۲۰٬۵۹۸
ویرایش
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، عذرش را پذيرفت. آن وقت، قبيله خزرج، نزد زيد بن ارقم رفته، شماتتش كردند كه تو چرا به بزرگ قبيله ما تهمت زدى. | رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، عذرش را پذيرفت. آن وقت، قبيله خزرج، نزد زيد بن ارقم رفته، شماتتش كردند كه تو چرا به بزرگ قبيله ما تهمت زدى. | ||
هنگامى كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» از آن منزل حركت كرد، زيد با آن جناب بود، و مى گفت: بار الها! تو مى دانى كه من دروغ نگفته ام، و به عبداللّه بن اُبَى تهمت نزده ام. چيزى از راه را نرفته بودند كه حالت وحى و برحاء به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» دست داد و آن قدر سنگین شد که | هنگامى كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» از آن منزل حركت كرد، زيد با آن جناب بود، و مى گفت: بار الها! تو مى دانى كه من دروغ نگفته ام، و به عبداللّه بن اُبَى تهمت نزده ام. چيزى از راه را نرفته بودند كه حالت وحى و برحاء به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» دست داد و آن قدر سنگین شد که نزديك بود شترش زانو بزند | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۸۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۸۲ </center> | ||
و بخوابد، و خود او، عرق از پيشانى مباركش مى چكيد، و بعد از آن كه به حالت عادى برگشت، گوش زيد بن ارقم را گرفته، او را از روى بار و بنه اش (و يا از روى شتر) بلند كرد و فرمود: اى پسر! سخنت راست و دلت فراگير است، و خداى تعالى، قرآنى درباره ات نازل كرده. | |||
و چون به منزل رسيدند و پياده شدند، سوره «منافقين» را تا جملۀ «وَلَكِنّ المُنَافِقِينَ لَا يَعلَمُون» بر آنان خواند، و خداى تعالى، عبداللّه بن اُبَى را رسوا ساخت. | و چون به منزل رسيدند و پياده شدند، سوره «منافقين» را تا جملۀ «وَلَكِنّ المُنَافِقِينَ لَا يَعلَمُون» بر آنان خواند، و خداى تعالى، عبداللّه بن اُبَى را رسوا ساخت. |
ویرایش