گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۴۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:


<span id='link522'><span>
<span id='link522'><span>
==مراد از حيات بعد از شهادت ، حيات حقيقى (در عالم برزخ) است ==
==مراد از حيات بعد از شهادت، حيات حقيقى، در برزخ است ==
و سخن كوتاه اينكه:  
و سخن كوتاه اين كه:  


مراد به حيات در آيه شريفه حيات حقيقى است نه صرف دل خوش كننده مخصوصا با در نظر گرفتن اينكه قرآن كريم در چند جا زندگى كافر را بعد از مردنش هلاكت و بوار خوانده و از آن جمله فرموده : «'''و احلوا قومهم دار البوار'''»، (قوم خود را بدار هلاك وارد كردند) و آياتى ديگر نظير آن ، مى فهميم كه منظور از حيات شهيدان ، حياتى سعيده است نه صرف حرف ، حياتى است كه خداوند تنها مؤ منين را با آن احياء مى كند، همچنان كه فرمود: «'''و ان الدار الاخرة لهى الحيوان ، لو كانوا يعلمون '''»، (و بدرستى خانه آخرت تنها زندگى حقيقى است ، اگر مى توانستند بفهمند)،
مراد به «حيات» در آيه شريفه، حيات حقيقى است، نه صرف دل خوش كننده. مخصوصا با در نظر گرفتن اين كه قرآن كريم، در چند جا، زندگى كافر را بعد از مُردنش، «هلاكت» و «بَوَار» خوانده، و از آن جمله فرموده: «وَ أحَلُّوا قَومَهُم دَارَ البَوَار: قوم خود را به دار هلاك وارد كردند»، و آياتى ديگر نظير آن، مى فهميم كه منظور از «حيات شهيدان»، حياتى سعيده است، نه صرف حرف. حياتى است كه خداوند تنها مؤمنان را با آن احياء مى كند. همچنان كه فرمود: «وَ إنَّ الدَّارَ الآخِرَةَ لَهِىَ الحَيَوَانُ لَو كَانُوا يَعلَمُونَ: و به درستى که خانه آخرت، تنها زندگى حقيقى است، اگر مى توانستند بفهمند».


و اگر بعضى نتوانستند بفهمند، بخاطر اين بود كه حواس خود را منحصر در درك خواص زندگى در ماده دنيائى كردند و غير آن را نخواستند بفهمند، و چون نفهميدند، لذا نتوانستند ميان بقاء بان زندگى و فنا فرق بگذارند و آن زندگى را هم فنا پنداشتند و اين پندار اختصاص بكفار نداشت ، بلكه مؤ من و كافر هر دو در دنيا دچار اين اشتباه هستند.
و اگر بعضى نتوانستند بفهمند، به خاطر اين بود كه حواس خود را منحصر در درك خواص زندگى در ماده دنيایى كردند و غير آن را نخواستند بفهمند. و چون نفهميدند، لذا نتوانستند ميان بقاء به آن زندگى و فنا فرق بگذارند و آن زندگى را هم فنا پنداشتند و اين پندار، اختصاص به كفّار نداشت، بلكه مؤمن و كافر، هر دو در دنيا دچار اين اشتباه هستند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۲۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۲۲ </center>
و به همين جهت در آيه مورد بحث به مؤ من و كافر خطاب مى كند: به اينكه شهدا بعد از مردن نيز زنده اند، ولى شما نمى فهميد، يعنى با حواس خود درك نمى كنيد، همچنانكه در آن آيه ديگر باز مى فرمايد:
و به همين جهت، در آيه مورد بحث، به مؤمن و كافر خطاب مى كند به اين كه: «شهدا بعد از مُردن نيز، زنده اند، ولى شما نمى فهميد». يعنى با حواس خود درك نمى كنيد، همچنان كه در آن آيه ديگر، باز مى فرمايد: «لَهِىَ الحَيَوَانُ لَو كَانُوا يَعلَمُونَ: يعنى اگر مى توانستند يقين حاصل كنند».


