۱۹٬۳۱۳
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
<span id='link354'><span> | <span id='link354'><span> | ||
==فرق بين هدايت به معناى | ==فرق بين هدايت به معناى «ارائه طريق» و هدايت به معناى «ايصال به هدف» == | ||
و ما در جلد دوم اين | و ما در جلد دوم اين كتاب، در خلال مباحث نبوّت، بيان عقلى اين مسأله را آورديم. همه اين ها، در باب هدايت به معناى «ارائه طريق» بود؛ و امّا هدايت به معناى «رساندن به هدف» كه در آيات مورد بحث، رساندن به آثار حسنه اى است كه به دنبال يافتن هدايت الهى و متصف شدن به صفت عبوديّت مى آيد، از قبيل رسيدن به حيات طيّبه در دنيا، و حيات سعيده ابدى آخرت، پر واضح است كه از قبيل صنع و ايجاد است، كه مختص به خداى تعالى است، و از امورى است كه خدا قضايش را رانده، و بر خود واجب كرده، و در آيه زير وعده اش را مسجّل نموده: | ||
و نيز فرموده : «'''و | |||
و در معناى آيه مى گوييم اگر مراد از هدايت در آيه | «'''فمن اتّبع هداى فلا يضلّ و لا يشقى'''». | ||
آسان مى | |||
و نيز فرموده: «'''من عمل صالحا من ذكر أو انثى و هو مؤمن فلنحيينّه حيوة طيّبۀ و لنجزينّهم أجرهم بأحسن ما كانوا يعملون '''». | |||
و نيز فرموده: «'''و الّذين آمنوا و عملوا الصالحات سندخلهم جنّات تجرى من تحتها الأنهار خالدين فيها أبدا وعد اللّه حقّا و من أصدق من اللّه قيلا'''». | |||
پس فرق بين «هدايت به معناى راه نشان دادن» و بين «هدايت به معناى رساندن به هدف»، اين شد كه: هدايت اولى، مستقيما كار انبيا و اوليا و ساير هدايتگران است؛ ولى مؤثّر شدنش منوط به اذن خداست. ولى هدايت دوم، چون از باب صنع و خلقت است، مستقيما كار خودِ خداست. البته اسبابى كه بين او و خلقش در اين مورد و در همه موارد خلقت واسطه اند، بى دخالت نيستند. پس اين هدايت را هم مى توان به تبع، به غير خداى تعالى نسبت داد. | |||
و در معناى آيه مى گوييم: اگر مراد از هدايت در آيه شريفه، هدايت به معناى اول باشد، معنايش اين مى شود كه: ما اگر بيان مى كنيم براى شما آنچه را كه بيان مى كنيم، براى اين است كه ارائه طريق عبوديّت به عهده ماست. و اگر مراد از هدايت، رساندن به هدف باشد، معناى آيه چنين مى شود: اگر ما براى كسانى كه انفاق مى كنند و ثواب را تصديق دارند، يُسرى را تيسير مى كنيم و خلاصه اگر اعمال صالح و حيات سهله ابدى و دخول بهشت را برايشان آسان مى كنيم، براى اين است كه: اين كار مربوط به صنع و ايجاد و از باب رساندن هر مخلوقى به هدف نهايى اوست، و معلوم است كه اين كار به عهدۀ ماست. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۱۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۱۳ </center> | ||
و اما تيسير عسرى و يا ساده تر بگوييم | و اما تيسير عسرى و يا ساده تر بگوييم: آسانتر كردن گناه، كار مستقيم خداى تعالى نيست، بلكه لازمۀ قهرى تيسير يسرى است، وقتى خداى تعالى بخواهد براى آن بندگانى - كه اوصافشان گذشت - راه عبوديت را آسان سازد، قهرا براى عدۀ ديگر راه كفر آسان مى شود (آرى، آسان كردن كار نيك براى عدۀ اول، به اين است كه انبيايى برانگيزد، و كتب آسمانى بفرستد، و اين باعث نافرمانى آن عدۀ ديگر، و در نتيجه آسان شدن گناه بيشترشان مى شود. اگر براى طايفه اول، انبيا نمى فرستاد، طايفه دوم انبيايى را نمى كشتند. اگر براى طايفه اول كتاب نمى آمد، طايفه دوّم هم نافرمانى نمى كردند). | ||
ممكن هم هست مراد از | |||
«'''و | پس نتيجۀ قهرى هدايت طايفۀ اول و تيسير يسرى براى آنان، ضلالت و تيسير عسراى طايفه دوّم است، همچنان كه فرمود: «'''ليميز اللّه الخبيث من الطيّب و يجعل الخبيث بعضه على بعض فيركمه جميعا فيجعله فى جهنّم '''»؛ و حتى درباره قرآن كه هدايت براى عالميان است فرموده: «'''و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنين و لا يزيد الظالمين إلّا خسارا'''». | ||
