گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۴۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
<span id='link504'><span>
<span id='link504'><span>
== <center>بحث روايتى </center>==
== <center>بحث روايتى </center>==
در تفسير مجمع البيان از قمى روايت كرده كه در تفسيرش در ذيل آيه : «'''سيقول السفهاء'''» الخ از قول امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود: قبله وقتى از بيت المقدس بسوى كعبه برگرديد كه رسولخدا (ص ) سيزده سال در مكه نماز بسوى بيت المقدس خوانده بود و بعد از مهاجرت به مدينه هم هفت ماه به همان سو نماز خواند آنوقت خدا او را بطرف مكه برگردانيد.
در تفسير مجمع البيان، از قمى روايت كرده كه در تفسيرش در ذيل آيه: «سَيَقُولُ السُّفَهَاءُ...»، از قول امام صادق «عليه السلام» نقل كرده كه فرمود:  
 
قبله وقتى از بيت المقدس به سوى كعبه برگرديد كه رسول خدا «ص»، سيزده سال در مكه، به سوى بيت المقدس نماز خوانده بود و بعد از مهاجرت به مدينه هم، هفت ماه به همان سو نماز خواند. آن وقت خدا او را به طرف مكه برگردانيد.
 
چون يهوديان رسول خدا «ص» را سرزنش مى كردند و مى گفتند: تو تابع مایى و به سوى قبله ما نماز مى گزارى. رسول خدا «ص» از اين سرزنش دچار اندوهى سخت شد و در نيمه شبى از خانه بيرون شد و به آفاق آسمان نگاه مى كرد، منتظر بود از ناحيه خدای تعالى در اين خصوص امرى صادر شود.  


چون يهوديان رسولخدا (ص ) را سرزنش مى كردند و مى گفتند: تو تابع مائى و بسوى قبله ما نماز مى گزارى ، رسولخدا (ص ) از اين سرزنش دچار اندوهى سخت شد و در نيمه شبى از خانه بيرون شد و به آفاق آسمان نگاه مى كرد منتظر بود از ناحيه خدايتعالى در اين خصوص امرى صادر شود فرداى آن شب وقتى هنگام نماز ظهرشد، آنجناب در مسجد بنى سالم بود و دو ركعت از نماز ظهر را خواند كه جبرئيل نازل شده ،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۴۹۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۴۹۷ </center>
دست به دو شانه آنحضرت گذاشت و او را بطرف كعبه برگردانيد و اين آيه بر او نازل كرد: «'''قد نرى تقلب وجهك فى السماء فلنو لينك قبلة ترضيها، فول وجهك شطر المسجد الحرام '''» در نتيجه آنجناب دو ركعت از يك نماز را بسوى بيت المقدس ، و دو ركعت ديگرش را بسوى كعبه خواند، بعد از اين جريان سر و صداى يهود و مردم نفهم بلند شد كه چرا از قبله اى كه داشت برگرديد؟
فرداى آن شب، وقتى هنگام نماز ظهر شد، آن جناب در مسجد «بنى سالم» بود و دو ركعت از نماز ظهر را خواند كه جبرئيل نازل شده، دست به دو شانه آن حضرت گذاشت و او را به طرف كعبه برگردانيد، و اين آيه بر او نازل كرد: «قَد نَرَى تَقَلُّبَ وَجهَكَ فِى السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبلَةً تَرضَيهَا فَوَلِّ وَجهَكَ شَطرَ المَسجِدِ الحَرَامِ».


مؤ لف : رواياتيكه هم از طرف عامه و هم خاصه در اين داستان در كتب جامع وارد شده ، بسيار زياد است و از نظر مضمون قريب به هم هستند، ولى از نظر تاريخ اين جريان مختلفند، بيشتر آنها تاريخ تحويل قبله را در ماه رجب سال دوم از هجرت ، يعنى ماه هفدهم از هجرت ميدانند و صحيح تر هم همين است و بزودى فصل جداگانه در بحث پيرامون اين مسئله خواهد آمد انشاءاللّه .
در نتيجه، آن جناب دو ركعت از يك نماز را به سوى بيت المقدس و دو ركعت ديگرش را، به سوى كعبه خواند. بعد از اين جريان، سر و صداى يهود و مردم نفهم بلند شد كه چرا از قبله اى كه داشت، برگرديد؟


