گمنام

الأعراف ٣٧: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۲۰٬۵۲۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۲: خط ۳۲:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۱۱#link92 | آيات ۳۷ - ۵۴، سوره اعراف ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۱۱#link92 | آيات ۳۷ - ۵۴، سوره اعراف ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۱۲#link93 | مراد از افترا بر خدا به كذب در آيه (( فمن اظلم ممن افترى ...(( شرك ورزيدن به خداو انكار توحيد است .]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۱۲#link93 | مراد از افترا بر خدا به كذب در آيه (( فمن اظلم ممن افترى ...(( شرك ورزيدن به خداو انكار توحيد است .]]
خط ۵۹: خط ۶۰:
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۱۵#link117 | چند روايت در مورد اينكه ائمه اهل بيت عليهم السلام اصحاب اعراف هستند.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۱۵#link117 | چند روايت در مورد اينكه ائمه اهل بيت عليهم السلام اصحاب اعراف هستند.]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۵۱#link27 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۵۱#link27 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ أُولئِكَ يَنالُهُمْ نَصِيبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا يَتَوَفَّوْنَهُمْ قالُوا أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا وَ شَهِدُوا عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ «37»
----
«1». التحقيق فى كلمات القرآن.
جلد 3 - صفحه 60
پس كيست ستمكارتر از كسى كه بر خداوند دروغ بندد، يا آيات او را تكذيب كند؟ آنان بهره‌ى خود را از (دنيا به مقدارى كه در) كتاب (الهى كه براى آنان نوشته شده) خواهند برد، تا آنكه چون فرستادگان ما براى گرفتن جانشان به سراغ آنان آيند، گويند: كجاست آنچه (و آنكه) به جاى خداوند مى‌خوانديد؟ گويند: همه از ديد ما ناپديد ونابود شدند. و آنان عليه خود شهادت مى‌دهند كه كافر بوده‌اند.
===نکته ها===
مراد از افترا بر خداوند در آيات قرآن، معمولًا شرك به خداوند است. «1» البتّه حلال و حرام كردن چيزى بدون دليل هم بدعت و افتراى بر خداست، چنانكه تكذيب پيامبران نيز نوعى نسبت دروغ به خدا دادن است.
در قرآن، 15 مرتبه افرادى به عنوان ظالم‌ترين مردم معرّفى شده‌اند، يعنى كسانى كه هم به خود و شخصيّت خود ظلم كرده‌اند و هم به اجتماع، و ريشه‌ى همه‌ى آنها شرك، كفر و عناد بوده است. «2»
عبارت‌ «نَصِيبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ»، شامل رزق و روزى، حيات و مرگ، سعادت و شقاوت در دنيا و جزاى اعمال و عقوبات در روز قيامت مى‌شود كه در لوح محفوظ الهى ثبت شده است. «3»
===پیام ها===
1- تكذيب و افتراى بر خدا و بدعت‌گذارى، بزرگ‌ترين ستم است. «فَمَنْ أَظْلَمُ»
2- هر انسانى داراى نصيب و بهره‌اى ثبت شده و حتمى در دنياست. «يَنالُهُمْ نَصِيبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ»
3- فرشتگانى مأمور قبض روح هستند. «رُسُلُنا يَتَوَفَّوْنَهُمْ»
4- روح، تمام حقيقت انسان است. «يَتَوَفَّوْنَهُمْ» و نفرمود: «يتوفّون انفسهم»
----
«1». تفسير الميزان.
«2». تفسير نمونه، ج 5، ص 184.
«3». تفسير اثنى‌عشرى.
