۲۰٬۲۳۶
ویرایش
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
<span id='link201'><span> | <span id='link201'><span> | ||
شخصى كه در سايه ديوارى دراز كشيده، اگر ببيند كه ديوار دارد به رويش مى ريزد و خراب می شود، فورا برخاسته، فرار مى كند، و اگر هم شخصى ديگر، او را تهديد كند كه اگر برنخيزى، ديوار را بر سرت خراب مى كنم، باز بر مى خيزد و فرار مى كند، و در صورت اول، فرار خود را «اختيارى»، و در صورت دوم «اجبارى» می داند، با اين كه اين دو فرار، هيچ فرقى با هم ندارند. هر دو داراى ترجيح اند، تنها فرقى كه ميان آن دو است، اين است كه ترجيح در فرار اول، مستند به خود اوست، و در صورت دوم، مستند به جبّار است. يعنى ارادۀ جبّار، در آن دخالت داشته. | |||
شخصى كه در سايه ديوارى دراز | |||
حال اگر | حال اگر بگویى: همين فرق ميان آن دو، كافى است كه بگویيم فعل اختيارى بر وفق مصلحت فاعل سر مى زند و به همين جهت، مستوجب مدح و يا مذمت، و ثواب و يا عقاب، و يا آثارى ديگر است، به خلاف فعل اجبارى، كه فاعلش مستوجب مذمت، و مدح، و ثواب، و عقاب، نيست. | ||
در | در پاسخ شما می گویيم: | ||
پس در نتيجه بحث از مسئله جبر و اختيار بحث فلسفى | درست است، و همين فرق ميان آن دو هست، ولیكن بحث ما در اين است كه اختلاف اين دو جور فعل، اختلاف ذاتى نيست، بلكه از نظر ذات يكى هستند، و اين موارد اختلافی كه شما از آثار آن دو شمردى، آثاری است اعتبارى، نه حقيقى و واقعى. | ||
به اين معنا كه عقلاء براى اجتماع بشرى، كمالاتى در نظر مى گيرند، و پاره اى از اعمال را موافق آن، و پاره اى ديگر را مخالف آن می دانند، صاحب اعمال دسته اول را، مستحق مدح و ثواب، و صاحب اعمال دسته دوم را مستحق مذمّت و عقاب می دانند. پس تفاوت هایی كه در اين دو دسته از اعمال است، بر حسب اعتبار عقلى است، نه اين كه ذات آن دو گونه اعمال مختلف باشد. | |||
پس در نتيجه بحث از مسئله جبر و اختيار بحث فلسفى نيست، چون بحث فلسفى، تنها شامل موجودات خارجى، و آثار عينى می شود، و اما امورى كه به انحاء اعتبارات عقلایى منتهى می شود، مشمول بحث فلسفى و برهان عقلى نيست، هرچند كه آن امور در ظرف خودش، يعنى در ظرف اعتبار معتبر و منشأ آثارى باشد، پس ناگزير بايد بحث از جبر و اختيار را از غير راه فلسفه بررسى كنيم. | |||
<span id='link202'><span> | <span id='link202'><span> | ||
ویرایش