و از طرق اهل سنت درباره اينكه امت اسلام گواه بر مردم و رسولخدا (ص ) گواه بر امت است رواياتى آمده كه مردم روز قيامت تبليغ انبياء را انكار مى كنند خدايتعالى از انبياء شاهد ميخواهد تا اثبات كنند تبليغ كرده اند - با اينكه خدا عالم تر از هر كسى است - آنگاه امت محمد (ص ) را ميآورند و ايشان شهادت ميدهند امتهاى ديگر مى پرسند: شما از كجا بدست آورده ايد كه پيغمبر ما رسالت خود را تبليغ كرده ؟ مى گويند: ما اين معنا را از كتاب آسمانيمان بدست آورديم كه خدايتعالى بزبان پيامبر صادقش در آن خبر داد: كه انبياء گذشته رسالت خود را تبليغ كردند.
مؤلف: رواياتی كه هم از طرف عامه و هم خاصه در اين داستان در كتب جامع وارد شده، بسيار زياد است و از نظر مضمون قريب به هم هستند، ولى از نظر تاريخ، اين جريان مختلف اند. بيشتر آن ها، تاريخ تحويل قبله را در ماه رجب سال دوم، از هجرت، يعنى ماه هفدهم از هجرت می دانند، و صحيح تر هم همين است و به زودى فصل جداگانه در بحث پيرامون اين مسئله خواهد آمد، إن شاء اللّه.


بعد محمد (ص ) را مى آورند تا از حال امتش بپرسند، آنجناب امت را تزكيه مى كند و به عدالتشان شهادت ميدهد، اينجاست كه خداى سبحان فرموده : «'''فكيف اذا جئنا من كل امة بشهيد'''».
و از طرق اهل سنت، درباره اين كه امت اسلام گواه بر مردم و رسول خدا «ص»، گواه بر امت است، رواياتى آمده كه: مردم روز قيامت، تبليغ انبياء را انكار مى كنند. خدای تعالى، از انبياء شاهد می خواهد تا اثبات كنند تبليغ كرده اند - با اين كه خدا عالم تر از هر كسى است - آنگاه امت محمّد «ص» را می آورند و ايشان شهادت می دهند. امت هاى ديگر مى پرسند: شما از كجا به دست آورده ايد كه پيغمبر ما رسالت خود را تبليغ كرده؟ مى گويند: ما اين معنا را از كتاب آسمانی مان به دست آورديم كه خدای تعالى، به زبان پيامبر صادقش در آن خبر داد كه: انبياء گذشته، رسالت خود را تبليغ كردند.


مؤ لف : مفاد اين روايت را اخبار ديگرى تاءييد مى كند، كه سيوطى آن اخبار را در تفسير الدر المنثور و غير او نيز آورده اند، چيزى كه در اين روايات به نظر درست نمى رسد اينست كه پيامبر اسلام تمامى امت را تزكيه و تعديل نكرده و معنا ندارد كه در قيامت همه را تزكيه و تعديل كند، مگر اينكه بمنظور تزكيه و تعديل جمعى از امت باشد نه همه ، و گرنه روايات نامبرده مطلبى برخلاف ضرورت اثبات مى كند، ضرورت كتاب و سنت هر دو.
بعد محمّد «ص» را مى آورند تا از حال امتش بپرسند. آن جناب امت را تزكيه مى كند و به عدالتشان شهادت می دهد. اين جاست كه خداى سبحان فرموده: «فَكَيفَ إذَا جِئنَا مِن كُلِّ أُمّةٍ بِشَهِيدٍ».


آخر چطور ممكن است رسول خدا (ص ) فجايع و جناياتى را كه افرادى از امت اسلام مرتكب شدند تجويز كند؟ و بر آن جنايات صحه بگذارد؟ جناياتى كه حتى نمونه اش هم در امت هاى گذشته رخ نداد؟ و چطور آنجناب طاغيان و فرعونهاى اين امت را تزكيه و تعديل مى كند؟ و آيا اين روايات طعن بر دين حنيف و بازيگرى با حقايق اين ملت بيضاء نيست ؟! قطعا هست ،
مؤلف: مفاد اين روايت را اخبار ديگرى تأييد مى كند كه سيوطى، آن اخبار را در تفسير الدُرُّ المنثور و غير او نيز آورده اند. چيزى كه در اين روايات به نظر درست نمى رسد، اين است كه پيامبر اسلام، تمامى امت را تزكيه و تعديل نكرده، و معنا ندارد كه در قيامت، همه را تزكيه و تعديل كند، مگر اين كه به منظور تزكيه و تعديل جمعى از امت باشد، نه همه، و گرنه روايات نامبرده، مطلبى برخلاف ضرورت اثبات مى كند، ضرورت كتاب و سنت، هر دو.
 
