گفتار نيستند، چون اميدى به آن ها نيست و هيچ آيت و حجتى مفيد به حالشان واقع نگشته و قانعشان نمى كند. پس شما خدا را با اخلاص بپرستيد، و كفار را به حال خودشان واگذاريد، چون از اين دين كراهت دارند.


«'''رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِى الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَن يَشاءُ مِنْ عِبَادِهِ ...'''»:
«'''رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِى الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَن يَشاءُ مِنْ عِبَادِهِ ...'''»:
۲۰٬۳۹۴

ویرایش