«'''لهى الحيوان لو كانوا يعلمون '''»، يعنى اگر مى توانستند يقين حاصل كنند، چون علم در اينجا به معناى يقين است ، بشهادت اينكه در آيه : «'''كلا لو تعلمون علم اليقين ، لترون الجحيم '''»، (حاشا اگر بعلم يقين ميدانستيد، جهنم را مى ديديد)، علم به آخرت را مقيد به علم يقين كرده است .
چون علم در اين جا به معناى «يقين» است، به شهادت اين كه در آيه: «كَلَّا لَو تَعلَمُونَ عِلمَ اليَقِين * لَتَروُنَّ الجَحِيمَ: حاشا اگر به علم يقين می دانستيد، جهنم را مى ديديد»، علم به آخرت را مقيد به «علم يقين» كرده است.


و بنابر آنچه گذشت - هر چند خدا داناتر است - معناى آيه اينطور مى شود: كسانى كه در راه خدا كشته شده اند مرده مگوئيد و آنان را فانى و باطل نپنداريد كه آن معنائى كه از دو كلمه مرگ و حيات در ذهن شما هست بر مرگ آنان صادق نيست ، چون مرگ آنان آنطور كه حس ظاهر بين شما درك ميكند به معناى بطلان نيست ، بلكه مرگ آنان نوعى زندگى است ، ولى حواس شما آنرا درك نميكند.
و بنابر آنچه گذشت - هر چند خدا داناتر است - معناى آيه اين طور مى شود:  
 
«كسانى كه در راه خدا كشته شده اند، مُرده مگوِیيد و آنان را فانى و باطل نپنداريد، كه آن معنایى كه از دو كلمۀ مرگ و حيات در ذهن شما هست، بر مرگ آنان صادق نيست. چون مرگ آنان، آن طور كه حس ظاهربين شما درك می كند، به معناى بطلان نيست، بلكه مرگ آنان، نوعى زندگى است، ولى حواس شما آن را درك نمی كند».
<span id='link523'><span>
<span id='link523'><span>
خواهى گفت : اين سخن در برابر كفار بجا است ، ولى خطاب در آن به مؤ منين كه يا همه و يا بيشترشان علم به بقاء زندگى انسان در بعد از مرگ هم دارند و مرگ را بطلان ذات انسان نمى دانند، چه معنا دارد؟


در پاسخ مى گوئيم : درست است كه مؤ منين اين معنا را مى دانند وليكن در عين حال وقتى تصور كشته شدن را مى كنند، قهرا ناراحت ميشوند و دچار قلق و اضطراب ميگردند چون پاى جان در ميان است و شوخى نيست ، لذا در آيه شريفه براى بيدار شدن آنان همان علم و ايمان را كه دارند به رخشان مى كشد، تا آن قلق و اضطراب از دلهاشان زايل شود.
خواهى گفت: اين سخن در برابر كفار بجاست، ولى خطاب در آن به مؤمنان كه يا همه و يا بيشترشان علم به بقاء زندگى انسان در بعد از مرگ هم دارند و مرگ را بطلان ذات انسان نمى دانند، چه معنا دارد؟


و معلوم است كه اين خطاب ، هم اولياء كشته شده را بيدار مى كند و مى فهمند كه كشته شدن عزيزشان بيش از جدائى چند روز چيز ديگرى نيست ، آنان نيز پس از زمانى كوتاه بوى ملحق ميشوند و اين جدائى چند روزه در مقابل مرضات خداى سبحان و آن درجاتيكه عزيزشان به آن رسيده ، غير قابل تحمل نيست .
در پاسخ مى گویيم: درست است كه مؤمنان اين معنا را مى دانند، وليكن در عين حال، وقتى تصور كشته شدن را مى كنند، قهرا ناراحت می شوند و دچار قلق و اضطراب می گردند، چون پاى جان در ميان است و شوخى نيست. لذا در آيه شريفه براى بيدار شدن آنان، همان علم و ايمان را كه دارند، به رُخشان مى كشد، تا آن قلق و اضطراب از دل هاشان زايل شود.


