۲۰٬۸۱۶
ویرایش
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
پس صور علميه و طرز فكر چنين كسى، غير از ديگران است. براى اين كه ديگران به هر چيزى كه نظر می كنند، از پشت حجاب استقلال نگاه مى كنند، ولى او اين حجاب را پس زده و اين عينك از چشم برداشته، اين از نظر علم و طرز فكر و همچنين از نظر عمل با ديگران فرق دارد. او از آن جایى كه غير خدا را دوست نمی دارد، قهرا جز تحصيل رضاى او هدفى ندارد. اگر چيزى می خواهد و اگر اميدش می دارد، اگر از چيزى می ترسد، اگر اختيار می كند و يا صرف نظر می نمايد و يا مأيوس می شود، يا استيحاش می كند، يا راضى می شود، يا خشمناك می گردد، همه اش براى خداست. | پس صور علميه و طرز فكر چنين كسى، غير از ديگران است. براى اين كه ديگران به هر چيزى كه نظر می كنند، از پشت حجاب استقلال نگاه مى كنند، ولى او اين حجاب را پس زده و اين عينك از چشم برداشته، اين از نظر علم و طرز فكر و همچنين از نظر عمل با ديگران فرق دارد. او از آن جایى كه غير خدا را دوست نمی دارد، قهرا جز تحصيل رضاى او هدفى ندارد. اگر چيزى می خواهد و اگر اميدش می دارد، اگر از چيزى می ترسد، اگر اختيار می كند و يا صرف نظر می نمايد و يا مأيوس می شود، يا استيحاش می كند، يا راضى می شود، يا خشمناك می گردد، همه اش براى خداست. | ||
پس هدف هاى او با هدف هاى مردم، مختلف است. چون او تاكنون مانند ساير مردم، هرچه می كرد، به منظور كمال خود مى كرد. به اين منظور مى كرد كه يك فضيلت انسانى كسب كند، و اگر از كارى دورى می كرد و يا از خلقى دورى می گزيد، بدين جهت بود كه آن عمل و آن خلق و خوى رذيله بود، ولى حالا هر كارى می كند، بدان جهت می كند كه محبوبش دوست دارد، و اگر نمى كند، براى اين نمی كند كه محبوبش آن را كراهت دارد. | پس هدف هاى او با هدف هاى مردم، مختلف است. چون او تاكنون مانند ساير مردم، هرچه می كرد، به منظور كمال خود مى كرد. به اين منظور مى كرد كه يك فضيلت انسانى كسب كند، و اگر از كارى دورى می كرد و يا از خلقى دورى می گزيد، بدين جهت بود كه آن عمل و آن خلق و خوى رذيله بود، ولى حالا هر كارى می كند، بدان جهت می كند كه محبوبش دوست دارد، و اگر نمى كند، براى اين نمی كند كه محبوبش آن را كراهت دارد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۶۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۶۳ </center> | ||
نه رذیلتی، نه ستايش مردم و نه بارك اللّه ايشان و نه ياد خيرشان. نه توجهى به دنيا دارد و نه به آخرت. نه بهشتى در نظر دارد و نه دوزخى، و روز به روز، ذلت عبوديتش و دليل محبتش بيشتر مى شود. | و خلاصه، همه همّ و غمّش، محبوب است، نه فضيلتى برايش مطرح است و نه رذیلتی، نه ستايش مردم و نه بارك اللّه ايشان و نه ياد خيرشان. نه توجهى به دنيا دارد و نه به آخرت. نه بهشتى در نظر دارد و نه دوزخى، و روز به روز، ذلت عبوديتش و دليل محبتش بيشتر مى شود. | ||
<center>رَوَت لِى أحَادِيثَ الغُرَامِ صَبَابَة * بِإسنَادِهَا عَن جِيرَةِ العَلَمِ الفَردِ</center> | <center>رَوَت لِى أحَادِيثَ الغُرَامِ صَبَابَة * بِإسنَادِهَا عَن جِيرَةِ العَلَمِ الفَردِ</center> |
ویرایش