۱۹٬۲۴۱
ویرایش
خط ۱۶۶: | خط ۱۶۶: | ||
==آزر، پدر صلبى و حقيقى ابراهيم «ع» نبوده است== | ==آزر، پدر صلبى و حقيقى ابراهيم «ع» نبوده است== | ||
اين آيه روال و سياقى كه دارد و قرائنى كه همراه آن | اين آيه روال و سياقى كه دارد و قرائنى كه همراه آن است، بهترين شاهد است بر اين كه پدر او كه اين جا در حقش دعا مى كند، غير آن شخصى است كه در آيه مورد بحث، از آن نيز به پدر تعبير كرده و اسمش را «آزر» خوانده است. چرا كه آيات مورد بحث، صريح در اين معنا است كه استغفار ابراهيم جهت شخص نامبرده، صرفا به منظور وفاى به عهد بوده، و وقتى متوجه شد كه وى دشمن خدا است، از او تبرّى و بيزارى جسته است، با اين حال چطور ممكن است در آخر عمر و در آخرين دعایى كه كرده، بارِ ديگر از تبرى قبلی اش چشم پوشيده و برايش طلب مغفرت كرده باشد؟ پس معلوم مى شود «آزر»، پدر صلبی اش، كه او را و مادرش را در اين آيه دعا كرده است، نيست. | ||
يكى از لطايفى كه در اين آيه است و شاهد بر | يكى از لطايفى كه در اين آيه است و شاهد بر مدّعاى ما است، اين است كه در آيه مزبور، از پدر و مادر خود، به كلمۀ «وَالِدَىَّ»، كه جز بر پدر و مادر صلبى اطلاق نمى شود، تعبير كرده و در آيه مورد بحث، كلمۀ «أب» را به كار برده است، كه به غير پدر هم اطلاق مى شود. و همچنين در ساير آياتى كه اسم «آزر» برده شده، از او به «أب» تعبير كرده است، و اين كلمه، همان طورى كه گفتيم، به غير پدر، از قبيل جدّ و عمو و كسانى ديگر نيز اطلاق مى شود. | ||
از آن | از آن جمله، در خود قرآن، از ابراهيم كه جدّ يعقوب است و همچنين از اسماعيل، كه عموى اوست، به پدر تعبير كرده و مى فرمايد: «أم كُنتُم شُهَدَاءَ إذ حَضَرَ يَعقُوبَ المَوتُ إذ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعبُدُونَ مِن بَعدِى قَالُوا نَعبُدُ إلَهَكَ وَ إلَهَ آبَائِكَ إبرَاهِيمَ وَ إسمَاعِيلَ وَ إسحَاقَ إلَهاً وَاحِداً وَ نَحنُ لَهُ مُسلِمُونَ». | ||
و | و نيز، آن جا كه كلام يوسف را حكايت مى كند، چنين مى فرمايد: «وَ اتَّبَعتُ مِلَّةَ آبَائِى إبرَاهِيمَ وَ إسحَاقَ وَ يَعقُوبَ»، با اين كه اسحاق، جدّ يوسف، و ابراهيم، جدّ پدر اوست. | ||
پس به خوبى روشن گرديد كه | پس به خوبى روشن گرديد كه «آزر»، پدر حقيقى ابراهيم نبوده و ناچار در او عنوانى بوده است كه به خاطر آن عنوان، او را پدر خطاب كرده است. چون در لغت، بعضى از اوصاف و عناوين وجود دارد كه مصحح اطلاق پدر بر دارنده آن است. از آن جمله، جدّ، عمو، پدرزن و هر كسى است كه زمام امور آدمى را در دست دارد، و هر كسى كه بزرگ و فرمانرواى قوم است. و اين گونه اطلاقات مجازى، منحصر در لغت عرب نيست، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۲۳۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۲۳۵ </center> | ||
بلكه ساير | بلكه ساير زبان ها نيز نمونه آن را داشته، و چه بسيار اطلاقات مجازى كه در كلمات مادر، عمو، برادر، خواهر، سر، چشم، دهن، دست ، بازو، انگشت و امثال آن، از كنايه و مجازاتى كه ساخته و پرداخته ذوق لطيف و تفنن در بيان است، دارند. | ||
پس در اين جا، دو نكته روشن گرديد: | |||
اول اين كه: به طورى كه ملاحظه كرديد، براى به دست آوردن معناى آيه، هيچ حاجتى به موشكافى در اطراف كلمۀ «أبِيهِ» و كلمۀ «آزر»، از نظر روايات و تاريخ و ادب و اين كه آيا لفظ «آزر»، اسم عَلَم است، يا لقب، و اگر لقب است، لقب مدح است، يا لقب ذمّ، يا اين كه به معناى بتى از بت ها است، ندارد. | |||
دوم | چون معناى آيه خيلى روشن تر از اين است كه محتاج به چنين بحث هايى باشد. صرف نظر از اين كه وجوهى كه براى هر يك از احتمالات مذكور ذكر شده (از آن جمله اين كه در آيه، تقديم و تأخير به كار رفته و يا چيزى حذف شده)، بيشتر تحكّم و رنج بيهوده بردن و معناى رو به راه آيه را پيچاندن است. | ||
دوم اين كه: پدر حقيقى ابراهيم «عليه السلام»، شخص ديگرى غير از «آزر» بوده، وليكن قرآن، از او اسم نبرده، بلكه روايات ما، اسم او را «تارخ» معرفى كرده و تورات نيز، آن را تأييد نموده است. | |||
<span id='link114'><span> | <span id='link114'><span> | ||
==توهم عجيب بعضى از مفسران، در مورد داستان هاى قرآن كريم == | ==توهم عجيب بعضى از مفسران، در مورد داستان هاى قرآن كريم == | ||
اينجاست كه بايد خواننده عزيز را از توهم عجيب و غريبى كه بعضى از مفسرين در آيه مورد بحث كرده اند خبردار كنيم ، راستى توهم عجيبى است، و آن اين است كه: | اينجاست كه بايد خواننده عزيز را از توهم عجيب و غريبى كه بعضى از مفسرين در آيه مورد بحث كرده اند خبردار كنيم ، راستى توهم عجيبى است، و آن اين است كه: |
ویرایش