گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۴۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۲۷: خط ۲۲۷:
<span id='link533'><span>
<span id='link533'><span>


==ملك ظاهرى و ملك حقيقى و اثر توجه انسان به حقيقت ملك خداوند ==
پس معلوم مى شود ملك دو جور است: يكى «ملك حقيقى»، كه دارنده آن، تنها و تنها خداى سبحان است، و احدى با او در اين مالكيت شريك نيست. نه هيچ انسانى و نه هيچ موجودى ديگر. و يكى ديگر «ملك اعتبارى» و ظاهرى و صورى است، مثل مالكيت انسان نسبت به خودش و فرزندش و مالش و امثال اين ها، كه در اين چيزها مالك حقيقى خداست و مالكيت انسان به تمليك خداى تعالى است، آن هم تمليك ظاهرى و مجازى.
پس معلوم مى شود ملك دو جور است ، يكى ملك حقيقى كه دارنده آن تنها و تنها خداى سبحان است ، واحدى با او در اين مالكيت شريك نيست ، نه هيچ انسانى و نه هيچ موجودى ديگر، و يكى ديگر ملك اعتبارى و ظاهرى و صورى است ، مثل مالكيت انسان نسبت به خودش و فرزندش و مالش و امثال اينها، كه در اين چيزها مالك حقيقى خداست و مالكيت انسان به تمليك خداى تعالى است ، آنهم تمليك ظاهرى و مجازى .


پس اگر آدمى متوجه حقيقت ملك خداى تعالى بشود و آن ملكيت را نسبت به خود حساب كند، مى بيند كه خودش ملك مطلق پروردگارش است ، و نيز متوجه مى شود كه اين ملك ظاهرى و اعتبارى كه ميان انسانها دست به دست مى شود و از آن جمله ملك انسان نسبت بخودش و مالش ، و فرزندانش و هر چيز ديگر، بزودى باطل خواهد شد و به سوى پروردگارش رجوع خواهد كرد، و بالاخره متوجه مى شود كه خود او اصلا مالك هيچ چيز نيست ، نه ملك حقيقى و نه مجازى .
پس اگر آدمى متوجه حقيقت ملك خداى تعالى بشود و آن ملكيت را نسبت به خود حساب كند، مى بيند كه خودش ملك مطلق پروردگارش است، و نيز متوجه مى شود كه اين ملك ظاهرى و اعتبارى كه ميان انسان ها دست به دست مى شود و از آن جمله، ملك انسان نسبت به خودش و مالش و فرزندانش و هر چيز ديگر، به زودى باطل خواهد شد و به سوى پروردگارش رجوع خواهد كرد، و بالاخره متوجه مى شود كه خود او، اصلا مالك هيچ چيز نيست، نه ملك حقيقى و نه مجازى.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۳۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۳۳ </center>
و معلوم است كه اگر كسى اين معنا را باور داشته باشد، ديگر معنا ندارد كه از مصائبى كه براى ديگران تاءثر آور است ، متاءثر شود، چون كسى متاءثر ميشود كه چيزى از مايملك خود را از دست داده باشد، چنين كسى هر وقت گم شده اش پيدا شود و يا سودى به چنگش آيد خوشحال مى شود و چون چيزى از دستش برود غمناك ميگردد.
و معلوم است كه اگر كسى اين معنا را باور داشته باشد، ديگر معنا ندارد كه از مصائبى كه براى ديگران تأثر آور است، متأثر شود. چون كسى متأثر می شود كه چيزى از مايملك خود را از دست داده باشد. چنين كسى هر وقت گُم شده اش پيدا شود و يا سودى به چنگش آيد، خوشحال مى شود و چون چيزى از دستش برود، غمناك می گردد.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۴۳ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۴۵}}
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۴۳ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۴۵}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۲۰٬۷۷۰

ویرایش