جلد 3 - صفحه 61
5- انسان، با ديدن نشانه‌هاى مرگ، از خواب غفلت بيدار مى‌شود و با مأموران قبض روح گفتگو دارد، ولى چه سود؟ يَتَوَفَّوْنَهُمْ قالُوا ... قالُوا
6- نخستين مرحله‌ى بازپرسى انسان، از لحظه‌ى مرگ آغاز مى‌شود. «أَيْنَ ما كُنْتُمْ»
7- از نخستين سؤالها در قيامت، سؤال از معبود است. «أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَدْعُونَ»
8- غير خدا، سرابى بيش نيست و مشركان هنگام مرگ، به پوچى تمامى معبودها اقرار مى‌كنند. «قالُوا ضَلُّوا عَنَّا»
9- اوّلين قاضى در قيامت، وجدان انسان است. «شَهِدُوا عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ أُولئِكَ يَنالُهُمْ نَصِيبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا يَتَوَفَّوْنَهُمْ قالُوا أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا وَ شَهِدُوا عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ (37)
بعد از آن بر سبيل استنكار و استعجاب فرمايد:
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً: پس كيست ظالمتر، (استفهام انكارى)، يعنى نيست ظالمتر از كسى كه افترا مى‌بندد بر خداى تعالى دروغى و بهتانى را؛ به آنكه خداى تعالى زن و فرزند و شريك در ذات و صفات دارد، أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ‌: يا دروغ مى‌شمرد آيات منزله الهى و رسالت و نبوت رسل سبحانى را، أُولئِكَ يَنالُهُمْ نَصِيبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ‌: 1- آن جماعت مفتريان و مكذبان، مى‌رسد ايشان را بهره و سهمى از مكتوب الهى از ارزاق و اعمار در دنيا كه براى آنها نوشته شده. 2- يا بيابند عذاب معين مكتوب در لوح محفوظ و در قرآن مجيد توعيد ايشان فرموده. 3- مراد از اين نصيب در كتاب، غير عذاب است. 4- نصيب از كتاب، سعادت و شقاوت است. 5- مراد جزاى اعمالى است از خير و شر. و نزد بعضى رزق و عمر. و اولى حمل آيه است بر تمام وجوه، چه نصيب به معنى حصه آنچه در قسمت شخص منقسم شده از عمر و رزق و بقا
----
جلد 4 صفحه 62
و اجل در دنيا و انواع عقوبات در عقبى به لوح محفوظ مكتوب شده به او برسد. و اين حكم موقوف است. حَتَّى إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا: تا وقتى كه بيايد ايشان را فرستادگان ما كه ملك الموت و اعوان اويند. يَتَوَفَّوْنَهُمْ‌: در حالتى كه فراگيرند و قبض نمايند ارواح ايشان را. قالُوا أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ‌: ملائكه به توبيخ و سرزنش به ايشان گويند: كجايند آنان كه عبادت و اطاعت مى‌كرديد غير خداى تعالى تا امروز عذاب الهى را از شما دفع نمايند.
قالُوا ضَلُّوا عَنَّا: گويند كفار، گمراه و غايب گشتند از ما، هيچ از ايشان كمك و استعانتى به ما نمى‌رسد در تخلص از عذاب و عقاب الهى، وَ شَهِدُوا عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ‌: و شهادت دهند بر نفسهاى خود، أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ‌:
بدرستى كه ايشان بودند كافر، و اعتراف نمايند به ضلالت خود.
تبصره: زمخشرى و فخر رازى و غيره اعتراض نموده‌اند بر خليفه ثالث عثمان به تغليط در كلمه (ما) به اين كه لفظ (ما) موصوله و لازم بود به انفراد نوشته شود، و حال آنكه در مصحف عثمان به اتصال مكتوب شده.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ أُولئِكَ يَنالُهُمْ نَصِيبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا يَتَوَفَّوْنَهُمْ قالُوا أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا وَ شَهِدُوا عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ (37)
ترجمه‌
پس كيست ستمكارتر از آنكه افترا بست بر خدا دروغ را يا تكذيب نمود آيتهاى او را آنگروه ميرسد بهره آنها از كتاب تا وقتى كه بيايند آنها را فرستادگان ما كه بگيرند جان آنها را گويند كجايند آنچه بوديد كه ميخوانديد از غير خدا گويند گم شدند از ما و گواهى ميدهند بر خودهاشان كه آنها بودند كافران.
