گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۱۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۲۸: خط ۲۲۸:
<span id='link175'><span>
<span id='link175'><span>


==بحثى پيرامون مسأله معروف جبر و تفويض ==
==<center> بحثى پيرامون مسأله معروف جبر و تفويض </center>==
در جمله مورد بحث فرمو: «'''و ما يُضلّ به الفاسقين'''»: (خدا با قرآن كريم و مَثَل هايش، گمراه نمى كند مگر فاسقان را)، و به همين تعبير، خود، بيانگر چگونگى دخالت خدای تعالى در اعمال بندگان، و نتایج اعمال آنان است، و در اين بحثى كه شروع كرديم، نيز همين هدف دنبال می شود.
در جمله مورد بحث فرمود: «وَ مَا يُضِلُّ بِهِ إلّا الفَاسِقِينَ: خدا با قرآن كريم و مَثَل هايش، گمراه نمى كند مگر فاسقان را»، و به همين تعبير، خود، بيانگر چگونگى دخالت خدای تعالى در اعمال بندگان، و نتایج اعمال آنان است، و در اين بحثى كه شروع كرديم، نيز همين هدف دنبال می شود.


توضيح اين كه: خدای تعالى، در آيات بسيارى از كلام مجيدش، ملك عالَم را از آن خود دانسته؛ از آن جمله فرموده: «للّه ما فى السماوات و ما فى الأرض»: (آنچه در آسمان هاست و آنچه در زمين است، ملك خداست). و نيز فرموده: «له ملك السماوات و الأرض»، (مُلك آسمان ها و زمين، از آنِ اوست). و نيز فرموده: «له الملك و له الحمد»: (جنس مُلك و حمد، از اوست).
توضيح اين كه: خدای تعالى، در آيات بسيارى از كلام مجيدش، مِلك عالَم را از آن خود دانسته؛ از آن جمله فرموده: «لِلّهِ مَا فِى السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِى الأرضِ: آنچه در آسمان هاست و آنچه در زمين است، مِلك خداست». و نيز فرموده: «لَهُ مُلكُ السَّمَاوَاتِ وَ الأرض: مُلك آسمان ها و زمين، از آنِ اوست». و نيز فرموده: «لَهُ المُلكُ وَ لَهُ الحَمدُ: جنس مُلك و حمد، از اوست».
<span id='link176'><span>
<span id='link176'><span>


خط ۲۴۱: خط ۲۴۱:
<span id='link177'><span>
<span id='link177'><span>


پس هر تصرفى در موجودات كه تصور شود، مالك آن تصرف خداست. هر نوع تصرفى كه در بندگان و مخلوقات خود بكند، می تواند و حق دارد، بدون اين كه قبح و مذمتى و سرزنشى دنبال داشته باشد. چون آن تصرفى از ميان همه تصرفات قبيح و مذموم است، كه بدون حق باشد. يعنى عقلا حق چنين تصرفى را به تصرف كننده ندهند، و او تنها آن تصرفاتى را می تواند بكند كه عقلا آن را جایز بدانند. پس مالكيت او، محدود به مواردى است كه عقل تجويز كرده باشد؛ و اما خدای تعالى، هر تصرفى در هر خلقى بكند، تصرفى است از مالك حقيقى، و در مملوك واقعى و حقيقى. پس نه مذمتى به دنبال دارد، و نه قبحى، و نه تالى فاسد ديگرى.
پس هر تصرفى در موجودات كه تصور شود، مالك آن تصرف خداست. هر نوع تصرفى كه در بندگان و مخلوقات خود بكند، می تواند و حق دارد، بدون اين كه قبح و مذمتى و سرزنشى دنبال داشته باشد. چون آن تصرفى از ميان همه تصرفات قبيح و مذموم است، كه بدون حق باشد. يعنى عقلا حق چنين تصرفى را به تصرف كننده ندهند، و او، تنها آن تصرفاتى را می تواند بكند كه عقلا آن را جایز بدانند. پس مالكيت او، محدود به مواردى است كه عقل تجويز كرده باشد؛ و اما خدای تعالى، هر تصرفى در هر خلقى بكند، تصرفى است از مالك حقيقى، و در مملوك واقعى و حقيقى. پس نه مذمتى به دنبال دارد، و نه قبحى، و نه تالى فاسد ديگرى.


