گمنام

تفسیر:المیزان جلد۶ بخش۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۹: خط ۲۹:
==امر مهمى كه پيامبر «ص» به ابلاغ آن مأمور شده، «ولايت» علی «ع» است==
==امر مهمى كه پيامبر «ص» به ابلاغ آن مأمور شده، «ولايت» علی «ع» است==


و اين مطلب رواياتى را كه هم از طرق عامه و هم از طرق اماميه وارد شده است تاييد مى كند، چون مضمون آن روايات اينست كه آيه شريفه در باره ولايت على (عليه السلام ) نازل شده ، و خداوند رسول الله (صلى الله عليه و آله ) را مامور به تبليغ آن نموده ، و آن جناب از اين عمل بيمناك بوده كه مبادا مردم خيال كنند وى از پيش خود پسرعم خود را جانشين خود قرار داده است ، و به همين ملاحظه انجام آن امر را به انتظار موقع مناسب تاخير انداخت تا اينكه اين آيه نازل شد، ناچار در غدير خم آنرا عملى كرد و در آنجا فرمود: «'''من كنت مولاه فهذا على مولاه '''» يعنى هر كه من مولاى اويم ، اين - على بن ابيطالب - نيز مولاى اوست .
و اين مطلب، رواياتى را كه هم از طرق عامّه و هم از طرق اماميه وارد شده است، تأيد مى كند. چون مضمون آن روايات، اين است كه آيه شريفه، در باره ولايت على «عليه السلام» نازل شده، و خداوند، رسول خدا «صلى الله عليه و آله» را به تبليغ آن مأمور نموده، و آن جناب از اين عمل بيمناك بوده، كه مبادا مردم خيال كنند وى از پيش خود، پسر عمّ خود را جانشين خود قرار داده است، و به همين ملاحظه، انجام آن امر را به انتظار موقع مناسب تأخير انداخت، تا اين كه اين آيه نازل شد. ناچار در «غدير خُم»، آن را عملى كرد و در آن جا فرمود: «مَن كُنتُ مَولَاهُ فَهَذَا عَلِىٌّ مَولَاهُ». يعنى هر كه من مولاى اويم، اين - على بن ابی طالب - نيز مولاى اوست.


اما «'''ولايت '''»: بايد دانست همانطورى كه در زمان رسول الله امور امت و رتق و فتق آن بدست آن جناب اداره مى شده بطور مسلم و بدون هيچ ابهامى پس از در گذشت وى نيز شخصى لازم است كه اين امر مهم را عهده دار باشد، و قطعا هيچ عاقلى بخود اجازه نمى دهد كه توهم كند دينى چنين وسيع و عالمگير، دينى كه از طرف خداى جهان ، جهانى و ابدى اعلام و معرفى شده است ، دينى كه وسعت معارفش جميع مسائل اعتقادى و همه اصول اخلاقى و احكام فرعى را كه تمامى قوانين مربوط به حركات و سكنات فردى و اجتماعى انسانى را متضمن است بر خلاف ساير قوانين و استثنا احتياج به حافظ و كسى كه آنطور كه شايد و بايد آنرا نگهدارى كند ندارد، و يا توهم كند كه مجتمع اسلامى استثناء و بر خلاف همه مجتمعات انسان ى بى نياز از والى و حاكمى است كه امور آنرا تدبير و اداره نمايد، كيست كه چنين توهمى بكند؟! و اگر كرد جواب كسى را كه از سيره رسول الله (صلى الله عليه و آله ) بپرسد چه مى گويد؟! زيرا رسول الله (صلى الله عليه و آله ) سيره اش بر اين بو د كه هر وقت به عزم جنگ از شهر بيرون مى رفتند كسى را به جانشينى خود و به منظور اداره امور اجتماعى مسلمين جاى خود مى گذاشتند، كما اينكه على بن ابيطالب (عليه السلام ) را در جنگ تبوك جانشين خود در مدينه قرار دادند، على (عليه السلام ) هم كه عشق مفرطى به شهادت در راه خدا داشت عرض كرد: آيا مرا خليفه و جانشين خود در مدينه قرار مى دهى ؟ با اينكه در شهر جز زنان و كودكان كسى باقى نمانده ؟! پيامبر فرمود: آيا راضى نيستى كه نسبت تو، به من نسبت هارون باشد به موسى ، با اين تفاوت كه بعد از موسى (عليه السلام ) پيغمبرانى آمدند و پس از من پيغمبرى نخواهد آمد؟!.
اما «ولايت»: بايد دانست همان طورى كه در زمان رسول خدا، امور امت و رتق و فتق آن به دست آن جناب اداره مى شده، به طور مسلّم و بدون هيچ ابهامى پس از در گذشت وى نيز، شخصى لازم است كه اين امر مهم را عهده دار باشد، و قطعا هيچ عاقلى به خود اجازه نمى دهد كه توهم كند دينى چنين وسيع و عالمگير، دينى كه از طرف خداى جهان، جهانى و ابدى اعلام و معرفى شده است، دينى كه وسعت معارفش جميع مسائل اعتقادى و همه اصول اخلاقى و احكام فرعى را كه تمامى قوانين مربوط به حركات و سكنات فردى و اجتماعى انسانى را متضمن است، بر خلاف ساير قوانين و استثناء احتياج به حافظ و كسى كه آن طور كه شايد و بايد آن را نگهدارى كند، ندارد، و يا توهم كند كه مجتمع اسلامى استثناء و بر خلاف همه مجتمعات انسانى بى نياز از والى و حاكمى است كه امور آن را تدبير و اداره نمايد. كيست كه چنين توهمى بكند؟! و اگر كرد، جواب كسى را كه از سيره رسول خدا «صلى الله عليه و آله» بپرسد، چه مى گويد؟!  
 
