گمنام

تفسیر:المیزان جلد۶ بخش۳۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۷۱: خط ۷۱:
چنان كه خودش فرمود: «وَ قَضَى رَبُّكَ أن لَا تَعبُدُوا إلَّا إيَّاهُ»، به خلاف ساير مولاها، كه اطاعت كردن و فرمانبردارى آنان، به استحقاق ذاتى شان نيست، بلكه به خاطر مالكيت شان مى باشد و مالكيت شان هم، ذاتى نيست، بلكه مالكيت اين جا، به معناى غلبه بر ديگران به سببى از اسباب است.
چنان كه خودش فرمود: «وَ قَضَى رَبُّكَ أن لَا تَعبُدُوا إلَّا إيَّاهُ»، به خلاف ساير مولاها، كه اطاعت كردن و فرمانبردارى آنان، به استحقاق ذاتى شان نيست، بلكه به خاطر مالكيت شان مى باشد و مالكيت شان هم، ذاتى نيست، بلكه مالكيت اين جا، به معناى غلبه بر ديگران به سببى از اسباب است.


فرق ديگر اين دو سنخ مالكيت، اين است كه: خداى تعالى، از اين جهت كه در بندگان مملوكش، كسى و چيزى نيست كه مملوك او نباشد و خلاصه چنان نيست كه بعضى در هستى خود، مملوك او باشند و بعضى نباشند، بلكه تمامى موجودات از جهت ذاتشان و صفات و احوال و اعمالشان مملوك تكوينى اويند، از اين جهت، خداى تعالى، مالك تشريعى به تمام معناى آنان نيز هست. و لذا به بندگى دائمى آنان و عبوديتى كه جميع شؤون آنان را فراگيرد، حكم كرده، و ديگر نمى توانند بعضى از عبادت خود را براى خدا و بعضى را براى غير خدا انجام دهند. به خلاف مالكيت و بندگى دائر در بين افراد بشر، كه در اين مالكيت، مالك نمى تواند هر رقم تصرفى كه مى خواهد در عبد خود بكند. چون مالك به تمام معنا و مالك جميع شؤون عبد نيست. (دقت فرمایيد).
فرق ديگر اين دو سنخ مالكيت، اين است كه:  


و اين، همان معنایى است كه امثال آيه: «مَا لَكُم مِن دُونِهِ مِن وَلِىٍّ وَ لَا شَفِيعٍ»، و آيه: «وَ هُوَ اللهُ لَا إلَهَ إلَّا هُوَ لَهُ الحَمدُ فِى الأُولَى وَ الآخِرَةِ وَ لَهُ الحُكمُ»، و آيه: «يُسَبِّحُ لِلّهِ مَا فِى السَّمَاوُاتِ وَ مَا فِى الأرضِ لَهُ المُلكُ وَ لَهُ الحَمدُ وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَئٍ قَدِيرٌ»، اطلاقش بر آن دلالت می كند.  
خداى تعالى، از اين جهت كه در بندگان مملوكش، كسى و چيزى نيست كه مملوك او نباشد و خلاصه چنان نيست كه بعضى در هستى خود، مملوك او باشند و بعضى نباشند، بلكه تمامى موجودات از جهت ذاتشان و صفات و احوال و اعمالشان مملوك تكوينى اويند، از اين جهت، خداى تعالى، مالك تشريعى به تمام معناى آنان نيز هست. و لذا به بندگى دائمى آنان و عبوديتى كه جميع شؤون آنان را فراگيرد، حكم كرده، و ديگر نمى توانند بعضى از عبادت خود را براى خدا و بعضى را براى غير خدا انجام دهند. به خلاف مالكيت و بندگى دائر در بين افراد بشر، كه در اين مالكيت، مالك نمى تواند هر رقم تصرفى كه مى خواهد در عبد خود بكند. چون مالك به تمام معنا و مالك جميع شؤون عبد نيست. (دقت فرمایيد).
 
و اين، همان معنایى است كه امثال آيه: «مَا لَكُم مِن دُونِهِ مِن وَلِىٍّ وَ لَا شَفِيعٍ»، و آيه: «وَ هُوَ اللهُ لَا إلَهَ إلَّا هُوَ لَهُ الحَمدُ فِى الأُولَى وَ الآخِرَةِ وَ لَهُ الحُكمُ»، و آيه: «يُسَبِّحُ لِلّهِ مَا فِى السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِى الأرضِ لَهُ المُلكُ وَ لَهُ الحَمدُ وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَئٍ قَدِيرٌ»، اطلاقش بر آن دلالت می كند.  


و به هر تقدير، روشن شد كه: عبوديتى كه نسبت به خداى تعالى معتبر است، همان معنایى است كه از تجزيه و تحليل و عبوديت معتبر بين عقلا در مجتمع انسانى شان گرفته مى شود.
و به هر تقدير، روشن شد كه: عبوديتى كه نسبت به خداى تعالى معتبر است، همان معنایى است كه از تجزيه و تحليل و عبوديت معتبر بين عقلا در مجتمع انسانى شان گرفته مى شود.
۲۰٬۱۷۵

ویرایش