۲۰٬۸۱۶
ویرایش
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
==نسبت بين «صلوات» و «رحمت»== | ==نسبت بين «صلوات» و «رحمت»== | ||
«''' | «'''أُولَئِكَ عَلَيهِم صَلَوَاتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَةٌ وَ أُولَئِكَ هُمُ المُهتَدُونَ '''»: | ||
دقت در اين آيه، اين معنا را دست می دهد كه «صلوات»، به وجهى، غير از «رحمت» است. شاهدش اين است كه آن به صيغه جمع آمده و اين به صيغه مفرد. و شاهد ديگرش، آيه شريفه «هُوَ الَّذِى يُصَلِّى عَلَيكُم وَ مَلَائِكَتُهُ لِيُخرِجَكُم مِنَ الظُّلُمَاتِ إلَى النُّورِ وَ كَانَ بِالمُؤمِنِينَ رَحِيماً: او، كسى است كه بر شما صلوات مى فرستد و ملائكه او نيز، تا شما را از ظلمت ها به سوى نور خارج كند و او، همواره به مؤمنان رحيم است» است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۴۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۴۳ </center> | ||
چون مى رساند | چون مى رساند جملۀ «وَ كَانَ بِالمُؤمِنِينَ رَحِيماً»، به منزله علت است براى جملۀ «هُوَ الَّذِى يُصَلِّى عَلَيكُم»، كه با در نظر گرفتن اين نظم، معناى آن چنين می شود: | ||
«اگر خداى تعالى بر شما صلوات مى فرستد، از او همين انتظار بايد داشت، براى اين كه عادت او بر اين جارى شده كه نسبت به مؤمنان رحمت كند، و شما هم مؤمن هستيد. پس شأن شما اقتضاء مى كند كه بر شما هم صلوات بفرستد، تا به شما هم رحمت كرده باشد». | |||
پس از اين آيه استفاده شد كه نسبت صلوات به رحمت، نسبت مقدمه به ذى المقدمه است. و يا به عبارتى: نسبت برگشتن به نگاه كردن است كه اول بايد برگشت، سپس نظر كرد. و نيز مانند نسبت انداختن در آتش و سپس سوزاندن است. | |||
پس | و همين مناسب با آن معنایى است كه براى صلاة ذكر كرده اند. چون آن را به انعطاف دليل معنا كرده اند. پس «صلاة خدا» نسبت به بنده اش، انعطاف و برگشتن خدا به سوى بنده است تا به وى رحمت كند، و «صلاة ملائكه» براى مؤمن، انعطاف آنان به سوى انسان است تا واسطه رساندن رحمت خدا شوند، و «صلاة مؤمنان»، برگشتن آنان و دعا به عبوديت است. | ||
و | و اين معنا منافاتى ندارد با اين كه صلاة، خودش رحمت و از مصاديق آن باشد. چون «رحمت» در قرآن كريم، به طورى كه دقت و تأمّل در مواردش دست می دهد، عبارت است: از عطيه مطلقه خدایى و موهبت عامه ربانى. | ||
همچنان كه در يك مورد فرمود: «وَ رَحمَتِى وَسِعَت كُلَّ شَئٍ: رحمت من، شامل همه چيز شده است». | |||
كه مى رساند از بين بردن يك قوم | و در موردى ديگر فرموده: «وَ رَبُّكَ الغَنِىُّ ذُو الرَّحمَةِ إن يَشَأ يُذهِبكُم وَ يَستَخلِف مِن بَعدِكُم مَا يَشَاءُ كَمَا أنشَأكُم مِن ذُرِّيَّةِ قَومٍ آخَرِينَ: و پروردگار تو، بى نيازى صاحب رحمت است، او اگر بخواهد شما را از بين مى برد و بعد از شما، هرچه را بخواهد، جانشين شما مى كند، همچنان كه شما را از ذرّيه مردمى ديگر ايجاد كرد». | ||
كه مى رساند از بين بردن يك قوم به خاطر بى نيازى او از خلق است، و جانشين كردن قومى ديگر و ايجاد آن ها، بخاطر رحمت اوست، و در عين حال، هم از بين بردنش و هم ايجادش، هم مستند به رحمت او می شود و هم مستند به فناى او. | |||
پس هر خلق و امرى رحمت است، همچنان كه هر خلق و امرى، عطيه است كه از بى نياز سر مى زند، همچنان كه فرمود: «وَ مَا كَانَ عَطَاءُ رَبِّكَ مَحظُوراً: عطاى پروردگار تو جلوگير ندارد». | |||
و يكى از عطاياى او كه جلوگير ندارد، همان «صلاة» است. پس به همين دليل، «صلاة» هم، «رحمت» است. چيزى كه هست، «صلاة»، رحمت مخصوصى است. و از همين بيان می توان فهميد كه چرا در آيه مورد بحث، كلمه «صلاة» را به صيغه جمع و كلمه «رحمت» را به صيغه مفرد آورد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۴۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۴۴ </center> | ||
(چون | (چون كلمۀ «رحمت»، جنس است و جمع بسته نمی شود، ولى كلمه «صلاة»، رحمت خاص و يا به عبارتى مصداق رحمت است و جمع بسته می شود). | ||
«''' | «'''وَ أُولَئِكَ هُمُ المُهتَدُونَ '''»: گویى اين جمله، به منزله نتيجه است براى جملۀ «أُولَئِكَ عَلَيهِم صَلَوَاتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَةٌ». و به همين جهت نفرمود: «صَلَوَاتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَةٌ وَ هِدَايَةٌ». و نيز نفرمود: «وَ أُولَئِكَ هُمُ المُهدِيُّونَ: ايشان تنها كسانی اند كه هدايت شده اند»، بلكه اولاً كلمۀ «أُولَئِكَ» را مجدد آورد تا از آن جملات قبل جدا شود، و ثانياً به صيغۀ «مُهتَدُون» آورد تا به قبول هدايت اشاره كرده باشد. چون قبول هدايت، فرع هدايت است. | ||
<span id='link545'><span> | <span id='link545'><span> | ||
پس تا اين جا روشن شد كه رحمت خدا به ايشان، اين است كه ايشان را به سوى خود هدايت كند و صلوات او بر ايشان، به منزله مقدمه اين هدايت است، و اهتداء ايشان، نتيجه هدايت خداست. خدا ايشان را هدايت كرد و ايشان هم هدايت خدا را قبول كردند. پس هر يك از صلاة و رحمت و اهتداء، معنایى جداگانه دارند، هر چند كه از نظر ديگر همه مصاديق رحمت اند. | |||
بنابراين، مَثَل اين گونه مؤمنان به طوری كه آيه شريفه از كرامت خدا نسبت به ايشان خبر داده، مَثَل دوستى است كه او را ببينى دارد به طرف منزلت مى آيد و از اين و آن مى پرسد منزل فلانى كجاست، در همين حال، تو با روى خوش و احترام او را ديدار كنى و مستقيم و بدون اين كه ديگر از اين و آن بپرسد و احيانا كوچه ها را عوضى رود، به خانه خود بياورى و در بين راه هم اگر محتاج آبى و يا غذایى هست و يا احتياج به هر كس دارد و يا محتاج به اين است كه در راه دستش را بگيرى، همه اين احسان ها را درباره اش مبذول بدارى و از هر مكروه و ناگوار حفظش كنى. | |||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۴۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۴۶}} | {{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۴۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۴۶}} | ||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش