۲۰٬۲۹۳
ویرایش
خط ۱۶۱: | خط ۱۶۱: | ||
<span id='link90'><span> | <span id='link90'><span> | ||
== | ==معناى غيب و ايمان به غيب == | ||
«''' | «'''بِالغَيبِ '''»: كلمه «غيب» بر خلاف شهادت، عبارت است از: چيزی كه در تحت حس و درك آدمى قرار ندارد، و آن عبارت است از «خداى سبحان» و «آيات كبراى» او، كه همه از حواس ما غايب اند؛ و يكى از آن ها «وحى» است كه در جملۀ: «وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِمَا أُنزِلَ إلَيكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبلِكَ...»، به آن اشاره فرموده. | ||
پس مراد از «ايمان به غيب» در مقابل ايمان به وحى و ايمان به آخرت، عبارت است از: ايمان به خداى تعالى. و در نتيجه، در اين چند | پس مراد از «ايمان به غيب» در مقابل ايمان به وحى و ايمان به آخرت، عبارت است از: ايمان به خداى تعالى. و در نتيجه، در اين چند آيه، به ايمان به همه اصول سه گانه دين اشاره شده است، و قرآن كريم همواره اصرار و تأكيد دارد بر اين كه بندگان خدا، نظر خود را منحصر در محسوسات و ماديات نكنند، و ايشان را تحريك مى كند به اين كه: از عقل سليم و لبّ خالص پيروى كنند. | ||
«''' وَ بِالآخِرَةِ هُم يُوقِنُونَ...'''»: قبلا اعتقاد راسخ به توحيد و نبوت را به كلمه «ايمان» تعبير آورد، و در اين جمله اعتقاد راسخ به خصوص به آخرت را به «ايقان» تعبير كرده. و اين، بدان جهت است كه به لازمۀ يقين - كه عبارت است از فراموش نكردن آخرت - نيز اشاره كرده باشد. چون بسيار می شود انسان نسبت به چيزى ايمان دارد و هيچ شكى در آن ندارد؛ اما پاره اى از لوازم آن را فراموش مى كند. و در نتيجه عملى منافى با ايمانش انجام می دهد، به خلاف يقين كه ديگر با فراموشى نمی سازد. | |||
و ممكن نيست انسان، به روز حساب، عالم و مؤمن باشد و همواره آن روز را در خاطر داشته و به ياد آن باشد، به ياد روزى باشد كه در آن روز، به حساب كوچك و بزرگ اعمالش مى رسند؛ و در عين حال پاره اى گناهان را مرتكب شود. چنين كسى نه تنها مرتكب گناه نمی شود، بلكه از ترس، به قرقگاه هاى خدا نزديك هم نمى گردد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۷۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۷۴ </center> | ||
همچنان كه خدای تعالى درباره آنان فرموده: | همچنان كه خدای تعالى درباره آنان فرموده: «وَ لَا تَتَّبِعِ الهَوَى فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللّهِ إنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ لَهُم عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَومَ الحِسَابِ: از خواهش نفس پيروى مكن، كه تو را از راه خدا گمراه مى كند. كسانی كه از راه خدا گمراه می شوند، عذابى شديد دارند، به خاطر اين كه روز حساب را فراموش كردند»، و فهمانيد كه ضلالت از راه خدا، تنها به خاطر فراموشى روز حساب است. و بدين جهت در آيات مورد بحث فرمود: «وَ بِالآخِرَةِ هُم يُوقِنُونَ». چون به ياد آخرت بودن، و بدان يقين داشتن، تقوا را نتيجه می دهد. | ||
«'''أُولَئِكَ عَلَى هُدىً مِن رَبِّهِم...'''»: هدايت، همه اش از خداى سبحان است، و هيچ قسمى از آن به هيچ كس نسبت داده نمی شود، مگر به طريق مجازگویى، كه بحث مفصلش إن شاء اللّه به زودى خواهد آمد. | |||
در جمله مورد بحث، مؤمنان را به هدايت توصيف كرده و در موردى ديگر، هدايت را اين طور تعريف كرده كه: «فَمَن يُرِدِ اللّهُ أن يَهدِيَهُ یَشرَح صَدرَهُ: يعنى كسى را كه خدا بخواهد هدايت كند، سينه اش را گشاده می سازد»؛ و گشادگى سينه، به معناى وسعت آن است. وسعتى كه هر تنگى و تنگ نظرى و بخل را از آن دور می سازد. | |||
و چون در جاى ديگر فرموده: «وَ مَن يُوقَ شُحَّ نَفسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ المُفلِحُونَ: كسی كه او را از بخل درونى حفظ كرده باشند، چنين كسانى از رستگارانند»، لذا مى بينيم در آخر آيه مورد بحث هم، نامى از رستگارى برده، مى فرمايد: «أُولَئِكَ عَلَى هُدىً مِن رَبِّهِم وَ أُولَئِكَ هُمُ المُفلِحُونَ». | |||
<span id='link92'><span> | <span id='link92'><span> | ||
ویرایش