آخر چطور ممكن است رسول خدا «ص»، فجايع و جناياتى را كه افرادى از امت اسلام مرتكب شدند، تجويز كند و بر آن جنايات صحه بگذارد؟ جناياتى كه حتى نمونه اش هم در امت هاى گذشته رُخ نداد، و چطور آن جناب، طاغيان و فرعون هاى اين امت را تزكيه و تعديل مى كند؟ و آيا اين روايات طعن بر دين حنيف و بازيگرى با حقايق اين ملت بيضاء نيست؟! قطعا هست.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۴۹۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۴۹۸ </center>
علاوه بر اينكه اين روايات گفتگو از شهادت نظرى دارد، نه شهادت تحمل ، چون امت اسلام در زمان انبياء گذشته حاضر نبودند، تا ببينند آيا رسالت خود را تبليغ مى كنند يا نه ؟ و شهادت نظرى اعتبار ندارد.
علاوه بر اين كه اين روايات گفتگو از شهادت نظرى دارد، نه شهادت تحمل. چون امت اسلام در زمان انبياء گذشته حاضر نبودند، تا ببينند آيا رسالت خود را تبليغ مى كنند، يا نه، و شهادت نظرى اعتبار ندارد.


و در كتاب مناقب در اين باره از امام باقر (عليه السلام ) روايت كرده ، كه فرمود: (شهداء مردم ) به غير رسولان و امامان كسى نيست و اما امت معقول نيست كه خدا از آنها شهادت بطلبد، براى اينكه در ميان امت كسانى هستند كه شهادتشان يك بند سبزى و يك پر كاه ارزش ندارد.
و در كتاب مناقب، در اين باره، از امام باقر «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: «شهداء مردم»، به غير رسولان و امامان كسى نيست، و اما امت، معقول نيست كه خدا از آن ها شهادت بطلبد، براى اين كه در ميان امت، كسانى هستند كه شهادتشان، يك بند سبزى و يك پر كاه ارزش ندارد.


و در تفسير عياشى از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه در ذيل جمله «'''لتكونوا شهداء على الناس و يكون الرسول عليكم شهيدا'''» الخ ، فرمود: اگر خيال كنى كه منظور خدايتعالى از اين آيه همه موحدين اهل قبله است ، سخت اشتباه كرده اى ، براى اينكه آيا خدايتعالى در قيامت از كسى شهادت ميخواهد، كه در دنيا شهادتش در مرافعه اى كه بر سر يك من خرما بپا ميشد پذيرفته نبود؟ و آنوقت شهادت چنين كسى در درگاهش پذيرفته ميشود؟ حاشا: اين حرف معقول نيست و خدايتعالى چنين چيزى را از خلق خودش نمى پسندد، آنوقت خودش چگونه مرتكب آن ميشود، بلكه منظور خدايتعالى از امت ، افرادى است كه مصداق آيه : «'''كنتم خير امة اخرجت للناس '''»، هستند و آنان امت وسط و بهترين امتند كه خدا براى مردم خلقشان كرده است .
و در تفسير عياشى، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه در ذيل جملۀ «لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَليكُم شَهِيداً...»، فرمود:  


مؤ لف : بيان اين حديث در ذيل آيه شريفه با استفاده از قرآن كريم گذشت .
اگر خيال كنى كه منظور خدای تعالى از اين آيه، همه موحدين اهل قبله است، سخت اشتباه كرده اى. براى اين كه آيا خدای تعالى در قيامت از كسى شهادت می خواهد كه در دنيا شهادتش در مرافعه اى كه بر سر يك من خرما بپا می شد، پذيرفته نبود، و آن وقت شهادت چنين كسى در درگاهش پذيرفته می شود؟ حاشا، اين حرف معقول نيست و خدای تعالى، چنين چيزى را از خلق خودش نمى پسندد. آن وقت خودش چگونه مرتكب آن می شود، بلكه منظور خدای تعالى از امت، افرادى است كه مصداق آيه: «كُنتُم خَيرَ أُمَّةٍ أُخرِجَت لِلنَّاسِ» هستند و آنان، «امت وسط» و بهترين امت اند، كه خدا براى مردم خلقشان كرده است.
 
