گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۲۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۲۳: خط ۱۲۳:
<span id='link355'><span>
<span id='link355'><span>


==بهانه يهود براى عدم ايمان به قرآن: ما با جبرئيل دشمنيم ==
==دشمنی يهود با جبرئیل، بهانه ای برای ايمان نیاوردن به قرآن ==
قل من كان عدوا لجبريل فانه نزله على قلبك ... سياق دلالت دارد بر اينكه آيه شريفه در پاسخ از سخنى نازل شده كه يهود گفته بودند، و آن اين بوده كه ايمان نياوردن خود را بر آنچه بر رسولخدا (ص ) نازل شده تعليل كرده اند باينكه ما با جبرئيل كه براى او وحى مى آورد دشمنيم ، شاهد بر اينكه يهود چنين حرفى زده بودند اينستكه خداى سبحان درباره قرآن و جبرئيل با هم در اين دو آيه سخن گفته ، رواياتى هم كه در شاءن نزول آيه وارد شده ، اين استفاده ما را تاءييد ميكند.
«'''قُل مَن كَانَ عَدُوّاً لِجِبرِيلَ فَإنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلبِكَ ...'''»: سياق دلالت دارد بر اين كه آيه شريفه، در پاسخ از سخنى نازل شده كه يهود گفته بودند و آن، اين بوده كه: ايمان نياوردن خود را بر آنچه بر رسول خدا «ص» نازل شده، تعليل كرده اند به اين كه ما با جبرئيل كه براى او وحى مى آورد، دشمنيم.  


و اما آيات مورد بحث در پاسخ از اينكه گفتند: ما بقرآن ايمان نمى آوريم براى اينكه با جبرئيل كه قرآن را نازل مى كند دشمنيم ، مى فرمايد اولا: جبرئيل از پيش خود قرآنرا نمى آورد، بلكه باذن خدا بر قلب تو نازل مى كند، پس دشمنى يهود با جبرئيل نبايد باعث شود كه از كلاميكه باذن خدا مى آورد اعراض كنند.
شاهد بر اين كه يهود چنين حرفى زده بودند، اين است كه خداى سبحان، درباره قرآن و جبرئيل، با هم در اين دو آيه سخن گفته. رواياتى هم كه در شأن نزول آيه وارد شده، اين استفاده ما را تأييد می كند.
و ثانيا قرآن كتابهاى بر حق و آسمانى قبل از خودش را تصديق مى كند و معنا ندارد كه كسى به كتابى ايمان بياورد، و بكتابى كه آنرا تصديق مى كند ايمان نياورد.


و ثالثا قرآن مايه هدايت كسانى است كه بوى ايمان بياورند.
و اما آيات مورد بحث در پاسخ از اين كه گفتند: «ما به قرآن ايمان نمى آوريم، براى اين كه با جبرئيل، كه قرآن را نازل مى كند، دشمنيم»، مى فرمايد:


و رابعا قرآن بشارت است ، و چگونه ممكن است شخص عاقل از هدايت چشم پوشيده ، بشارتهاى آنرا بخاطر اينكه دشمن آنرا آورده ، ناديده بگيرد؟
اولاً: جبرئيل از پيش خود، قرآن را نمى آورد، بلكه به اذن خدا بر قلب تو نازل مى كند. پس دشمنى يهود با جبرئيل نبايد باعث شود كه از كلامی كه به اذن خدا مى آورد، اعراض كنند.


و از بهانه دومشان كه گفتند: ما با جبرئيل دشمنيم جواب ميدهد باينكه جبرئيل فرشته اى از فرشتگان خداست و جز امتثال دستورات خداى سبحان كارى ندارد، مثل ميكائيل و ساير ملائكه ، كه همگى بندگان مكرم خدايند، و خدا را در آنچه امر كند، نافرمانى نمى كنند، و هر دستورى بدهد انجام ميدهند.
و ثانياً: قرآن كتاب هاى بر حق و آسمانى قبل از خودش را تصديق مى كند و معنا ندارد كه كسى به كتابى ايمان بياورد، و به كتابى كه آن را تصديق مى كند، ايمان نياورد.


و همچنين رسولان خدا از ناحيه خود، كاره اى نيستند، هر چه دارند به وسيله خدا، و از ناحيه او است ، خشمشان و دشمنى هايشان براى خداست ، پس هر كس با خدا و ملائكه او، و پيامبرانش ، و جبرئيلش ، و ميكائيلش ، دشمنى كند، خدا دشمن او است ، اين بود آن دو جوابيكه دو آيه مورد بحث بدان اشاره دارد.
و ثالثاً: قرآن، مايه هدايت كسانى است كه به وى ايمان بياورند.
 
