گمنام

تفسیر:المیزان جلد۶ بخش۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۷۶: خط ۷۶:
<span id='link54'><span>
<span id='link54'><span>


==استدلال بروجوب عبادت خداى سبحان و عبادت نكردن هر چه جز او ==
«''' قُلْ أَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ اللَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ '''»:
«''' قُلْ أَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لا يَمْلِك لَكمْ ضرًّا وَ لا نَفْعاً وَ اللَّهُ هُوَ السمِيعُ الْعَلِيمُ '''»:


بطورى كه تاريخ نشان مى دهد مساءله خضوع در برابر كسى بعنوان ربوبيت مساءله ايست كه همگام با تاريخ بشريت در بين بشر معمول و منتشر بوده ، و غالبا به طمع اينكه خدا شرور را از آنان دور و نفع را بر ايشان جلب كند او را مى پرستيدند، و اما پرستش خداى عزوجل براى اينكه خدا است و سزاوار پرستش است ، نه براى جلب و نفع ، و دفع ضرر، از خواص يعنى انبيا و ربانيين تجاوز نمى كرده است ، چون چنين بوده يعنى احتياج به عبادت در ارتكاز مردم از احتياج به جلب نفع و دفع ضرر منشاء مى گرفته ، از اين رو خداى تعالى در آيه مورد بحث رسول خود را دستور مى دهد كه در تعليم معارف حقه به اهل كتاب ، آنان را به اين نظر كه مردمى ساده و عوامند نگريسته و مورد خطابشان قرار دهد، و با زبان ساده و عوامانه خودشان با آنها سخن بگويد و پا از مسير فطرت ساده اى كه در عبادت خدا دارند فراتر نگذارد، همان طورى كه در خطاب بت پرستان نيز همين نحو خطاب را بكار برد، و يادآوريشان كرد كه حس احتياج و اضطرارشان به عبادت خدا از اين جا پيدا شده كه فهميده اند زمام هر خير و شر و نفع و ضررى بدست خداست ، و اوست مالك خير و شر، از اين رو به طمع اينكه خداوند از آنان دفع ضرر نموده و خير را به آنان برساند او را عبادت مى كنند، و چون غير از خدا هيچ چيزى مالك ضرر و نفع نيست ، - زيرا هر چيزى را كه فرض كنيد مملوك خداست ، و كسى در آن چيز با خدا شركت ندارد - از اين رو هيچ چيز را به جز خداى تعالى نمى توان پرستش كرد، و آن چيز را با خدائى كه مالك آن و غير آنست شركت داد.
به طورى كه تاريخ نشان مى دهد، مسأله خضوع در برابر كسى به عنوان ربوبيت مسأله ای است كه همگام با تاريخ بشريت، در بين بشر معمول و منتشر بوده، و غالبا به طمع اين كه خدا شرور را از آنان دور و نفع را بر ايشان جلب كند، او را مى پرستيدند.  


بنابراين واجب است تنها خدا ى تعالى را عبادت نمود و از ساحت ربوبيش پا بجاى ديگر فرا نگذاشت ، چه تنها خداست كه عبادت و دعا را مى شنود، و جواب مى گويد، تنها اوست كه دعاى مضطرين را در وقتى كه بخوانندش اجابت مى كند. اوست كه حاجت هاى بندگان را مى داند و از احتياجاتشان غافل نمى شود، و در علم به حوايج بندگان اشتباه نكرده و حاجت يكى را به ديگرى نمى دهد، بخلاف غير خداى تعالى كه بيش تر از آنچه را كه خدا به او داده چيزى ندارد، و بر بيشتر از آنچه خدا بر آن توانائيش داده قدرت ندارد.
و اما پرستش خداى عزوجل، براى اين كه خداست و سزاوار پرستش است، نه براى جلب و نفع، و دفع ضرر، از خواص يعنى انبياء و ربانيين تجاوز نمى كرده است. چون چنين بوده، يعنى احتياج به عبادت در ارتكاز مردم، از احتياج به جلب نفع و دفع ضرر منشأ مى گرفته. از اين رو، خداى تعالى، در آيه مورد بحث، به رسول خود دستور مى دهد كه در تعليم معارف حقّه به اهل كتاب، آنان را به اين نظر كه مردمى ساده و عوامند نگريسته و مورد خطابشان قرار دهد، و با زبان ساده و عوامانه خودشان با آن ها سخن بگويد و پا از مسير فطرت ساده اى كه در عبادت خدا دارند، فراتر نگذارد، همان طورى كه در خطاب بت پرستان نيز همين نحو خطاب را به كار برد، و يادآوری شان كرد كه حس احتياج و اضطرارشان به عبادت خدا از اين جا پيدا شده كه فهميده اند زمام هر خير و شر و نفع و ضررى، به دست خداست، و اوست مالك خير و شر. از اين رو، به طمع اين كه خداوند از آنان دفع ضرر نموده و خير را به آنان برساند، او را عبادت مى كنند، و چون غير از خدا هيچ چيزى مالك ضرر و نفع نيست - زيرا هر چيزى را كه فرض كنيد مملوك خداست، و كسى در آن چيز با خدا شركت ندارد - از اين رو، هيچ چيز را به جز خداى تعالى نمى توان پرستش كرد، و آن چيز را با خدایى كه مالك آن و غير آن است، شركت داد.
 
بنابراين، واجب است تنها خداى تعالى را عبادت نمود و از ساحت ربوبی اش، پا به جاى ديگر فرانگذاشت. چه تنها خداست كه عبادت و دعا را مى شنود، و جواب مى گويد. تنها اوست كه دعاى مضطرّين را در وقتى كه بخوانندش، اجابت مى كند. اوست كه حاجت هاى بندگان را مى داند و از احتياجاتشان غافل نمى شود، و در علم به حوايج بندگان اشتباه نكرده، و حاجت يكى را به ديگرى نمى دهد. به خلاف غير خداى تعالى، كه بيش تر از آنچه را كه خدا به او داده، چيزى ندارد، و بر بيشتر از آنچه خدا بر آن توانایی اش داده، قدرت ندارد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۶ صفحه : ۱۰۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۶ صفحه : ۱۰۸ </center>
<span id='link55'><span>
<span id='link55'><span>
==نكاتى كه در استدلال و احتجاج فوق در آيه شريفه وجود دارد ==
==نكاتى كه در استدلال و احتجاج فوق در آيه شريفه وجود دارد ==


۱۹٬۳۰۲

ویرایش