گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۲۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:
<span id='link257'><span>
<span id='link257'><span>


==انذار و تهديد مشركين كه از در مكر، به خدا و پيامبرانش گناه مى كردند==
==تهديد مشركان، كه از درِ مكر به خدا و پيامبرانش، گناه مى كردند==
«'''أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السيِّئَاتِ أَن يخْسِف اللَّهُ بهِمُ الاَرْض أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَاب مِنْ حَيْث لا يَشعُرُونَ'''»:
«'''أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السيِّئَاتِ أَن يَخْسِف اللَّهُ بهِمُ الاَرْض أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشعُرُونَ'''»:


اين آيه و دو آيه بعد از آن انذار و تهديد مشركين است كه غير خدا را عبادت نموده و احكام و شرايعى براى خود تشريع ميكردند و در زندگى، سنتهايى را براى خود به وجود مى آوردند و از شرايع خدا كه از راه نبوت رسيده بود اعراض مى جستند، و بر اين عمل به حجتهاى پوچ و بى اعتبارى استدلال مى كردند كه خود براى خويش تراشيده بودند، و همه حركت و سكون و اخذ ورد و فعل و تركشان گناه بود، و سربار همه اينها آن استكبار و غرورى بود كه در دماغ داشتند، همه اينها گناهانى بود كه از در مكر به خدا و به فرستادگان او كه بدين خدا و به لزوم سبيل او دعوت مى كردند مى ورزيدند.
اين آيه و دو آيه بعد از آن، انذار و تهديد مشركان است كه غير خدا را عبادت نموده و احكام و شرايعى براى خود تشريع می كردند و در زندگى، سنّت هايى را براى خود به وجود مى آوردند و از شرايع خدا كه از راه نبوت رسيده بود، اعراض مى جستند، و بر اين عمل، به حجت هاى پوچ و بى اعتبارى استدلال مى كردند، كه خود براى خويش تراشيده بودند، و همه حركت و سكون و اخذ و رد و فعل و تركشان گناه بود، و سر بار همه اين ها، آن استكبار و غرورى بود كه در دماغ داشتند. همه اين ها، گناهانى بود كه از درِ مكر، به خدا و به فرستادگان او، كه به دين خدا و به لزوم سبيل او دعوت مى كردند، مى ورزيدند.


پس كلمه «السيئات» در آيه شريفه مفعول كلمه «مكروا» است، كه معناى «عملوا» را متضمن است و «مكروا السيئات» يعنى «عملوا السيئات مكرا: از در مكر مرتكب سيئات شدند»، و اين كه بعضى احتمال داده اند كه سيئات وصفى باشد كه در جاى مفعول مطلق قرار گرفته و تقدير كلام: «يمكرون المكرات السيئات : مكر مى كردند مكرهاى بدى» صحيح نيست، زيرا از سياق آيه به دور است.
پس كلمۀ «السَّيِّئَات» در آيه شريفه، مفعول كلمۀ «مَكَرُوا» است، كه معناى «عَمِلُوا» را متضمن است، و «مَكَرُوا السَّيِّئَات»، يعنى «عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ مَكراً: از درِ مكر، مرتكب سيئات شدند». و اين كه بعضى احتمال داده اند كه «سيّئات»، وصفى باشد كه در جاى مفعول مطلق قرار گرفته و تقدير كلام: «يَمكُرُونَ المَكَرَات السَّيِّئَات: مكر مى كردند، مكرهاى بدى» صحيح نيست. زيرا از سياق آيه به دور است.


و كوتاه سخن اين كه: كلام، در تهديد مشركين و انذار ايشان است به عذاب الهى كه مشركين مكه هم داخل ايشانند، و اين كلام از فروعات مطالب گذشته است، و به همين جهت «فاء» تفريع بر سر جمله آورده، فرموده «افامن».
و كوتاه سخن اين كه: كلام، در تهديد مشركان و انذار ايشان است به عذاب الهى، كه مشركان مكه هم داخل ايشان اند، و اين كلام، از فروعات مطالب گذشته است. و به همين جهت، «فاء» تفريع بر سرِ جمله آورده، فرموده «أفَأمِنَ».