و رابعاً: قرآن، بشارت است و چگونه ممكن است شخص عاقل از هدايت چشم پوشيده، بشارت هاى آن را به خاطر اين كه دشمن آن را آورده، ناديده بگيرد؟
 
و از بهانه دومشان كه گفتند: ما با جبرئيل دشمنيم، جواب می دهد به اين كه: جبرئيل، فرشته اى از فرشتگان خداست و جز امتثال دستورات خداى سبحان كارى ندارد. مثل ميكائيل و ساير ملائكه، كه همگى بندگان مكرّم خدايند، و خدا را در آنچه امر كند، نافرمانى نمى كنند، و هر دستورى بدهد، انجام می دهند.
 
و همچنين رسولان خدا از ناحيه خود، كاره اى نيستند، هرچه دارند به وسيله خدا، و از ناحيه اوست. خشمشان و دشمنى هايشان، براى خداست. پس هر كس با خدا و ملائكه او، و پيامبرانش و جبرئيلش و ميكائيلش، دشمنى كند، خدا دشمن اوست. اين بود آن دو جوابی كه دو آيه مورد بحث، بدان اشاره دارد.
<span id='link356'><span>
<span id='link356'><span>
فانه نزله على قلبك در اين آيه التفاتى از تكلم بخطاب كار رفته براى اينكه جمله (هر كس دشمن جبرئيل باشد) الخ ، كلام رسولخدا (ص ) است و جا داشت بفرمايد: (جبرئيل آنرا باذن خدا بر قلب من نازل كرده )، ولى اينطور نفرمود، بلكه فرمود: (بر قلب تو نازل كرده )، و اين تغيير اسلوب براى اين بوده كه دلالت كند بر اينكه قرآن همانطور كه جبرئيل در نازل كردنش هيچ استقلالى ندارد، و تنها مامورى است مطيع ، همچنين در گرفتن آن و رساندنش برسولخدا استقلالى ندارد،
 
«'''فَإنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلبِكَ '''»: در اين آيه، التفاتى از تكلم به خطاب كار رفته. براى اين كه جملۀ «هر كس دشمن جبرئيل باشد...»، كلام رسول خدا «ص» است و جا داشت بفرمايد: «جبرئيل، آن را به اذن خدا بر قلب من نازل كرده»، ولى اين طور نفرمود، بلكه فرمود: «بر قلب تو نازل كرده»، و اين تغيير اسلوب، براى اين بوده كه دلالت كند بر اين كه قرآن، همان طور كه جبرئيل در نازل كردنش هيچ استقلالى ندارد، و تنها مأمورى است مطيع، همچنين در گرفتن آن و رساندنش به رسول خدا «ص»، استقلالى ندارد،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۴۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۴۶ </center>
بلكه قلب رسولخدا (ص ) خودش ظرف وحى خداست ، نه اينكه جبرئيل در آن قلب دخل و تصرفى كرده باشد و خلاصه جبرئيل صرفا ماءمور رساندن است .
بلكه قلب رسول خدا «ص»، خودش ظرف وحى خداست، نه اين كه جبرئيل در آن قلب دخل و تصرفى كرده باشد و خلاصه جبرئيل، صرفا مأمور رساندن است.


اين را هم بدان كه آيات مورد بحث در اواخرش چند نوع التفات بكار رفته ، هر چند كه اساس و زمينه كلام خطاب به بنى اسرائيل است ، چيزى كه هست وقتى خطاب ، خطاب ملامت و سرزنش بود، و كلام هم بطول انجاميد، مقام اقتضاء مى كند كه گوينده بعنوان اينكه من از سخن با شما خسته شدم ، و شما لياقت آنرا نداريد كه بيش از اين روى سخن خود بشما بكنم لحظه به لحظه روى سخن از آنان برگرداند، و متكلم بليغ بايد باين منظور پشت سر هم التفات بكار ببرد، تا بفهماند من هيچ راضى نيستم با شما سخن بگويم ، از بس كه بد گوش و پست فطرتيد، از سوى ديگر اظهار حق را هم نميتوانم ترك نموده و از خطاب بشما صرفنظر كنم .
اين را هم بدان كه: آيات مورد بحثريال در اواخرش چند نوع التفات به كار رفته، هرچند كه اساس و زمينه كلام خطاب به بنى اسرائيل است. چيزى كه هست وقتى خطاب، خطاب ملامت و سرزنش بود، و كلام هم به طول انجاميد، مقام اقتضاء مى كند كه گوينده، به عنوان اين كه من از سخن با شما خسته شدم، و شما لياقت آن را نداريد كه بيش از اين روى سخن خود به شما بكنم، لحظه به لحظه، روى سخن از آنان برگرداند، و متكلم بليغ بايد به اين منظور، پشت سرِ هم التفات به كار ببرد، تا بفهماند من هيچ راضى نيستم با شما سخن بگويم. از بس كه بدگوش و پست فطرت هستيد. از سوى ديگر، اظهار حق را هم نمی توانم ترك نموده و از خطاب به شما صرف نظر كنم.


