گمنام

تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۳۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۶: خط ۶:
<span id='link233'><span>
<span id='link233'><span>
==بحث روايتى ==
==بحث روايتى ==
در تفسير قمى از ابى الجارود از امام ابى جعفر (عليه السلام ) روايت كرده كه در تفسير آيه «ان تصبك حسنه تسوهم و ان تصبك مصيبه...» فرموده: اما حسنه ، مقصود از آن غنيمت و عافيت است ، و اما مصيبت مقصود از آن بلا و گرفتارى است.
در تفسير قمى، از ابى الجارود، از امام ابى جعفر «عليه السلام» روايت كرده كه در تفسير آيه: «إن تُصِبكَ حَسَنَةٌ تَسُؤهُم وَ إن تُصِبكَ مُصِيبةٌ...» فرموده: اما «حسنه»، مقصود از آن غنيمت و عافيت است، و اما «مصيبت»، مقصود از آن بلا و گرفتارى است.


و در الدر المنثور آمده كه ابن ابى حاتم از جابر بن عبد الله نقل كرده كه گفت : منافقينى كه از رفتن با رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) تخلف كرده و در مدينه باقى ماندند، شروع كردند به انتشار خبرهاى بد و هول انگيز در ميان مردم از آنجمله مى گفتند: محمد و يارانش آنقدر در اين سفر مصيبت ديدند كه همه هلاك شدند. اين اراجيف تكذيب شد، يعنى به گوش مردم رسيد كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) و يارانش همه سلامتند؛ منافقين خيلى ناراحت شدند و بدين مناسبت آيه فوق الذكر نازل شد.
و در الدرّ المنثور آمده كه: ابن ابى حاتم، از جابر بن عبدالله نقل كرده كه گفت: منافقانى كه از رفتن با رسول خدا «صلى الله عليه و آله» تخلف كرده و در مدينه باقى ماندند، شروع كردند به انتشار خبرهاى بد و هول انگيز در ميان مردم. از آن جمله مى گفتند: محمّد و يارانش، آن قدر در اين سفر مصيبت ديدند كه همه هلاك شدند. اين اراجيف تكذيب شد، يعنى به گوش مردم رسيد كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله» و يارانش همه سلامت اند. منافقين خيلى ناراحت شدند و بدين مناسبت، آيه فوق الذكر نازل شد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۴۲۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۴۲۸ </center>
و در كافى به سند خود از ابى حمره از ابى جعفر (عليه السلام ) نقل كرده كه گفت: از آن حضرت معناى اين قول خداى عزوجل كه مى فرمايد: «هل تربصون بنا الا احدى الحسنيين» را پرسيدم، فرمود: يا مرگ در راه اطاعت امام ، و يا درك ظهور امام.  
و در كافى، به سند خود، از ابو حمزه، از ابى جعفر «عليه السلام» نقل كرده كه گفت: از آن حضرت معناى اين قول خداى عزّوجلّ كه مى فرمايد: «هَل تَرَبَّصُونَ بِنَا إلّا إحدَى الحُسنَيَين» را پرسيدم. فرمود: يا مرگ در راه اطاعت امام، و يا درك ظهور امام.  


آنگاه معناى جمله «و نحن نتربص بكم» را پرسيدم كه چطور ما خود در مشقت هستيم آنوقت در انتظار هستيم كه (ان يصيبكم الله بعذاب من عنده ) خداوند ايشان را به عذابى از ناحيه خود معذب كند؟ فرمود: مقصود مشقت نيست ، بلكه مقصود اين است كه خدا ايشان را مسخ كند (اوبايدينا) و يا بدست ما به قتل برساند؛ آنگاه به پيغمبرش مى فرمايد: «فتربصوا انا معكم متربصون».
آنگاه معناى جملۀ «وَ نَحنُ نَتَرَبَّصُ بِكُم» را پرسيدم كه چطور ما خود در مشقت هستيم، آن وقت در انتظار هستيم كه (أن يُصِيبَكُمُ اللهُ بِعَذَابٍ مِن عِندِه) خداوند ايشان را به عذابى از ناحيه خود معذب كند؟  


مؤلف : اين روايت از باب تطبيق مصداق بر كلى است ، نه از باب تفسير.
فرمود: مقصود مشقت نيست، بلكه مقصود اين است كه خدا ايشان را مسخ كند (أو بِأيدِينَا) و يا به دست ما به قتل برساند؛ آنگاه به پيغمبرش مى فرمايد: «فَتَرَبَّصُوا إنّا مَعَكُم مُتَرَبِّصُون».