تفسير
اقبح افراد ظلم ظلمى است كه موجب اضرار بنفس و اضلال خلق و تضييع حق خالق و منعم شود و افتراى بخداوند و تكذيب آيات او از اين قبيل است و مقصود از استفهام اخبار مؤكد است اين جماعت حياة و روزى مقدر آنها كه در الواح سماوى ثبت شده بآنها ميرسد تا وقتى كه ملك الموت و اعوانش نزد آنها حاضر ميشوند براى قبض روحشان بلسان حال يا مقال از آنها ميپرسند كجايند آن خدايانى كه بوديد كه مى- پرستيديد آنها را در مقابل خداوند قهار و آنها بلسان حال يا مقال جواب ميگويند آن‌ها گم و باطل و غائب شدند از ما و اين شهادت است از آن‌ها بر ضرر خودشان كه معلوم مى‌شود تاكنون حق و حقيقت بر آن‌ها مستور بوده و كافر از دنيا رفته‌اند و قمّى ره فرموده مراد از رسيدن نصيبشان از كتاب بآنها وصول عقوبات مكتوبه براى معاصى است بايشان و بنابر اين حتى حرف ابتدا است و بنابر معنى اول براى انتهاى غايت است و آن اظهر است ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَمَن‌ أَظلَم‌ُ مِمَّن‌ِ افتَري‌ عَلَي‌ اللّه‌ِ كَذِباً أَو كَذَّب‌َ بِآياتِه‌ِ أُولئِك‌َ يَنالُهُم‌ نَصِيبُهُم‌ مِن‌َ الكِتاب‌ِ حَتّي‌ إِذا جاءَتهُم‌ رُسُلُنا يَتَوَفَّونَهُم‌ قالُوا أَين‌َ ما كُنتُم‌ تَدعُون‌َ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ قالُوا ضَلُّوا عَنّا وَ شَهِدُوا عَلي‌ أَنفُسِهِم‌ أَنَّهُم‌ كانُوا كافِرِين‌َ (37)
‌پس‌ كيست‌ ظالم‌تر ‌از‌ كسي‌ ‌که‌ افتراء بندد ‌بر‌ ‌خدا‌ ‌در‌ حال‌ كذب‌ ‌ يا ‌ تكذيب‌ كند بآيات‌ الهي‌ اينها ‌بعد‌ ‌از‌ اينكه‌ آنچه‌ ‌در‌ كتاب‌ الهي‌ ثبت‌ ‌شده‌ و تقدير ‌شده‌ ‌از‌ عمر و روزي‌ و زندگاني‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ نائل‌ شدند و مدت‌ ‌آنها‌ تمام‌ شد ملائكه‌ قابض‌ ارواح‌ ميآيند و ‌آنها‌ ‌را‌ قبض‌ روح‌ ميكنند و بآنها ميگويند كجايند آنهايي‌ ‌که‌ ‌شما‌ پرستش‌ ميكرديد ‌از‌ ‌غير‌ ‌خدا‌ جواب‌ ميدهند ‌که‌ ‌ما ‌آنها‌ ‌را‌ مفقود كرده‌ايم‌ و نمي‌يابيم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ و شهادت‌ ميدهند ‌بر‌ ضرر ‌خود‌ ‌که‌ ‌ما كافر بخدا بوديم‌.
