۱۹٬۲۰۱
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
و بايد دانست كه اين انتظار از ناحيه | و بايد دانست كه اين انتظار از ناحيه مشركان و بت پرستان عرب و ساير كفار نمى رفته، بلكه از ناحيه مسلمين بوده، زيرا دگرگون ساختن اوضاع و خنثى كردن زحمات رسول خدا «صلى الله عليه و آله» وقتى از ناحيه كفار متصور است كه دعوت اسلامى منتشر نشده باشد. اما پس از انتشار اگر انقلابى فرض شود جز به دست مسلمين تصور ندارد، و كارشكنى ها و صحنه سازی هایى كه از طرف كفار تصور دارد، همان افتراآتى است كه قرآن كريم از اول بعثت، تاكنون از آنان نقل كرده؛ كه گاهى ديوانه اش خوانده، مى گفتند: «مُعلّم مَجنُون»، و گاهى می گفتند يادش مى دهند: «إنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ»، و گاه شاعرش ناميده و مى گفتند: «شَاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيبَ المَنُون». و گاه ساحرش دانسته و مى گفتند: «سَاحِرٌ أو مَجنُونٌ»، «إن تَتَّبِعُونَ إلّا رَجُلاً مَسحُوراً. و يا قرآنش را از حرف هاى كهنه و قديمى خوانده و مى گفتند: «إن هَذَا إلّا سِحرٌ يُؤثَر، «أسَاطِيرُ الأوَّلِينَ اكتَتَبَهَا فَهِىَ تُملَى عَلَيهِ بُكرَةً وَ أصِيلاً». «أن امشُوا وَ اصبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُم إنَّ هَذَا لَشَئٌ يُرَادُ»، و امثال اين ها از مزخرفاتى كه درباره آن جناب گفتند، و باعث وهن و سستى اركان دين هم نشد. | ||
براى اين كه جواب همه اين افتراآت، يك كلمه است و آن، اين است كه از اين حرف ها بر مى آيد صاحبان اين افتراآت، نسبت به دين اسلام متزلزل اند، و هنوز حق بر ايشان روشن نشده و درباره اسلام و حقانيت آن استقامتى كسب نكرده اند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۶ صفحه : ۶۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۶ صفحه : ۶۷ </center> | ||
اين افتراآت و تهمت | اين افتراآت و تهمت ها، مختص به اسلام و پيغمبر عزيزش نبوده، تا رسول خدا از تفرّس و بو بردن وقوع آن مضطرب شود. چه ساير انبياء و مرسلين «عليهم السلام» هم در اين گونه ابتلاآت و روبرو شدن با اين گونه گرفتاری ها از ناحيه امت خود با آن جناب شريك بوده اند، كما اين كه خداى متعال، در قرآن كريم، اين گونه گرفتاری ها را نسبت به حضرت نوح و انبياى بعد از نوح «عليه السلام» سراغ می دهد. | ||
پس خطر محتمل را نمى توان از قبيل گرفتاری ها و افتراآت كفار در اوايل بعثت دانست، بلكه خطرى اگر بوده (و مسلما هم بوده)، امرى بوده كه از جهت كيفيت و زمان با آن گرفتاری ها منطبق نمى شود، و وقوعش جز در بعد از هجرت و پاى گرفتن دين در مجتمع اسلامى تصور ندارد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۶ صفحه : ۶۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۶ صفحه : ۶۸ </center> | ||
آرى، مجتمع آن روز مسلمين طورى بوده كه می توان آن را به يك معجون تشبيه كرد. چه جامعه آن روز مسلمين مخلوط بوده از يك عده مردان صالح و مسلمانان حقيقى و يك عده قابل ملاحظه از منافقان كه به ظاهر در سلك مسلمين درآمده بودند، و يك عده هم از مردمان بيماردل و ساده لوح كه هر حرفى را از هر كسى باور مى كردند و قرآن كريم هم، بر اين چند جور مردم آن روز اشاره صريح دارد، و به شهادت آيات زيادى از قرآن، كه تفسير آن در مجلدات قبلى اين كتاب گذشت، ايشان در عين اين كه به ظاهر و يا واقعا ايمان آورده بودند، رفتارشان با رسول خدا «صلى الله عليه و آله»، رفتار رعيت با شاه بوده، و همچنين احكام دينى را هم به نظر قانونى از قوانين ملى و قومى مى نگريسته اند. | |||
و پر واضح است كه اگر چنين توهم و شبهه در بين مردم پاى گيرد و در | |||
بنابراين، ممكن بوده كه تبليغ بعضى از احكام، مردم را به اين توهم گرفتار كند، (العياذ بالله)، كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله»، اين حكم را از پيش خود و به نفع خود تشريع كرده، و خلاصه از تشريع اين حكم، سودى عايد آن جناب مى شود. اين توهم باعث اين مى شود كه مردم به اين فكر بيفتند كه راستى نكند اين شخص، پادشاهى باشد كه براى موفقيت خود خويشتن را پيامبر قلمداد كرده، و اين احكام هم كه به اسم دين مقرر نموده، همان قوانينى باشد كه در هر مملكت و حكومتى به انحاى مختلف اجراء مى گردد. | |||
و پر واضح است كه اگر چنين توهم و شبهه در بين مردم پاى گيرد و در دل هايشان جاگير شود تا چه اندازه در فساد و از بين بردن دين تأثير دارد، و هيچ نيرو و هيچ فكر و تدبيرى نمى تواند آن اثر سوء را متوجه سازد. | |||
<span id='link33'><span> | <span id='link33'><span> | ||
==علت نگرانى رسول الله (ص ) از ابلاغ آنچه بدان ماءمور شده است == | ==علت نگرانى رسول الله (ص ) از ابلاغ آنچه بدان ماءمور شده است == |
ویرایش