گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۲۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
 
خط ۲۰۲: خط ۲۰۲:


==شفاعت تكوينى و تشريعى ==
==شفاعت تكوينى و تشريعى ==
حال كه اين معنا روشن شد، ميگوئيم : خداى سبحان در سببيت از يكى از دو جهت مورد نظر قرار مى گيرد، اول از نظر تكوين ، و دوم از نظر تشريع ، از نظر اول خداى سبحان مبدء نخستين هر سبب ، و هر تاءثير است ، و سببيت هر سببى بالاخره باو منتهى ميشود، پس مالك على الاطلاق خلق ، و ايجاد، او است ، و همه علل و اسباب امورى هستند كه واسطه ميان او و غير او، و وسيله انتشار رحمت اويند، آن رحمتى كه پايان ندارد، و نعمتى كه بى شمار بخلق و صنع خود دارد، پس از نظر تكوين سببيت خدا جاى هيچ حرف نيست .
''' * حال كه اين معنا روشن شد، می گویيم: '''


و اما از جهت دوم يعنى تشريع ، خدايتعالى به ما تفضل كرده ، در عين بلندى مرتبه اش ، خود را بما نزديك ساخته ، و براى ما تشريع دين نموده ، و در آن دين احكامى از او امر، و نواهى و غيره ، وضع كرده ، و تبعات و عقوبتهائى در آخرت براى نافرمانان معين نموده ، رسولانى براى ما گسيل داشت ، ما را بشارتها دادند، و انذارها كردند، و دين خدا را به بهترين وجه تبليغ نمودند، و حجت بدين وسيله بر ما تمام شد، و «'''تمت كلمه ربك صدقا و عدلا، لا مبدل لكلماته '''»، (كلمه پروردگارت در راستى و عدالت تمام شد، و كسى نيست كه كلمات او را مبدل سازد).
خداى سبحان، در سببيت، از يكى از دو جهت مورد نظر قرار مى گيرد: اول از نظر «تكوين» و دوم از نظر «تشريع».
 
''' اما از نظر اول، یعنی تکوین:'''
 
خداى سبحان، مبدء نخستين هر سبب و هر تأثير است، و سببيت هر سببى، سرانجام به او منتهى می شود. پس مالك على الاطلاق خلق و ايجاد، اوست و همۀ علل و اسباب، امورى هستند كه واسطه ميان او و غير او، و وسيله انتشار رحمت اويند. آن رحمتى كه پايان ندارد، و نعمتى كه بى شمار به خلق و صنع خود دارد. پس از نظر «تكوين»، سببيت خدا، جاى هيچ حرف نيست.
 
'''و اما از جهت دوم، يعنى تشريع:'''
 
خدای تعالى به ما تفضل كرده، در عين بلندى مرتبه اش، خود را به ما نزديك ساخته، و براى ما تشريع دين نموده و در آن دين، احكامى از اوامر و نواهى و غيره وضع كرده، و تبعات و عقوبت هایى در آخرت براى نافرمانان معين نموده. رسولانى براى ما گسيل داشت، ما را بشارت ها دادند و انذارها كردند، و دين خدا را به بهترين وجه تبليغ نمودند، و حجت، بدين وسيله بر ما تمام شد، و «تَمَّت كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدقاً وَ عَدلاً لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ: كلمۀ پروردگارت در راستى و عدالت تمام شد، و كسى نيست كه كلمات او را مبدّل سازد».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۲۴۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۲۴۲ </center>
حال ببينيم معناى شفاعت با كدام يك از اين دو جهت منطبق است ؟ اما انطباق آن بر جهت اول ، يعنى جهت تكوين ، و اينكه اسباب و علل وجوديه كار شفاعت را بكنند، كه بسيار واضح است ، براى اينكه هر سببى واسطه است ميان سبب فوق ، و مسبب خودش ، و روى هم آنها از صفات علياى خدا، يعنى رحمت ، و خلق ، و احياء، و رزق ، و امثال آنرا استفاده نموده ، و انواع نعمت ها و فضل ها را گرفته ، بمحتاجان آن مى رسانند.
حال ببينيم معناى «شفاعت»، با كدام يك از اين دو جهت منطبق است؟
 
اما انطباق آن بر جهت اول، يعنى جهت «تكوين» و اين كه اسباب و علل وجوديه، كار شفاعت را بكنند، كه بسيار واضح است. براى اين كه هر سببى، واسطه است ميان سبب فوق و مسبّب خودش، و روى هم، آن ها از صفات علياى خدا، يعنى رحمت و خلق و احياء و رزق و امثال آن را استفاده نموده، و انواع نعمت ها و فضل ها را گرفته، به محتاجان آن مى رسانند. و قرآن كريم هم، اين معناى از «شفاعت» را تحمل مى كند.
 
از آن جمله مى فرمايد: «لَهُ مَا فِى السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِى الأرضِ مَن ذَا الَّذِى يَشفَعُ عِندَهُ إلّا بِإذنِهِ».  


و قرآن كريم هم اين معناى از شفاعت را تحمل مى كند، از آن جمله مى فرمايد: «'''له ما فى السموات و ما فى الارض ، من ذا الذى يشفع عنده الا باذنه '''»، و نيز مى فرمايد: «'''ان ربكم الله الذى خلق السموات و الارض فى سته ايام ، ثم استوى على العرش ، يدبر الامر، ما من شفيع الا من بعد اذنه '''» كه ترجمه آنها گذشت .
و نيز مى فرمايد: «إنَّ رَبَّكُمُ اللهُ الَّذِى خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الأرضَ فِى سِتّةِ أيَّامٍ ثُمَّ استَوَى عَلَى العَرشِ يُدَبِّرُ الأمرَ مَا مِن شَفِيعٍ إلّا مِن بَعدِ إذنِهِ»، كه ترجمه آن ها گذشت.


در اين دو آيه كه راجع بخلقت آسمانها و زمين است ، قهرا شفاعت هم در آنها در مورد تكوين خواهد بود، و شفاعت در مورد تكوين جز اين نميتواند باشد، كه علل و اسبابى ميان خدا و مسبب ها واسطه شده ، امور آنها را تدبير و وجود و بقاء آنها را تنظيم كنند، و اين همان شفاعت تكوينى است .
در اين دو آيه - كه راجع به خلقت آسمان ها و زمين است - قهرا شفاعت هم در آن ها در مورد تكوين خواهد بود و شفاعت در مورد تكوين، جز اين نمی تواند باشد، كه علل و اسبابى ميان خدا و مسبّب ها واسطه شده، امور آن ها را تدبير و وجود و بقاء آن ها را تنظيم كنند و اين، همان «شفاعت تكوينى» است.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۱۹ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۲۱}}
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۱۹ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۲۱}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۲۰٬۳۰۵

ویرایش