جلد 7 - صفحه 315
فَمَن‌ أَظلَم‌ُ بطريق‌ استفهام‌ ‌که‌ دلالت‌ دارد ‌بر‌ اينكه‌ ظالم‌تر ‌از‌ اينها كسي‌ نيست‌ و نخواهيد پيدا كنيد ‌که‌ ‌هم‌ ظلم‌ بخود كردند و مورد عذاب‌ ابدي‌ شدند و ‌هم‌ ظلم‌ بانبياء كردند ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ تكذيب‌ كردند و بآنها اذيت‌ وارد كردند ‌ يا ‌ بائمه‌ و خلفاء الهيه‌ و ‌هم‌ ظلم‌ ببندگان‌ الهي‌ ‌که‌ نگذاشتند ‌آنها‌ بيابند و هدايت‌ شوند مِمَّن‌ِ افتَري‌ عَلَي‌ اللّه‌ِ كَذِباً ‌که‌ دروغهايي‌ ‌در‌ آوردند و نسبت‌ بخدا دادند و افتراء بخدا زدند مثل‌ متنبّيان‌ ‌که‌ بدروغ‌ دعوي‌ رسالت‌ كردند مثل‌ مسيلمه‌ كذّاب‌ و باب‌ و بهاء و امثال‌ اينها ‌ يا ‌ دعوي‌ خلافت‌ كردند مثل‌ خلفاء سه‌گانه‌ و بني‌ اميه‌ و بني‌ العباس‌ ‌ يا ‌ دعواي‌ قطبيت‌ و ركن‌ رابعيت‌ و مرشديت‌ كردند ‌که‌ ‌هم‌ بخود ظلم‌ كردند و مستحق‌ خلود ‌در‌ عذاب‌ شدند و ‌هم‌ مردم‌ ‌را‌ اغواء كردند و ‌هم‌ ‌در‌ حق‌ انبياء حقّه‌ و ائمه‌ اطهار ‌عليهم‌ السّلام‌ ظلم‌ و اذيت‌ روا داشتند.
أَو كَذَّب‌َ بِآياتِه‌ِ انكار نبوت‌ انبياء و امامت‌ ائمه‌ ‌عليهم‌ السّلام‌ نمودند ‌ يا ‌ احكام‌ الهيه‌ ‌را‌ زير پا گذاردند و ‌در‌ مقابل‌ قوانين‌ قرآن‌ قانون‌ جعل‌ كردند.
أُولئِك‌َ يَنالُهُم‌ نَصِيبُهُم‌ مِن‌َ الكِتاب‌ِ آنچه‌ ‌از‌ سلطنت‌ و دولت‌ و عزت‌ و عمر و نعمت‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ معين‌ ‌شده‌ و سهم‌ و نصيب‌ ‌آنها‌ ‌در‌ كتاب‌ تقدير و ثبت‌ ‌شده‌ نائل‌ شدند و تمام‌ شد مدت‌ ‌آنها‌ ‌تا‌ زماني‌ ‌که‌ رسل‌ الهي‌ ملائكه‌ قابضين‌ ارواح‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ وارد شدند حَتّي‌ إِذا جاءَتهُم‌ رُسُلُنا و قبض‌ ارواح‌ خبيثه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بشدت‌ و سختي‌ نمودند يَتَوَفَّونَهُم‌ ‌که‌ توفي‌ اخذ بشدت‌ و قوت‌ ‌است‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ باب‌ ‌است‌ توفي‌ دين‌ ‌که‌ ‌از‌ مديون‌ بشدت‌ دائن‌ اخذ كند.
قالُوا ‌ان‌ ملائكه‌ و رسل‌ الهي‌ ‌از‌ راه‌ توبيخ‌ و سرزنش‌ و استهزاء أَين‌َ ما كُنتُم‌ تَدعُون‌َ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ ‌از‌ بتها پيشوايان‌ ‌خود‌ ‌از‌ متنبّيان‌ و خلفاء جور ‌که‌ بيايند ‌شما‌ ‌را‌ ياري‌ كنند و ‌از‌ دست‌ ‌ما نجات‌ دهند و كجايند عدّه‌ و اتباع‌ ‌شما‌ ‌که‌ بيايند حفظ و حراست‌ ‌شما‌ ‌را‌ بنمايند و خيال‌ ميكردند هميشه‌ ‌آنها‌ ‌با‌ ‌شما‌ هستند و ‌از‌ چنگال‌
جلد 7 - صفحه 316
ملك‌ الموت‌ و بأس‌ الهي‌ نجات‌ ميدهند.
