۲۰٬۸۸۷
ویرایش
خط ۱۷۵: | خط ۱۷۵: | ||
و «صبر»، عبارت است از: ثبات بر شدائد، در مواقعى كه مصائب و يا جنگى پيش مى آيد، و اين دو خُلق، يعنى «وفاى به عهد» و «صبر»، هر چند شامل تمامى اخلاق فاضله نمی شود، ولیكن اگر در كسى پيدا شد، بقيه آن خُلق ها نيز پيدا می شود. | و «صبر»، عبارت است از: ثبات بر شدائد، در مواقعى كه مصائب و يا جنگى پيش مى آيد، و اين دو خُلق، يعنى «وفاى به عهد» و «صبر»، هر چند شامل تمامى اخلاق فاضله نمی شود، ولیكن اگر در كسى پيدا شد، بقيه آن خُلق ها نيز پيدا می شود. | ||
و اين دو | و اين دو خُلق، يكى متعلق به سكون است و ديگرى متعلق به حركت. وفاى به عهد، متعلق به حركت، و صبر، متعلق به سكون. پس در حقيقت ذكر اين دو صفت از ميان همه اوصاف مؤمنان، به منزله اين است كه فرموده باشد: «مؤمنان، وقتى حرفى می زنند، پاى حرف خود ايستاده اند و از عمل به گفته خود شانه خالى نمی كنند». | ||
و اما اين كه براى بار دوم مؤمنان را معرفى نموده كه: «أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا»، براى اين بود كه صدق، وصفى است كه تمامى فضائل علم و عمل را در بر می گيرد. ممكن نيست كسى داراى صدق باشد و عفت و شجاعت و حكمت و عدالت، چهار ريشه اخلاق فاضله را نداشته باشد | و اما اين كه براى بار دوم مؤمنان را معرفى نموده كه: «أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا»، براى اين بود كه صدق، وصفى است كه تمامى فضائل علم و عمل را در بر می گيرد. ممكن نيست كسى داراى صدق باشد و عفت و شجاعت و حكمت و عدالت، چهار ريشه اخلاق فاضله را نداشته باشد. | ||
و | چون آدمى به غير از اعتقاد و قول و عمل، چيز ديگرى ندارد و وقتى بنا بگذارد كه جز راست نگويد، ناچار می شود اين سه چيز را با هم مطابق سازد. يعنى انجام ندهد، مگر آنچه را كه می گويد و نگويد، مگر آنچه را كه معتقد است و گرنه دچار دروغ می شود. | ||
بنابراين، اگر اذعان به حق كرد و بر حسب فرض بنا گذاشت كه جز راست نگويد، ديگر اظهار مخالفت نمی كند. تنها چيزى را می گويد كه | |||
و انسان، مفطور بر قبول حق و خضوع باطنى در برابر آن است، هرچند كه در ظاهر اظهار مخالفت كند. | |||
بنابراين، اگر اذعان به حق كرد و بر حسب فرض بنا گذاشت كه جز راست نگويد، ديگر اظهار مخالفت نمی كند. تنها چيزى را می گويد كه به آن معتقد است و تنها عملى را می كند كه مطابق گفتارش است. در اين هنگام است كه ايمان خالص و اخلاق فاضله و عمل صالح، همه با هم برايش فراهم می شود. | |||
همچنان كه در جاى ديگر نيز، در شأن مؤمنان فرموده: «یَا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ: اى كسانی كه ايمان آورده ايد، از خدا بترسيد و با راستگويان باشيد». | همچنان كه در جاى ديگر نيز، در شأن مؤمنان فرموده: «یَا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ: اى كسانی كه ايمان آورده ايد، از خدا بترسيد و با راستگويان باشيد». | ||
خط ۱۹۱: | خط ۱۹۳: | ||
از آن جمله فرموده: «إنَّ الأبرَارَ يَشرَبُونَ مِن كَأسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُوراً * عَيناً يَشرَبُ بِهَا عِبَادُ اللّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفجِيراً * يُوفُونَ بِالنَّذرِ وَ يَخَافُونَ يَوماً كَانَ شَرُّهُ مُستَطِيراً * وَ يُطعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسكِيناً وَ يَتِيماً وَ أسِيراً * إنَّمَا نُطعِمُكُم لِوَجهِ اللّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُم جَزَاءً وَ لَا شُكُوراً». تا آن جا كه مى فرمايد: «وَ جَزَاؤهُم بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً»: | از آن جمله فرموده: «إنَّ الأبرَارَ يَشرَبُونَ مِن كَأسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُوراً * عَيناً يَشرَبُ بِهَا عِبَادُ اللّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفجِيراً * يُوفُونَ بِالنَّذرِ وَ يَخَافُونَ يَوماً كَانَ شَرُّهُ مُستَطِيراً * وَ يُطعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسكِيناً وَ يَتِيماً وَ أسِيراً * إنَّمَا نُطعِمُكُم لِوَجهِ اللّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُم جَزَاءً وَ لَا شُكُوراً». تا آن جا كه مى فرمايد: «وَ جَزَاؤهُم بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً»: | ||