«'''عدو للكافرين '''» الخ ، در اين جمله بجاى اينكه ضمير كفار را بكار ببرد، و بفرمايد: «'''عدو لهم '''»، اسم ظاهر آنان را آورده ، و نكته اش اين است كه بر علت حكم دلالت كند، و بفهماند اگر دشمن ايشانست ، بخاطر اين است كه ايشان كافرند، و بطور كلى خدايتعالى دشمن كفار است .
«'''عَدُوٌّ لِلكَافِرِينَ... '''»: در اين جمله، به جاى اين كه ضمير كفار را به كار ببرد و بفرمايد: «عَدُوٌّ لَهُم»، اسم ظاهر آنان را آورده، و نكته اش، اين است كه بر علت حكم دلالت كند و بفهماند اگر دشمن ايشان است، به خاطر اين است كه ايشان كافرند، و به طور كلى، خدای تعالى دشمن كفار است.


«'''و ما يكفر بها الا الفاسقون '''» الخ ، اين جمله دلالت دارد بر اينكه علت كفر كفار چيست ؟ و آن فسق ايشانست ، پس كفار بخاطر فسق كافر شدند، و بعيد نيست كه الف و لام در «'''الفاسقون '''»، الف و لام عهد ذكرى ، و اشاره به اول سوره باشد، كه مى فرمود: «'''و ما يضل به الا الفاسقين ، الذين ينقضون عهد اللّه من بعد ميثاقه '''» الخ ، و معنا چنين باشد: كه كفر نمى ورزند بآيات خدا، مگر همان فاسقانى كه در اول سوره نام برديم .
«'''وَ مَا يَكفُرُ بِهَا إلَّا الفَاسِقُونَ... '''»: اين جمله، دلالت دارد بر اين كه علت كفر كفار چيست، و آن، «فسق» ايشان است. پس كفار به خاطر فسق كافر شدند. و بعيد نيست كه «الف» و «لام»، در «الفَاسِقُون»، الف و لام عهد ذكرى، و اشاره به اول سوره باشد، كه مى فرمود: «وَ مَا يُضِلُّ بِهِ إلَّا الفَاسِقِينَ الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهدَ اللّهِ مِن بَعدِ مِيثَاقِهِ...»، و معنا چنين باشد كه: «كفر نمى ورزند به آيات خدا، مگر همان فاسقانى كه در اول سوره نام برديم».


و اما سخن از جبرئيل ، و اينكه قرآن را چگونه بر قلب رسولخدا (ص ) نازل ميكرده ، و نيز سخن از ميكائيل ، و ساير ملائكه ، بزودى در جاى مناسبى انشاءاللّه خواهد آمد.
و اما سخن از «جبرئيل»، و اين كه قرآن را چگونه بر قلب رسول خدا «ص» نازل می كرده، و نيز سخن از «ميكائيل»، و ساير ملائكه، به زودى در جاى مناسبى إن شاء اللّه خواهد آمد.
<span id='link357'><span>
<span id='link357'><span>
==بحث روايتى (شامل روايتى درباره دشمنى يهود با جبرئيل ) ==
==بحث روايتى (شامل روايتى درباره دشمنى يهود با جبرئيل ) ==
در مجمع البيان ذيل آيه ، «'''قل من كان عدوا لجبريل '''» روايت آورده ، كه ابن عباس گفت : سبب نزول اين دو آيه اين مطلب بود، كه روايت كنند چون رسولخدا (ص ) وارد مدينه شد، اين صوريا و جماعتى از يهود اهل فدك نزد آن جناب آمده پرسيدند: اى محمد خواب تو چگونه است ؟ چون ما درباره خواب پيامبرى كه در آخر زمان مى آيد چيزى شنيده ايم .
در مجمع البيان ذيل آيه ، «'''قل من كان عدوا لجبريل '''» روايت آورده ، كه ابن عباس گفت : سبب نزول اين دو آيه اين مطلب بود، كه روايت كنند چون رسولخدا (ص ) وارد مدينه شد، اين صوريا و جماعتى از يهود اهل فدك نزد آن جناب آمده پرسيدند: اى محمد خواب تو چگونه است ؟ چون ما درباره خواب پيامبرى كه در آخر زمان مى آيد چيزى شنيده ايم .
۲۰٬۵۵۷

ویرایش