و هم افراد فدائى و آماده كشته شدن را بيدار مى كند و تشنه جهاد ميسازد، چون مى فهمند كه در برابر شهادت به حياتى طيب و نعمتى دائم و رضوانى از خدا مى رسند، در حقيقت خطاب در آيه نظير خطاب به رسولخدا (ص ) است ، كه ميفرمايد: «'''الحق من ربك ، فلا تكونن من الممترين '''»، (حق از ناحيه پروردگار تو است ، پس زنهار كه از دودلان مباش ) الخ ، با اينكه رسولخدا (ص ) هم ميدانست كه حق از ناحيه خداست و هم به آيات پروردگارش يقين داشت و اولين موقن بود ولكن اينگونه خطابها كلامى است كنايه اى ، ميخواهد بفرمايد: آنقدر مطلب ، يقينى و روشن است كه حتى خطور و تصور برخلافش را هم تحمل نمى كند.
و معلوم است كه اين خطاب، هم اولياء كشته شده را بيدار مى كند و مى فهمند كه كشته شدن عزيزشان بيش از جدایى چند روز، چيز ديگرى نيست، آنان نيز پس از زمانى كوتاه به وى ملحق می شوند و اين جدایى چند روزه، در مقابل مرضات خداى سبحان و آن درجاتی كه عزيزشان به آن رسيده، غيرقابل تحمل نيست.
 
و هم افراد فدایى و آماده كشته شدن را بيدار مى كند و تشنه جهاد می سازد. چون مى فهمند كه در برابر شهادت، به حياتى طيّب و نعمتى دائم و رضوانى از خدا مى رسند. در حقيقت خطاب در آيه، نظير خطاب به رسول خدا «ص» است، كه می فرمايد: «الحَقُّ مِن رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ المُمتَرِينَ: حق از ناحيه پروردگار توست، پس زنهار كه از دودلان مباش...». با اين كه رسول خدا «ص» هم می دانست كه حق از ناحيه خداست و هم به آيات پروردگارش يقين داشت و اولين موقن بود، ولیكن اين گونه خطاب ها، كلامى است كنايه اى. می خواهد بفرمايد: آن قدر مطلب، يقينى و روشن است كه حتى خطور و تصور بر خلافش را هم تحمل نمى كند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۲۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۲۳ </center>
(نشئه برزخ ) تا اينجا فهميديم كه آيه مورد بحث به روشنى دلالت دارد بر اينكه بعد از زندگى دنيا و قبل از قيامت حياتى هست بنام برزخ ، و اين دلالت را آيه ديگرى كه نظير آيه مورد بحث است يعنى آيه «'''و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل اللّه امواتا، بل احياء، عند ربهم يرزقون '''» و آيات بسيارى ديگر دارند.
نشئۀ برزخ: تا اين جا فهميديم كه آيه مورد بحث به روشنى دلالت دارد بر اين كه بعد از زندگى دنيا و قبل از قيامت، حياتى هست به نام «برزخ»، و اين دلالت را آيه ديگرى كه نظير آيه مورد بحث است، يعنى آيه «وَ لَا تَحسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِى سَبِيلِ اللّهِ أموَاتاً بَل أحيَاءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقُونَ» و آيات بسيارى ديگر، دارند.
<span id='link524'><span>
<span id='link524'><span>
==سخن بسيار عجيب بعضى مردم درباره آيه شريفه و رد آن ==
==سخن بسيار عجيب بعضى مردم درباره آيه شريفه و رد آن ==
و از عجيب ترين امور سخنى است كه بعضى از مردم درباره اين آيه گفته اند، و آن اين است كه آيه در باره شهداى بدر نازل شده و مخصوص بايشان است و شامل غير ايشان نميشود و چه خوب گفته اند بعضى از محققين كه بعد از نقل اين سخن در ذيل آيه «'''و استعينوا بالصبر و الصلوة '''» الخ گفته : پروردگارا بما صبرى بده تا در مقابل امثال اين سخنان نامربوط، تحمل بخرج دهيم .
و از عجيب ترين امور سخنى است كه بعضى از مردم درباره اين آيه گفته اند، و آن اين است كه آيه در باره شهداى بدر نازل شده و مخصوص بايشان است و شامل غير ايشان نميشود و چه خوب گفته اند بعضى از محققين كه بعد از نقل اين سخن در ذيل آيه «'''و استعينوا بالصبر و الصلوة '''» الخ گفته : پروردگارا بما صبرى بده تا در مقابل امثال اين سخنان نامربوط، تحمل بخرج دهيم .
۲۰٬۷۷۰

ویرایش