به راستى ابرار از جامى می نوشند كه مزاج كافور دارد. چشمه اى كه بندگان خدا از آن می نوشند و آن را به | به راستى ابرار از جامى می نوشند كه مزاج كافور دارد. چشمه اى كه بندگان خدا از آن می نوشند و آن را به هرجا كه خواهند، روان كنند. نيكوكاران به نذر وفا كنند و از روزى كه شرّ آن روز عالمگير است، بيم دارند و طعام را با آن كه دوستش دارند، به مستمند و يتيم و اسير دهند و منطقشان اين است كه ما شما را فقط براى رضاى خدا طعام می دهيم، و از شما پاداشى و سپاسى نخواهيم. | ||
تا آن جا كه فرمود: و پروردگارشان هم در عوض آن صبرى كه كردند، بهشت و ديبا پاداششان دهد، كه در اين آيات، | تا آن جا كه فرمود: و پروردگارشان هم در عوض آن صبرى كه كردند، بهشت و ديبا پاداششان دهد، كه در اين آيات، «ايمان به خدا» و «ايمان به روز جزا» و «انفاق در راه خدا» و «وفاى به عهد» و «صبر» را نام برده. | ||
و نيز فرموده: «كَلَّا إنَّ كِتَابَ الأبرَارِ لَفِى عِلِّيِّينَ * وَ مَا أدرَيكَ مَا عِلِّيُّونَ * كِتَابٌ مَرقُومٌ * يَشهَدُهُ المُقَرَّبُونَ * إنَّ الأبرَارَ لَفِى نَعِيمٍ». تا آن جا كه مى فرمايد: «يُسقَونَ مِن رَحِيقٍ مَختُومٍ»، و تا آن جا كه مى فرمايد: «عَيناً يَشرَبُ بِهَا المُقَرَّبُونَ»: | و نيز فرموده: «كَلَّا إنَّ كِتَابَ الأبرَارِ لَفِى عِلِّيِّينَ * وَ مَا أدرَيكَ مَا عِلِّيُّونَ * كِتَابٌ مَرقُومٌ * يَشهَدُهُ المُقَرَّبُونَ * إنَّ الأبرَارَ لَفِى نَعِيمٍ». تا آن جا كه مى فرمايد: «يُسقَونَ مِن رَحِيقٍ مَختُومٍ»، و تا آن جا كه مى فرمايد: «عَيناً يَشرَبُ بِهَا المُقَرَّبُونَ»: | ||
خط ۲۰۱: | خط ۲۰۳: | ||
كه اگر ميان اين آيات و آيات سوره «دهر» كه گذشت، تطبيق به عمل آيد، آن وقت حقيقت وصف مؤمنان و فرجام كارشان - اگر در آن دقت كنى - به خوبى روشن می گردد. | كه اگر ميان اين آيات و آيات سوره «دهر» كه گذشت، تطبيق به عمل آيد، آن وقت حقيقت وصف مؤمنان و فرجام كارشان - اگر در آن دقت كنى - به خوبى روشن می گردد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۶۵۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۶۵۳ </center> | ||
از | از يك سو در اين آيات، ايشان را توصيف كرده به اين كه «عبادُ اللّه: هستند و «عباد اللّه»، مقرّب درگاه خدايند. و در ضمن اوصافى كه براى عباد خود ذكر كرده، فرموده: «إنَّ عِبَادِى لَيسَ لَكَ عَلَيهِم سُلطَانٌ: تو اى ابليس، بر بندگان من تسلط نمى يابى». و از سوى ديگر، مقرّبان را توصيف كرده به اين كه: «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئِكَ المُقَرَّبُونَ * فِى جَنَّاتٍ النَّعِيم: سبقت گيرندگان در دنيا به سوى خيرات، كه سبقت گيرندگان به مغفرت اند در آخرت. اينان، به تنهایى مقرّبان و در بهشت نعيم اند». | ||
پس معلوم می شود: اين «عبادُ اللّه» كه در آخرت به سوى نعمت خدا سبقت مى گيرند، همان هايند كه در دنيا، به سوى خيرات سبقت می گرفتند، و اگر به تفحص از حال ايشان ادامه بدهى، مطالب عجيبى برايت كشف می شود. | |||
پس از آنچه گذشت، اين معنا روشن شد كه: | |||
«ابرار»، داراى مرتبه عاليه اى از ايمان هستند و آن، مرتبه چهارم است كه بيانش گذشت، و خدای تعالى در باره شان فرموده: «الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَم يَلبِسُوا إيمَانَهُم بِظُلمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الأمنُ وَ هُم مُهتَدُونَ: كسانى كه ايمان آوردند و ايمان خود را با ظلم نياميختند، تنها اينان هستند كه داراى امنيت اند و هم راه يافتگانند». | |||
«'''وَ الصَّابِرِينَ فِى البَأسَاء'''»: كلمۀ «صَابِرِين» را منصوب آورد، يعنى نفرمود: «صَابِرُونَ»، و نصب آن به تقدير مدح است، تا به عظمت امر صبر اشاره كرده باشد. | |||
بعضى هم گفته اند كه: اصولا وقتى كلامى كه در وصف كسى ايراد می شود، طول بكشد، وصفى پشت سر وصفى بياورند. نظريه علماى ادب بر اين است كه ميان اوصاف، گاه گاهى مدح و ذمّى بياورند و به اين منظور، اعراب وصف را مختلف سازند. گاهى به رفع بخوانند و گاهى به نصب. | |||
<span id='link640'><span> | <span id='link640'><span> | ||
ویرایش