قالُوا ‌اينکه‌ ظلمه‌ و جائرين‌ ‌در‌ جواب‌ ملائكه‌ ضَلُّوا عَنّا ‌از‌ دست‌ ‌ما رفتند و مفقود شدند و دست‌ ‌از‌ ياري‌ ‌ما برداشتند و ‌ما ‌را‌ اينها ‌در‌ چنگال‌ ‌شما‌ گرفتار كردند وَ شَهِدُوا عَلي‌ أَنفُسِهِم‌ و اقرار و اعتراف‌ بضلالت‌ و گمراهي‌ ‌خود‌ نمودند أَنَّهُم‌ كانُوا كافِرِين‌َ ‌که‌ ‌ما كافر بخدا و انبياء و ائمه‌ (ع‌) بوديم‌ و زير بار احكام‌ ‌خدا‌ نرفتيم‌ لكن‌ ‌اينکه‌ اقرار و اعتراف‌ ديگر ‌بر‌ ‌آنها‌ سودي‌ ندارد وَ لَيسَت‌ِ التَّوبَةُ لِلَّذِين‌َ يَعمَلُون‌َ السَّيِّئات‌ِ حَتّي‌ إِذا حَضَرَ أَحَدَهُم‌ُ المَوت‌ُ قال‌َ إِنِّي‌ تُبت‌ُ الآن‌َ وَ لَا الَّذِين‌َ يَمُوتُون‌َ وَ هُم‌ كُفّارٌ نساء ‌آيه‌ 22، شرحش‌ گذشت‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
(آیه 37)- از این آیه به بعد قسمتهای مختلف از سرنوشت شومی که در انتظار افترا گویان و تکذیب کنندگان آیات خداست، بیان شده، نخست می‌گوید:
«چه کسی ستمکارتر است از آنها که بر خدا دروغ می‌بندند و یا آیات او را تکذیب
ج2، ص44
می‌کنند»؟ (فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ).
سپس وضع آنها را به هنگام مرگ چنین توصیف می‌کند: «آنان چند روزی بهره خود را از آنچه برایشان مقدر شده است می‌برند و از نعمتهای مختلف سهم خود را می‌گیرند، تا (پیمانه عمرشان لبریز گردد و به اجل نهایی برسد) در این هنگام فرشتگان ما که مأمور گرفتن ارواحند به سراغ آنها می‌آیند تا جانشان را بگیرند» (أُولئِکَ یَنالُهُمْ نَصِیبُهُمْ مِنَ الْکِتابِ حَتَّی إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا یَتَوَفَّوْنَهُمْ).
به هر حال از لحظه مرگ مجازاتهای آنها شروع می‌شود، نخستین بار با توبیخ و سرزنش فرشتگان پروردگار که مأمور گرفتن جانشان هستند رو برو می‌شوند، «آنها می‌پرسند کجا هستند معبودهایی که غیر از خدا می‌پرستیدید» و یک عمر از آنها دم می‌زدید و همه چیز خود را نابخردانه در پای آنها می‌ریختید؟ (قالُوا أَیْنَ ما کُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ).
آنها چون دست خود را از همه چیز کوتاه می‌بینند و پندارهایی را که در باره معبودهای ساختگی داشتند همچون نقش برآب مشاهده می‌کنند، در پاسخ می‌گویند: «آنها همه گم شدند و از ما دور گشتند» (قالُوا ضَلُّوا عَنَّا).
اثری از آنها نمی‌بینیم و هیچ گونه قدرتی بر دفاع از ما ندارند، و تمام عبادات ما برای آنها بیهوده بود، «و به این ترتیب خودشان بر ضدّ خود گواهی می‌دهند که کافر بودند» (وَ شَهِدُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کانُوا کافِرِینَ).
در حالی که راه بازگشت به روی آنها بسته است و این نخستین تازیانه آتشین مجازات الهی است که بر روح آنها نواخته می‌شود.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس