گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۲۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:


==يهود نسبت به هر ملت ديگرى نسبت به زندگى دنيا مريض تر است ==
==يهود نسبت به هر ملت ديگرى نسبت به زندگى دنيا مريض تر است ==
ولتجدنهم احرص الناس على حيوة اين جمله بمنزله دليلى است كه جمله ولن يتمنوه ابدا... را بيان ميكند، و شاهد بر اين است كه ايشان هرگز تمناى مرگ نمى كنند، چون مى بينيم كه از هر مردمى ديگر بزندگى دنيا كه يگانه مانع آرزوى آخرت ، حرص بر آنست ، حريصترند.
«'''وَ لَتَجِدَنَّهُم أحرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَوةٍ'''»: اين جمله، به منزله دليلى است كه جملۀ «وَ لَن يَتَمَنَّوهُ أبَداً...» را بيان می كند، و شاهد بر اين است كه ايشان هرگز تمناى مرگ نمى كنند. چون مى بينيم كه از هر مردمى ديگر، به زندگى دنيا - كه يگانه مانع آرزوى آخرت، حرص بر آن است - حريص ترند.


و اينكه كلمه (حياة ) را نكره آورد، براى تحقير دنيا بود، همچنانكه در آيه و ما هذه الحيوة الدنيا الا لهو و لعب ، و ان الدار الاخرة لهى الحيوان ، لو كانوا يعلمون (اين زندگى دنيا جز لهوى و لعبى نيست و تنها زندگى آخرت است كه حيات محض است ، اگر بدانند) نيز زندگى دنيا را به لهو و لعب تعبير كرده .
و اين كه كلمۀ «حَيَاة» را نكره آورد، براى تحقير دنيا بود، همچنان كه در آيه «وَ مَا هَذِهِ الحَيَوةُ الدُّنيَا إلّا لَهوٌ وَ لَعِبٌ وَ إنَّ الدَّارَ الآخِرَةَ لَهِىَ الحَيَوانُ لَو كَانُوا يَعلَمُونَ: اين زندگى دنيا، جز لهوى و لعبى نيست و تنها زندگى آخرت است كه حيات محض است، اگر بدانند» نيز، زندگى دنيا را به «لهو» و «لعب» تعبير كرده.


«'''و من الذين اشركوا'''»، از ظاهر سياق بر مى آيد كه اين جمله عطف است بر كلمه (الناس )، و معنايش اينستكه يهوديان را مى يابى ، كه از همه مردم حتى از مشركين حريص تر به دنيايند.
«'''وَ مِنَ الَّذِينَ أشرَكُوا'''»: از ظاهر سياق بر مى آيد كه اين جمله، عطف است بر كلمۀ «النّاس»، و معنايش اين است كه يهوديان را مى يابى كه از همه مردم، حتى از مشركان، به دنیا حريص ترند.


«'''و ما هو بمز حزحه من العذاب اءن يعمر'''»، باز از ظاهر بر مى آيد كه كلمه (ما) در اول اين جمله ماى نافيه است ، و ضمير (هو) يا ضمير شاءن و قصه است ، و جمله «'''اءن يعمر'''» مبتداء، و جمله : «'''بمزحزحه من العذاب '''»، خبر آن باشد، و معنا چنين است كه (قصه از اين قرار است كه آرزوى هزار سال عمر، او را از عذاب دور نميكند) و يا راجع است باينكه قبلا فرمود: (يك يك آنان دوست ميدارند هزار سال زندگى كنند)، و معنا چنين است كه (آن ، يعنى دوستى هزار سال عمر، او را از عذاب دور نميكند).
«'''وَ مَا هُوَ بِمُزَحزِحِهِ مِنَ العَذَابِ أن يُعَمَّرَ'''»: باز از ظاهر بر مى آيد كه كلمۀ «مَا» در اول اين جمله، «ماى» نافيه است، و ضمير «هُوَ»، يا ضمير شأن و قصه است، و جملۀ «أن يُعَمَّر»، مبتدا، و جملۀ «بِمُزَحزِحِهِ مِنَ العَذَابِ»، خبر آن باشد، و معنا چنين است كه: «قصه از اين قرار است كه آرزوى هزار سال عمر، او را از عذاب دور نمی كند». و يا راجع است به اين كه قبلا فرمود: «يك يك آنان دوست می دارند هزار سال زندگى كنند»، و معنا چنين است كه: «آن، يعنى دوستى هزار سال عمر، او را از عذاب دور نمی كند».


«'''و جمله اءن يعمر'''» همان ضمير را بيان مى كند، و معناى آيه اين استكه يهوديان هرگز آرزوى مرگ نمى كنند، بلكه سوگند ميخورم كه ايشانرا حريص ترين مردم بر زندگى ناچيز و پست و جلوگير و مزاحم از زندگى سعيده آخرت خواهى يافت ، بلكه نه تنها حريص ترين مردم ، كه حتى حريص تر از مشركين خواهى يافت ، كه اصلا معتقد بقيامت و حشر و نشر نيستند، آرى يك يك يهود را خواهى يافت كه دوست ميدارد طولانى ترين عمرها را داشته باشد، و حال آنكه طولانى ترين عمر، او را از عذاب دور نميكند، چون عمر هر چه باشد بالاخره روزى بسر ميرسد.
و جملۀ «أن يُعَمَّر»، همان ضمير را بيان مى كند، و معناى آيه اين است كه: يهوديان هرگز آرزوى مرگ نمى كنند، بلكه سوگند می خورم كه ايشان را حريص ترين مردم بر زندگى ناچيز و پست و جلوگير و مزاحم از زندگى سعيده آخرت خواهى يافت، بلكه نه تنها حريص ترين مردم، كه حتى حريص تر از مشركان خواهى يافت، كه اصلا به قيامت و حشر و نشر معتقد نيستند.  


«'''يود احدهم لو يعمر الف سنة '''»، منظور از هزار سال ، طولانى ترين عمر است ، و كلمه هزار، كنايه از بسيارى است ، چون در عرب آخرين مراتب عدد از نظر وضع فردى است ، و بيش از آن اسم جداگانه ندارد، بلكه با تكرار (هزار هزار) و يا تركيب (ده هزار و صد هزار) تعبير ميشود.
آرى، يك يك يهود را خواهى يافت كه دوست می دارد طولانى ترين عمرها را داشته باشد، و حال آن كه طولانى ترين عمر، او را از عذاب دور نمی كند. چون عمر هرچه باشد، بالاخره روزى به سر می رسد.


«'''بصير'''» يعنى عالم به ديدنى ها
«'''يَوَدُّ أحَدُهُم لَو يُعَمَّرُ ألفَ سَنَةٍ '''»: منظور از هزار سال، طولانى ترين عمر است، و كلمه «هزار»، كنايه از بسيارى است. چون در عرب، آخرين مراتب عدد از نظر وضع فردى است، و بيش از آن اسم جداگانه ندارد، بلكه با تكرار «هزار هزار»، و يا تركيب «ده هزار و صد هزار»، تعبير می شود.


و اللّه بصير بما يعملون كلمه (بصير) از اسماء حسناى الهى است ، و معنايش علم بديدنيها است ، نه اينكه به معناى بينا و داراى چشم باشد، و در نتيجه بصير از شعب اسم عليم است .
«'''وَ اللّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعمَلُونَ'''»: كلمۀ «بَصِير»، از اسماء حُسناى الهى است، و معنايش، علم به ديدنی ها است، نه اين كه به معناى بينا و داراى چشم باشد، و در نتيجه «بصير»، از شعب اسم «عليم» است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۴۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۴۵ </center>
<span id='link355'><span>
<span id='link355'><span>
==بهانه يهود براى عدم ايمان به قرآن: ما با جبرئيل دشمنيم ==
==بهانه يهود براى عدم ايمان به قرآن: ما با جبرئيل دشمنيم ==
قل من كان عدوا لجبريل فانه نزله على قلبك ... سياق دلالت دارد بر اينكه آيه شريفه در پاسخ از سخنى نازل شده كه يهود گفته بودند، و آن اين بوده كه ايمان نياوردن خود را بر آنچه بر رسولخدا (ص ) نازل شده تعليل كرده اند باينكه ما با جبرئيل كه براى او وحى مى آورد دشمنيم ، شاهد بر اينكه يهود چنين حرفى زده بودند اينستكه خداى سبحان درباره قرآن و جبرئيل با هم در اين دو آيه سخن گفته ، رواياتى هم كه در شاءن نزول آيه وارد شده ، اين استفاده ما را تاءييد ميكند.
قل من كان عدوا لجبريل فانه نزله على قلبك ... سياق دلالت دارد بر اينكه آيه شريفه در پاسخ از سخنى نازل شده كه يهود گفته بودند، و آن اين بوده كه ايمان نياوردن خود را بر آنچه بر رسولخدا (ص ) نازل شده تعليل كرده اند باينكه ما با جبرئيل كه براى او وحى مى آورد دشمنيم ، شاهد بر اينكه يهود چنين حرفى زده بودند اينستكه خداى سبحان درباره قرآن و جبرئيل با هم در اين دو آيه سخن گفته ، رواياتى هم كه در شاءن نزول آيه وارد شده ، اين استفاده ما را تاءييد ميكند.
۲۰٬۵۷۴

ویرایش