ممكن هم هست مراد از آن، مطلق هدايت باشد. اعمّ از هدايت دومى، يعنى تكوينى و حقيقى، و هدايت اولى يعنى تشريعى و اعتبارى - و اتفاقا ظاهر آيه هم كه مطلق آمده همين است - و بنابراين، هم هدايت حقيقى به عهدۀ خداست؛ همچنان كه فرمود: «'''الّذى أعطى كلّ شئ خلقه ثمّ هدى'''»؛ و هم هدايت اعتبارى، همچنان كه فرمود: «'''إنّا هديناه السبيل إمّا شاكرا و إمّا كفورا'''». | |||
«'''و إنّ لنا للآخرة و الأولى'''»: | |||
يعنى: عالم «بدء» و عالم «عود» - و يا به عبارت ديگر: خلقت نخستين و خلقت در معاد - هر دو از آن ماست. پس هرچه كه اسم «شئ = چيز» بر او اطلاق شود، مملوك خداى تعالى است، آن هم به حقيقت معناى «ملك» كه عبارت است از قيام مملوك به وجود مالك. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۱۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۱۴ </center> | ||
و | و امّا ملك اعتبارى - كه يكى از آثارش جواز تصرفات است - از متفرّعات ملك حقيقى است. | ||
پس خداى تعالى مالك هر چيزى است ، نه از يك جهت و دو جهت ، بلكه از هر جهت ، و هيچ چيزى از او چيزى را مالك نيست ، پس كسى معارض او نيست و مانعى كه او را از ملكش منع كند وجود ندارد، و هيچ چيزى بر او غالب نمى شود، همچنان كه خودش فرمود: «'''و اللّه يحكم لا معقب حكمه '''»، و نيز فرمود: «'''و يفعل اللّه ما يشاء'''». | پس خداى تعالى مالك هر چيزى است ، نه از يك جهت و دو جهت ، بلكه از هر جهت ، و هيچ چيزى از او چيزى را مالك نيست ، پس كسى معارض او نيست و مانعى كه او را از ملكش منع كند وجود ندارد، و هيچ چيزى بر او غالب نمى شود، همچنان كه خودش فرمود: «'''و اللّه يحكم لا معقب حكمه '''»، و نيز فرمود: «'''و يفعل اللّه ما يشاء'''». | ||
فَأَنذَرْتُكمْ نَاراً تَلَظى لا يَصلَاهَا إِلا الاَشقَى الَّذِى كَذَّب وَ تَوَلى | فَأَنذَرْتُكمْ نَاراً تَلَظى لا يَصلَاهَا إِلا الاَشقَى الَّذِى كَذَّب وَ تَوَلى | ||
خط ۴۲: | خط ۵۵: | ||
كلمه «'''تجنب '''» به معناى دور كردن است ، و ضمير در «'''سيجنبها'''» به آتش بر مى گردد، و معناى آيه اين است كه : به زودى كسى كه مصداق «'''اتقى '''» باشد از آتش دور مى شود. | كلمه «'''تجنب '''» به معناى دور كردن است ، و ضمير در «'''سيجنبها'''» به آتش بر مى گردد، و معناى آيه اين است كه : به زودى كسى كه مصداق «'''اتقى '''» باشد از آتش دور مى شود. | ||
<span id='link357'><span> | <span id='link357'><span> | ||
==متّقى ترين افراد كسى است كه در راه رضاى خدا ازمال حود انفاق مى كند == | ==متّقى ترين افراد كسى است كه در راه رضاى خدا ازمال حود انفاق مى كند == | ||
و مراد از كلمه «'''اتقى '''» هر كسى است كه از شخصى ديگر باتقواتر باشد، و بيش از او از مخاطر پروا كند، چون بعضى از مردم تنها اين مقدار با تقوا هستند كه از اتلاف نفوس و كشتن مردم پرهيز مى كنند، و بعضى هستند كه تنها از فساد اموال مى پرهيزند، و بعضى هستند كه چون از فقر مى ترسند، به همين جهت از انفاق مال در راه خدا خوددارى مى كنند، و همچنين بعضى هستند كه از خدا مى پرهيزند، و مال خود را در راه رضاى او انفاق مى كنند، و از همه اين چند طايفه باتقواتر آن كسى است كه از خدا پروا نموده مال خود را در راه او انفاق مى كند، و به عبارت ديگر كسى است كه از خسران آخرت مى پرهيزد، و به همين انگيزه مال خود را انفاق مى كند. | و مراد از كلمه «'''اتقى '''» هر كسى است كه از شخصى ديگر باتقواتر باشد، و بيش از او از مخاطر پروا كند، چون بعضى از مردم تنها اين مقدار با تقوا هستند كه از اتلاف نفوس و كشتن مردم پرهيز مى كنند، و بعضى هستند كه تنها از فساد اموال مى پرهيزند، و بعضى هستند كه چون از فقر مى ترسند، به همين جهت از انفاق مال در راه خدا خوددارى مى كنند، و همچنين بعضى هستند كه از خدا مى پرهيزند، و مال خود را در راه رضاى او انفاق مى كنند، و از همه اين چند طايفه باتقواتر آن كسى است كه از خدا پروا نموده مال خود را در راه او انفاق مى كند، و به عبارت ديگر كسى است كه از خسران آخرت مى پرهيزد، و به همين انگيزه مال خود را انفاق مى كند. |
ویرایش