۲۰٬۵۵۷
ویرایش
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
<span id='link355'><span> | <span id='link355'><span> | ||
==بهانه | ==دشمنی يهود با جبرئیل، بهانه ای برای ايمان نیاوردن به قرآن == | ||
«'''قُل مَن كَانَ عَدُوّاً لِجِبرِيلَ فَإنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلبِكَ ...'''»: سياق دلالت دارد بر اين كه آيه شريفه، در پاسخ از سخنى نازل شده كه يهود گفته بودند و آن، اين بوده كه: ايمان نياوردن خود را بر آنچه بر رسول خدا «ص» نازل شده، تعليل كرده اند به اين كه ما با جبرئيل كه براى او وحى مى آورد، دشمنيم. | |||
شاهد بر اين كه يهود چنين حرفى زده بودند، اين است كه خداى سبحان، درباره قرآن و جبرئيل، با هم در اين دو آيه سخن گفته. رواياتى هم كه در شأن نزول آيه وارد شده، اين استفاده ما را تأييد می كند. | |||
و | و اما آيات مورد بحث در پاسخ از اين كه گفتند: «ما به قرآن ايمان نمى آوريم، براى اين كه با جبرئيل، كه قرآن را نازل مى كند، دشمنيم»، مى فرمايد: | ||
اولاً: جبرئيل از پيش خود، قرآن را نمى آورد، بلكه به اذن خدا بر قلب تو نازل مى كند. پس دشمنى يهود با جبرئيل نبايد باعث شود كه از كلامی كه به اذن خدا مى آورد، اعراض كنند. | |||
و | و ثانياً: قرآن كتاب هاى بر حق و آسمانى قبل از خودش را تصديق مى كند و معنا ندارد كه كسى به كتابى ايمان بياورد، و به كتابى كه آن را تصديق مى كند، ايمان نياورد. | ||
و همچنين رسولان خدا از ناحيه خود، كاره اى نيستند، | و ثالثاً: قرآن، مايه هدايت كسانى است كه به وى ايمان بياورند. | ||
و رابعاً: قرآن، بشارت است و چگونه ممكن است شخص عاقل از هدايت چشم پوشيده، بشارت هاى آن را به خاطر اين كه دشمن آن را آورده، ناديده بگيرد؟ | |||
و از بهانه دومشان كه گفتند: ما با جبرئيل دشمنيم، جواب می دهد به اين كه: جبرئيل، فرشته اى از فرشتگان خداست و جز امتثال دستورات خداى سبحان كارى ندارد. مثل ميكائيل و ساير ملائكه، كه همگى بندگان مكرّم خدايند، و خدا را در آنچه امر كند، نافرمانى نمى كنند، و هر دستورى بدهد، انجام می دهند. | |||
و همچنين رسولان خدا از ناحيه خود، كاره اى نيستند، هرچه دارند به وسيله خدا، و از ناحيه اوست. خشمشان و دشمنى هايشان، براى خداست. پس هر كس با خدا و ملائكه او، و پيامبرانش و جبرئيلش و ميكائيلش، دشمنى كند، خدا دشمن اوست. اين بود آن دو جوابی كه دو آيه مورد بحث، بدان اشاره دارد. | |||
<span id='link356'><span> | <span id='link356'><span> | ||
«'''فَإنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلبِكَ '''»: در اين آيه، التفاتى از تكلم به خطاب كار رفته. براى اين كه جملۀ «هر كس دشمن جبرئيل باشد...»، كلام رسول خدا «ص» است و جا داشت بفرمايد: «جبرئيل، آن را به اذن خدا بر قلب من نازل كرده»، ولى اين طور نفرمود، بلكه فرمود: «بر قلب تو نازل كرده»، و اين تغيير اسلوب، براى اين بوده كه دلالت كند بر اين كه قرآن، همان طور كه جبرئيل در نازل كردنش هيچ استقلالى ندارد، و تنها مأمورى است مطيع، همچنين در گرفتن آن و رساندنش به رسول خدا «ص»، استقلالى ندارد، | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۴۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۴۶ </center> | ||