زيرا سیرۀ رسول خدا «صلى الله عليه و آله»، بر اين بود كه هر وقت به عزم جنگ از شهر بيرون مى رفتند، كسى را به جانشينى خود و به منظور اداره امور اجتماعى مسلمين جاى خود مى گذاشتند. كما اين كه على بن ابی طالب «عليه السلام» را در جنگ «تبوك»، جانشين خود در مدينه قرار دادند.
 
على «عليه السلام» هم كه عشق مفرطى به شهادت در راه خدا داشت، عرض كرد: آيا مرا خليفه و جانشين خود در مدينه قرار مى دهى، با اين كه در شهر، جز زنان و كودكان كسى باقى نمانده؟!  
 
پيامبر فرمود: «آيا راضى نيستى كه نسبت تو، به من نسبت هارون باشد به موسى، با اين تفاوت كه بعد از موسى «عليه السلام» پيغمبرانى آمدند و پس از من پيغمبرى نخواهد آمد»؟!
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۶ صفحه : ۷۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۶ صفحه : ۷۰ </center>
و همچنين آن حضرت در ساير شهرهائى كه آنروز بدست مسلمين فتح شده بود مانند مكه و طائف و يمن و امثال آنها جانشينان و حكامى نصب مى فرمود، و نيز بر لشكرها چه كوچك و چه بزرگ كه باطراف مى فرستادند امرا و پرچمدارانى مى گماردند،اين بوده است رفتار رسول الله (صلى الله عليه و آله ) در ايام حيات خود، و چون فرقى بين آنزمان و زمان پس از رحلت آنجناب نيست ، از اين رو بايد براى زمان غيبت خود هم فكرى بكند، و شخصى را براى اداره امور امت تعيين بفرمايد، بلكه احتياج مردم به والى در زمان غيبت آن جناب بيشتر است از زمان حضورش ، و با اين حال چگونه مى توان تصور كرد كه آن جناب براى آنروز مردم هيچ فكرى نكرده است ؟!.
و همچنين، آن حضرت در ساير شهرهایى كه آن روز به دست مسلمين فتح شده بود، مانند مكه و طائف و يمن و امثال آن ها، جانشينان و حكامى نصب مى فرمود. و نيز بر لشكرها، چه كوچك و چه بزرگ كه به اطراف مى فرستادند، امراء و پرچمدارانى مى گماردند.
 
اين بوده است رفتار رسول خدا «صلى الله عليه و آله» در ايام حيات خود، و چون فرقى بين آن زمان و زمان پس از رحلت آن جناب نيست، از اين رو، بايد براى زمان غيبت خود هم فكرى بكند، و شخصى را براى اداره امور امت تعيين بفرمايد، بلكه احتياج مردم به والى در زمان غيبت آن جناب، بيشتر است از زمان حضورش، و با اين حال چگونه مى توان تصور كرد كه آن جناب براى آن روز مردم هيچ فكرى نكرده است؟


نكاتى كه در آيه شريفه : «'''يا ايها الرسول بلغ ماانزل اليك من ربك '''» مى باشد
==نكات آيه شريفه: «يَا أيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ مَا أُنزِلَ إلَيكَ مِن رَبِّك» ==


يَأَيهَا الرَّسولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْك مِن رَّبِّك
«'''يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْك مِن رَّبِّك '''»:


چند نكته در اين آيه شريفه هست كه به يك يك آنها اشاره مى كنيم :
چند نكته در اين آيه شريفه هست كه به يك يك آنها اشاره مى كنيم :
۱۹٬۲۰۱

ویرایش