۱۹٬۲۳۰
ویرایش
خط ۱۴۹: | خط ۱۴۹: | ||
<span id='link12'><span> | <span id='link12'><span> | ||
==جمود | ==جمود مقلّدان از اصحاب حديث، به ظواهر آيات و ردّ بر آن ها == | ||
بنابراين، بايد توجه داشته باشيم، كه ملاك و مدار در صادق بودن يك اسم و صادق نبودن آن، موجود بودن غرض و غايت، و موجود نبودن آن است، و نبايد نسبت به لفظ اسم جمود به خرج داده، و آن را نام يك صورت بدانيم، و تا قيامت هر وقت چراغ می گویيم، باز همان پيه سوز را اراده كنيم. | بنابراين، بايد توجه داشته باشيم، كه ملاك و مدار در صادق بودن يك اسم و صادق نبودن آن، موجود بودن غرض و غايت، و موجود نبودن آن است، و نبايد نسبت به لفظ اسم جمود به خرج داده، و آن را نام يك صورت بدانيم، و تا قيامت هر وقت چراغ می گویيم، باز همان پيه سوز را اراده كنيم. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۷ </center> | ||
امّا متأسّفانه اُنس و عادت نمی گذارد ما اين توجه را داشته باشيم، و همين باعث شده كه | امّا متأسّفانه اُنس و عادت نمی گذارد ما اين توجه را داشته باشيم، و همين باعث شده كه مقلّدان از اصحاب حديث، چون فرقه حشويّه و مجسّمه، به ظواهر آيات جمود كرده، و آيات را به همان ظواهر تفسير كنند. گو اين كه اين جمود، جمود بر ظواهر نيست، بلكه جمود بر اُنس و عادت است در تشخيص مصاديق. | ||
و در بين خود ظواهر، ظواهرى هست كه اين جمود را تخطئه مى كند، و روشن مى سازد كه اتّكاء و اعتماد كردن در فهم معانى آيات، بر اُنس و عادت، مقاصد آيات را در هم و بر هم نموده، امر فهم را مختل می ساز. مانند آيه: | و در بين خود ظواهر، ظواهرى هست كه اين جمود را تخطئه مى كند، و روشن مى سازد كه اتّكاء و اعتماد كردن در فهم معانى آيات، بر اُنس و عادت، مقاصد آيات را در هم و بر هم نموده، امر فهم را مختل می ساز. مانند آيه: «لَيسَ كَمِثلِهِ شَئ»، و آيه: «لَا تُدرِكُهُ الأبصَار وَ هُوَ يُدرِكُ الأبصَار وَ هُوَ اللَّطِيفُ الخَبِيرُ»، و آيه: «سُبحَانَ اللهِ عَمَّا يَصِفُونَ». چون اگر درك خدا، چون درك ما باشد، او مثل ما خواهد بود، در حالى كه آيه اولى می گويد: او مثل ندارد، و آيه سومى او را از آنچه كه ما درباره اش بگویيم، منزّه مى دارد. | ||
و همين جهت باعث شده كه ديگر مردم در درك معانى آيات، به فهم عادى و مصداق هاى مأنوس در ذهن اكتفاء نكنند. همچنان كه دور بودن از خطا و به دست آوردن مجهولات، انسان را وادار كرده تا دست به دامان بحث هاى علمى شود و تجويز كند كه بحث را در فهم حقايق قرآن و تشخيص مقاصد عاليه آن دخالت دهد. | و همين جهت باعث شده كه ديگر مردم در درك معانى آيات، به فهم عادى و مصداق هاى مأنوس در ذهن اكتفاء نكنند. همچنان كه دور بودن از خطا و به دست آوردن مجهولات، انسان را وادار كرده تا دست به دامان بحث هاى علمى شود و تجويز كند كه بحث را در فهم حقايق قرآن و تشخيص مقاصد عاليه آن دخالت دهد. |
ویرایش