مؤلف: بيان اين حديث در ذيل آيه شريفه، با استفاده از قرآن كريم گذشت.


و در قرب الاسناد از امام صادق (عليه السلام ) از پدرش از رسولخدا (ص ) روايت كرده كه فرمود: از جمله خصائصى كه خداى تعالى به امت من داده و با دادنش امتم را بر ساير امم برترى بخشيده ، سه چيز است كه حتى به هيچ پيغمبرى نداده - تا آنجا كه مى فرمايد: - خدايتعالى هر پيغمبرى كه مبعوث مى كرد، او را شهيد بر قومش قرار ميداد، ولى خداى تعالى امت مرا شهيد بر همه خلائق كرد، و فرمود: «'''ليكون الرسول شهيدا عليكم ، و تكونوا شهداء على الناس '''» (تا آخر حديث ).
و در قرب الاسناد از امام صادق (عليه السلام ) از پدرش از رسولخدا (ص ) روايت كرده كه فرمود: از جمله خصائصى كه خداى تعالى به امت من داده و با دادنش امتم را بر ساير امم برترى بخشيده ، سه چيز است كه حتى به هيچ پيغمبرى نداده - تا آنجا كه مى فرمايد: - خدايتعالى هر پيغمبرى كه مبعوث مى كرد، او را شهيد بر قومش قرار ميداد، ولى خداى تعالى امت مرا شهيد بر همه خلائق كرد، و فرمود: «'''ليكون الرسول شهيدا عليكم ، و تكونوا شهداء على الناس '''» (تا آخر حديث ).
خط ۶۴: خط ۷۱:
«'''قد نرى تقلب وجهك فى السماء، فلنو لينك قبلة ترضيها، فول وجهك شطر المسجد الحرام '''» الخ ، آنگاه دست آنجناب را گرفته رو به كعبه اش كرد، مردمى هم كه پشت سرش به نماز ايستاده بودند رو به كعبه شدند، بطوريكه زنان جاى فعلى مردان قرار گرفتند و مردان جاى فعلى زنان ، و اين نماز ظهر اولش ‍ بسوى بيت المقدس و آخرش بسوى كعبه واقع شد، بعد از نماز ظهر خبر به مسجدى ديگر در مدينه رسيد، اهل آن مسجد دو ركعت از عصر خوانده بودند، دوركعت ديگر را بطرف كعبه برگشتند، آنها نيز اول نمازشان بسوى بيت المقدس و آخرش بسوى كعبه شد، و مسجد قبلتين ، همان مسجد است .
«'''قد نرى تقلب وجهك فى السماء، فلنو لينك قبلة ترضيها، فول وجهك شطر المسجد الحرام '''» الخ ، آنگاه دست آنجناب را گرفته رو به كعبه اش كرد، مردمى هم كه پشت سرش به نماز ايستاده بودند رو به كعبه شدند، بطوريكه زنان جاى فعلى مردان قرار گرفتند و مردان جاى فعلى زنان ، و اين نماز ظهر اولش ‍ بسوى بيت المقدس و آخرش بسوى كعبه واقع شد، بعد از نماز ظهر خبر به مسجدى ديگر در مدينه رسيد، اهل آن مسجد دو ركعت از عصر خوانده بودند، دوركعت ديگر را بطرف كعبه برگشتند، آنها نيز اول نمازشان بسوى بيت المقدس و آخرش بسوى كعبه شد، و مسجد قبلتين ، همان مسجد است .


مؤ لف : قمى هم نظير اين را روايت كرده و گفته : كه رسولخدا (ص ) خودش (در مدينه )،
مؤلف: قمى هم، نظير اين را روايت كرده و گفته كه: رسول خدا «ص»، خودش (در مدينه)، بلكه در مسجد «بنى سالم» نماز می خواند كه اين جريان واقع شد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۰۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۰۱ </center>
بلكه در مسجد بنى سالم نماز ميخواند كه اين جريان واقع شد.