بلكه قلب | بلكه قلب رسول خدا «ص»، خودش ظرف وحى خداست، نه اين كه جبرئيل در آن قلب دخل و تصرفى كرده باشد و خلاصه جبرئيل، صرفا مأمور رساندن است. | ||
اين را هم بدان كه آيات مورد | اين را هم بدان كه: آيات مورد بحثريال در اواخرش چند نوع التفات به كار رفته، هرچند كه اساس و زمينه كلام خطاب به بنى اسرائيل است. چيزى كه هست وقتى خطاب، خطاب ملامت و سرزنش بود، و كلام هم به طول انجاميد، مقام اقتضاء مى كند كه گوينده، به عنوان اين كه من از سخن با شما خسته شدم، و شما لياقت آن را نداريد كه بيش از اين روى سخن خود به شما بكنم، لحظه به لحظه، روى سخن از آنان برگرداند، و متكلم بليغ بايد به اين منظور، پشت سرِ هم التفات به كار ببرد، تا بفهماند من هيچ راضى نيستم با شما سخن بگويم. از بس كه بدگوش و پست فطرت هستيد. از سوى ديگر، اظهار حق را هم نمی توانم ترك نموده و از خطاب به شما صرف نظر كنم. | ||
«''' | «'''عَدُوٌّ لِلكَافِرِينَ... '''»: در اين جمله، به جاى اين كه ضمير كفار را به كار ببرد و بفرمايد: «عَدُوٌّ لَهُم»، اسم ظاهر آنان را آورده، و نكته اش، اين است كه بر علت حكم دلالت كند و بفهماند اگر دشمن ايشان است، به خاطر اين است كه ايشان كافرند، و به طور كلى، خدای تعالى دشمن كفار است. | ||
«''' | «'''وَ مَا يَكفُرُ بِهَا إلَّا الفَاسِقُونَ... '''»: اين جمله، دلالت دارد بر اين كه علت كفر كفار چيست، و آن، «فسق» ايشان است. پس كفار به خاطر فسق كافر شدند. و بعيد نيست كه «الف» و «لام»، در «الفَاسِقُون»، الف و لام عهد ذكرى، و اشاره به اول سوره باشد، كه مى فرمود: «وَ مَا يُضِلُّ بِهِ إلَّا الفَاسِقِينَ الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهدَ اللّهِ مِن بَعدِ مِيثَاقِهِ...»، و معنا چنين باشد كه: «كفر نمى ورزند به آيات خدا، مگر همان فاسقانى كه در اول سوره نام برديم». | ||
و اما سخن از | و اما سخن از «جبرئيل»، و اين كه قرآن را چگونه بر قلب رسول خدا «ص» نازل می كرده، و نيز سخن از «ميكائيل»، و ساير ملائكه، به زودى در جاى مناسبى إن شاء اللّه خواهد آمد. | ||
<span id='link357'><span> | <span id='link357'><span> | ||
==بحث روايتى (شامل روايتى درباره دشمنى يهود با جبرئيل ) == | ==بحث روايتى (شامل روايتى درباره دشمنى يهود با جبرئيل ) == | ||
در مجمع البيان ذيل آيه ، «'''قل من كان عدوا لجبريل '''» روايت آورده ، كه ابن عباس گفت : سبب نزول اين دو آيه اين مطلب بود، كه روايت كنند چون رسولخدا (ص ) وارد مدينه شد، اين صوريا و جماعتى از يهود اهل فدك نزد آن جناب آمده پرسيدند: اى محمد خواب تو چگونه است ؟ چون ما درباره خواب پيامبرى كه در آخر زمان مى آيد چيزى شنيده ايم . | در مجمع البيان ذيل آيه ، «'''قل من كان عدوا لجبريل '''» روايت آورده ، كه ابن عباس گفت : سبب نزول اين دو آيه اين مطلب بود، كه روايت كنند چون رسولخدا (ص ) وارد مدينه شد، اين صوريا و جماعتى از يهود اهل فدك نزد آن جناب آمده پرسيدند: اى محمد خواب تو چگونه است ؟ چون ما درباره خواب پيامبرى كه در آخر زمان مى آيد چيزى شنيده ايم . |
ویرایش