و اين مالكيت مطلقه خود را تأييد كرده به اين كه خلق را از پاره اى تصرفات منع كند، و تنها در ملك او، آن تصرفاتى را بكنند كه خود او اجازه داده و يا خواسته باشد، و خود را محاسِب و بازخواست كننده، و خلق را مسئول و مؤاخذ دانسته، فرموده:  
و اين مالكيت مطلقه خود را تأييد كرده به اين كه خلق را از پاره اى تصرفات منع كند، و تنها در ملك او، آن تصرفاتى را بكنند كه خود او اجازه داده و يا خواسته باشد، و خود را محاسِب و بازخواست كننده، و خلق را مسئول و مؤاخذ دانسته، فرموده:  


«'''من ذا الّذى يشفع عنده إلّا بإذنه '''»: (آن كيست كه بدون اذن او نزد او سخنى از شفاعت كند).  
«مَن ذَا الَّذِى يَشفَعُ عِندَهُ إلّا بِإذنِهِ»: آن كيست كه بدون اذن او، نزد او، سخنى از شفاعت كند.  


و نيز فرموده: «'''ما من شفيع إلّا من بعد إذنه'''»: (هيچ شفيعى نيست، مگر بعد از اجازۀ او).  
و نيز فرموده: «مَا مِن شَفِيعٍ إلّا مِن بَعدِ إذنِهِ»: هيچ شفيعى نيست، مگر بعد از اجازۀ او.  


و نيز فرموده : «'''لو يشاء اللّه لهدى النّاس جميعا'''»: (اگر خدا می خواست، همۀ مردم را هدايت مى كرد).  
و نيز فرموده: «لَو يَشَاءُ اللّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعاً»: اگر خدا می خواست، همۀ مردم را هدايت مى كرد.  


و نيز فرموده«'''يضلّ من يشاء و يهدى من يشاء'''». و باز فرموده «'''و ما تشاؤن إلّا أن يشاء اللّه '''»: (و در شما خواستى پيدا نمی شود، مگر آن كه خدا خواسته باشد).  
و نيز فرموده: «يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَ يَهدِى مَن يَشَاءُ». و باز فرموده «وَ مَا تَشَاؤُنَ إلّا أن يَشَاءَ اللّهُ»: و در شما خواستى پيدا نمی شود، مگر آن كه خدا خواسته باشد.  


و نيز فرموده: «'''لا يسأل عمّا يفعل و هم يسألون '''»: (باز خواست نمی شود از آنچه مى كند، بلكه ايشان باز خواست می شوند).
و نيز فرموده: «لا يُسألُ عَمَّا يَفعَلُ وَ هُم يُسألُونَ»: باز خواست نمی شود از آنچه مى كند، بلكه ايشان باز خواست می شوند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۴۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۴۷ </center>
پس بنابراين، خدای تعالى، متصرّفى است كه در مِلك خود، هرچه بخواهد مى كند و غير او، هيچ كس اين چنين مالكيتى ندارد، باز مگر به اذن و مشيت او. اين، آن معنایى است كه ربوبيّت او، آن را اقتضا دارد.
پس بنابراين، خدای تعالى، متصرّفى است كه در مِلك خود، هرچه بخواهد مى كند و غير او، هيچ كس اين چنين مالكيتى ندارد، باز مگر به اذن و مشيت او. اين، آن معنایى است كه ربوبيّت او، آن را اقتضا دارد.
۲۰٬۱۸۹

ویرایش