و در تفسير عياشى از امام باقر (عليه السلام ) روايت كرده كه در ذيل آيه «'''فول وجهك شطر المسجد الحرام '''» الخ ، فرموده : رو بقبله نماز بخوان و در نماز رو از قبله برمگردان كه نمازت باطل ميشود چون خداى سبحان به رسول گراميش فرمود در نماز واجب بايد حتما رو بقبله نماز بخوانى ، «'''فول وجهك شطر المسجد الحرام ، و حيث ما كنتم فولوا وجوهكم شطره '''».
و در تفسير عياشى، از امام باقر «عليه السلام» روايت كرده كه در ذيل آيه «فَوَلِّ وَجهَكَ شَطرَ المَسجِدِ الحَرَامِ...» فرموده:  


مؤ لف : روايات در اين باره كه آيه شريفه راجع بخصوص نماز واجب است بسيار زياد است .
رو به قبله نماز بخوان و در نماز، رو از قبله برمگردان، كه نمازت باطل می شود. چون خداى سبحان به رسول گرامی اش فرمود: در نماز واجب، بايد حتما رو به قبله نماز بخوانى: «فَوَلِّ وَجهَكَ شَطرَ المَسجِدِ الحَرَامِ وَ حَيثُ مَا كُنتُم فَوَلُّوا وُجُوهَكُم شَطرَهُ».


و در تفسير قمى از امام صادق (عليه السلام ) روايت آورده كه در تفسير آيه «'''الذين آتيناهم الكتاب يعرفونه '''» الخ ، فرموده : اين آيه درباره يهود و نصارى نازل شد، خداى تعالى در آن مى فرمايد:
مؤلف: روايات در اين باره كه آيه شريفه راجع به خصوص نماز واجب است، بسيار زياد است.


(آنهائى كه كتابشان داديم ، او را مى شناسند - يعنى رسول خدا را - همانطور كه فرزندان خود را مى شناسند) و اين بدان جهت است كه خداى عز و جل در تورات و انجيل و زبور، صفات رسول خدا (ص ) و صفات اصحابش و مهاجرتش را ذكر كرده بود و همان را در قرآن حكايت كرده ، كه «'''محمد رسول اللّه ، و الذين معه اشداء على الكفار، رحماء بينهم ، تريهم ركعا سجدا، يبتغون فضلا من اللّه و رضوانا، سيماهم فى وجوههم من اثر السجود، ذلك مثلهم فى التورية ، و مثلهم فى الانجيل '''»، (محمد (ص ) فرستاده خداست و كسانى كه مصاحب او هستند بر كفار دشمنانى بيرحم ، و در بين خود مهربانان هستند، ايشان را مى بينى كه همواره در ركوع و سجودند و همه در پى بدست آوردن فضل خدا و خشنودى اويند، نشانه هاشان از اثر سجده در پيشانى نمايان است ، اين است مثل آنان در تورات و همين است مثل آنان در انجيل ).
و در تفسير قمى، از امام صادق «عليه السلام» روايت آورده كه در تفسير آيه «الَّذِينَ آتَينَاهُمُ الكِتَابَ يَعرِفُونَهُ...» فرموده: اين آيه، درباره يهود و نصارا نازل شد. خداى تعالى در آن مى فرمايد: «آن هایى كه كتابشان داديم، او را مى شناسند - يعنى رسول خدا را - همان طور كه فرزندان خود را مى شناسند».  


پس صفات رسول خدا (ص ) و اصحابش در تورات بوده ووقتى خدا او را مبعوث فرمود، اهل كتاب او را شناختند، همچنان كه خود قرآن مى فرمايد: «'''فلما جاءهم ما عرفوا كفروا به '''».
و اين، بدان جهت است كه خداى عزوجل، در تورات و انجيل و زبور، صفات رسول خدا «ص» و صفات اصحابش و مهاجرتش را ذكر كرده بود، و همان را در قرآن حكايت كرده كه:  


مؤ لف : نظير اين روايت در كافى از على (عليه السلام ) نقل شده است . و در اخبار بسيارى از طرق شيعه آمده : كه آيه : ((اءينما تكونوا ياءت بكم اللّه جميعا) الخ ، درباره اصحاب قائم (عليه السلام ) نازل شده و در بعضى از آنها آمده : كه اين از باب جرى و تطبيق است .
«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أشِدَّاءُ عَلَى الكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَينَهُم تَرَيهُم رُكَّعاً سُجَّداً يَبتَغُونَ فَضلاً مِنَ اللّهِ وَ رِضوَاناً سِيمَاهُم فِى وُجُوهِهِم مِن أثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُم فِى التَّورَيةِ وَ مَثَلُهُم فِى الإنجِيلِ»:  