و معناى آيه (و خدا داناتر است) اين است كه وقتى آيات بينات دلالت كرد بر اينكه الله تعالى رب ايشان است، و در ربوبيت او شريكى نيست، و ثابت شد كه رسالت امرى محال نيست، بلكه دعوتى است بسوى آنچه اصلاح معاش و معاد مردم و خير دنيا و آخرتشان در آن است، و به وسيله مردانى انجام مى شود كه خدايشان برگزيده و برايشان وحى مى فرستد، بنا بر اين دسته اى كه از اين دعوت اعراض مى كنند، و با خدا و رسولش مكر ورزيده و به حجت هاى واهى، راه ترك دين و تشريع احكام دلبخواهى و عمل به گناهان را هموار مى سازند، آيا ايمنند از اينكه خدا در زمينشان فرو برد و يا عذابى ناگهانى بر سرشان بفرستد، بدون اين كه قبلا احتمالش را بدهند؟
و معناى آيه (و خدا داناتر است)، اين است كه:
 
وقتى آيات بينات دلالت كرد بر اين كه «الله تعالى»، ربّ ايشان است، و در ربوبيت او شريكى نيست، و ثابت شد كه رسالت امرى محال نيست، بلكه دعوتى است به سوى آنچه اصلاح معاش و معاد مردم و خير دنيا و آخرتشان در آن است، و به وسيله مردانى انجام مى شود كه خدايشان برگزيده و برايشان وحى مى فرستد، بنابراين دسته اى كه از اين دعوت اعراض مى كنند، و با خدا و رسولش مكر ورزيده و به حجت هاى واهى، راه ترك دين و تشريع احكام دلبخواهى و عمل به گناهان را هموار مى سازند، آيا ايمن اند از اين كه خدا در زمينشان فرو برد، و يا عذابى ناگهانى بر سرشان بفرستد، بدون اين كه قبلا احتمالش را بدهند؟


«'''أَوْ يَأْخُذَهُمْ فى تَقَلُّبِهِمْ فَمَا هُم بِمُعْجِزِينَ'''»:
«'''أَوْ يَأْخُذَهُمْ فى تَقَلُّبِهِمْ فَمَا هُم بِمُعْجِزِينَ'''»:


فاعل «ياخذهم» خداى سبحان است و در قرآن كريم ، بسيار نسبت اخذ به خدا داده شده. بعضى گفته اند: فاعل آن عذاب است، يعنى عذاب آنان را بگيرد.
فاعل «يَأخُذَهُم»، خداى سبحان است و در قرآن كريم، بسيار «اخذ» به خدا نسبت داده شده. بعضى گفته اند: فاعل آن عذاب است، يعنى عذاب آنان را بگيرد.


مراد از «اخذ در تقلب» و «اخذ بر تخوف» كه مشركين بدان تهديد شده اند
==مراد از «اخذ در تقلب» و «اخذ بر تخوف» كه مشركان بدان تهديد شده اند==


و كلمه تقلب به معناى حالى بحالى شدن است، و مراد، تحول مشركين در مقاصد و اعمال زشتشان و انتقال از نعمتى به نعمت ديگر از نعمتهاى مادى است، چنانچه در جاى ديگر فرموده: «لا يغرنك تقلب الذين كفروا فى البلاد متاع قليل ثم ماويهم جهنم و بئس المهاد».
و كلمه تقلب به معناى حالى بحالى شدن است، و مراد، تحول مشركين در مقاصد و اعمال زشتشان و انتقال از نعمتى به نعمت ديگر از نعمتهاى مادى است، چنانچه در جاى ديگر فرموده: «لا يغرنك تقلب الذين كفروا فى البلاد متاع قليل ثم ماويهم جهنم و بئس المهاد».
خط ۱۶۸: خط ۱۷۰:
البته اين را هم بايد دانست كه شمردن عذاب در آيه مورد بحث چنانچه بعضى گفته اند دليل بر اين نيست كه عذاب خدا منحصر در همانها است، بلكه انواعى از آن را مى شمارد.
البته اين را هم بايد دانست كه شمردن عذاب در آيه مورد بحث چنانچه بعضى گفته اند دليل بر اين نيست كه عذاب خدا منحصر در همانها است، بلكه انواعى از آن را مى شمارد.
<span id='link259'><span>
<span id='link259'><span>
==گردش سايه اشياء نشانه خضوع و سجود موجودات در برابر خداست ==
==گردش سايه اشياء نشانه خضوع و سجود موجودات در برابر خداست ==
«'''أَوَ لَمْ يَرَوْا إِلى مَا خَلَقَ اللَّهُ مِن شىْءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلَالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشمَائلِ سجَّداً لِّلَّهِ وَ هُمْ دَاخِرُونَ'''»:
«'''أَوَ لَمْ يَرَوْا إِلى مَا خَلَقَ اللَّهُ مِن شىْءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلَالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشمَائلِ سجَّداً لِّلَّهِ وَ هُمْ دَاخِرُونَ'''»:
۲۰٬۶۰۸

ویرایش