و در حديثى از طرق عامه در ذيل جمله «'''و لاتم نعمتى عليكم '''»، از على (عليه السلام ) آمده كه فرمود: تماميت نعمت اين است كه انسان با داشتن اسلام بميرد.
محمَّد «ص»، فرستادۀ خداست و كسانى كه مصاحب او هستند، بر كفار دشمنانى بيرحم و در بين خود، مهربانان هستند. ايشان را مى بينى كه همواره در ركوع و سجودند و همه در پى به دست آوردن فضل خدا و خشنودى اويند. نشانه هاشان از اثر سجده در پيشانى نمايان است. اين است مَثَل آنان در تورات و همين است مَثشل آنان در انجيل.
 
پس صفات رسول خدا «ص» و اصحابش در تورات بوده، و وقتى خدا او را مبعوث فرمود، اهل كتاب او را شناختند، همچنان كه خود قرآن مى فرمايد: «فَلَمَّا جَاءَهُم مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ».
 
مؤلف: نظير اين روايت در كافى، از على «عليه السلام» نقل شده است.
 
و در اخبار بسيارى از طرق شيعه آمده كه آيه: أينَمُا تَكُونُوا يَأتِ بِكُمُ اللّهُ جَمیيعاً»، درباره اصحاب قائم «عليه السلام» نازل شده و در بعضى از آن ها آمده كه: اين، از باب جرى و تطبيق است.
 
و در حديثى، از طرق عامه، در ذيل جملۀ «وَ لِأُتِمَّ نِعمَتِى عَلَيكُم»، از على «عليه السلام» آمده كه فرمود: تماميت نعمت اين است كه انسان با داشتن اسلام بميرد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۰۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۰۲ </center>
و باز در حديثى از طرق آنان آمده : كه تماميت نعمت به اين است كه آدمى داخل بهشت شود.
و باز در حديثى از طرق آنان آمده كه: تماميت نعمت به اين است كه آدمى داخل بهشت شود.


<span id='link505'><span>
<span id='link505'><span>
==بحث علمى (درباره يافتن جهت قبله و تاريخچه آن ) ==
==بحث علمى (درباره يافتن جهت قبله و تاريخچه آن ) ==
تشريع قبله در اسلام و اعتبار و وجوب خواندن نماز رو بقبله ، - نمازى كه عبادت عموم مسلمانان جهان است -، و همچنين وجوب ذبح حيوانات رو بقبله و كارهاى ديگرى كه حتما بايد رو بقبله باشد، (و يا مانند خوابيدن و نشستن و وضو گرفتن رو بقبله : كه مستحب و مانند تخليه كردن كه حتما بايد ب طرف غير قبله باشد و رو بقبله اش حرام است ) و احكامى ديگر كه با قبله ارتباط دارد، و مورد ابتلاى عموم مسلمانان است ، باعث شده كه مردم محتاج به جستجوى جهت قبله شوند و آنرا در افق خود معين كنند، (تا نماز و ذبح حيوانات و كارهائى ديگر را رو به آنطرف انجام داده و از تخليه كردن به آن طرف بپرهيزند).
تشريع قبله در اسلام و اعتبار و وجوب خواندن نماز رو بقبله ، - نمازى كه عبادت عموم مسلمانان جهان است -، و همچنين وجوب ذبح حيوانات رو بقبله و كارهاى ديگرى كه حتما بايد رو بقبله باشد، (و يا مانند خوابيدن و نشستن و وضو گرفتن رو بقبله : كه مستحب و مانند تخليه كردن كه حتما بايد ب طرف غير قبله باشد و رو بقبله اش حرام است ) و احكامى ديگر كه با قبله ارتباط دارد، و مورد ابتلاى عموم مسلمانان است ، باعث شده كه مردم محتاج به جستجوى جهت قبله شوند و آنرا در افق خود معين كنند، (تا نماز و ذبح حيوانات و كارهائى ديگر را رو به آنطرف انجام داده و از تخليه كردن به آن طرف بپرهيزند).
۲۰٬۹۵۹

ویرایش