و در محاسن به سند خود از يوسف بن ثابت از ابى عبد الله (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: هيچ عملى با داشتن ايمان ضرر نمى رساند، و هيچ عملى هم با كفر سودى نمى بخشد. آنگاه فرمود: مگر نمى بينى كه خداى تبارك و تعالى فرموده: «و ما منعهم ان تقبل منهم نفقاتهم الا انهم كفروا بالله و رسوله».
مؤلف: اين روايت، از باب تطبيق مصداق بر كلّى است، نه از باب تفسير.


مؤلف : اين روايت را عياشى و قمى نيز از آنجناب و همچنين كلينى در كافى در ضمن حديث مفصلى از آن حضرت روايت كرده ، و اين روايت را آيات و روايات ديگرى بيان مى كند، و خلاصه معنايش اين است كه ايمان مادام كه باقى است و از بين نرفته ، هيچ گناهى ضرر نمى رساند، يعنى با داشتن ايمان هيچ گناهى انسان را گرفتار خلود در آتش نمى كند، و مادام كه كفر باقى است ، هيچ عمل نيكى آدمى را فائده نمى بخشد.
و در محاسن، به سند خود، از يوسف بن ثابت، از ابى عبدالله «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: هيچ عملى با داشتن ايمان ضرر نمى رساند، و هيچ عملى هم با كفر سودى نمى بخشد. آنگاه فرمود: مگر نمى بينى كه خداى تبارك و تعالى فرموده: «وَ مَا مَنَعَهُم أن تُقبَلَ مِنهُم نَفَقَاتُهُم إلّا أنَّهُم كَفَرُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ».


و در مجمع البيان در تفسير: «مدخلا...» گفته است : امام ابى جعفر (عليه السلام ) فرمود اين كلمه به معناى راه زير زمينى است.
مؤلف: اين روايت را، عياشى و قمى نيز، از آن جناب و همچنين كلينى، در كافى، در ضمن حديث مفّصلى، از آن حضرت روايت كرده، و اين روايت را آيات و روايات ديگرى بيان مى كند، و خلاصه معنايش اين است كه: ايمان، مادام كه باقى است و از بين نرفته، هيچ گناهى ضرر نمى رساند. يعنى با داشتن ايمان، هيچ گناهى انسان را گرفتار خلود در آتش نمى كند، و مادام كه كفر باقى است، هيچ عمل نيكى آدمى را فایده نمى بخشد.
 
و در مجمع البيان در تفسير: «مُدَّخَلاً...» گفته است: امام ابى جعفر «عليه السلام» فرمود: اين كلمه به معناى راه زير زمينى است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۴۲۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۴۲۹ </center>
و در كافى به سند خود از اسحاق بن غالب روايت كرده كه گفت ، امام صادق (عليه السلام ) به من فرمود: اى اسحاق! خيال مى كنى مشمولين اين آيه كه مى فرمايد: «فان اعطوا منها رضوا و ان لم يعطوا منها اذا هم يسخطون» چقدرند؟ (من چيزى در جواب نگفتم خودش) فرمود: بيشتر از دو ثلث مردم اين طورند.
و در كافى، به سند خود، از اسحاق بن غالب روايت كرده كه گفت: امام صادق «عليه السلام» به من فرمود: اى اسحاق! خيال مى كنى مشمولين اين آيه كه مى فرمايد: «فَإن اُعطُوا مِنهَا رَضُوا وَ إن لَم يُعطَوا مِنهَا إذا هُم يَسخَطُونَ» چقدرند؟ (من چيزى در جواب نگفتم. خودش) فرمود: بيشتر از دو ثلث مردم اين طورند.


مؤلف : اين روايت را عياشى در تفسير خود و حسين بن سعيد در كتاب زهدش از اسحاق از آنجناب نقل كرده اند.
مؤلف: اين روايت را، عياشى در تفسير خود، و حسين بن سعيد، در كتاب زهدش، از اسحاق، از آن جناب نقل كرده اند.


«''' منهم من يلمزك فى الصدقات... '''» -
و در الدرّ المنثور آمده كه: بخارى، نسائى، ابن جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتم، ابوالشيخ و ابن مردويه، از ابى سعيد خدرى روايت كرده اند كه گفت: در بينى كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله» مشغول تقسيم غنيمت بود، ناگهان «ذو الخويصره تميمى» از راه رسيد و گفت: يا رسول الله! عدالت به خرج بده.  


و در الدر المنثور آمده كه بخارى، نسائى ، ابن جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتم ، ابو الشيخ و ابن مردويه از ابى سعيد خدرى روايت كرده اند كه گفت: در بينى كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) مشغول تقسيم غنيمت بود، ناگهان ذو الخويصره تميمى از راه رسيد و گفت: يا رسول الله ! عدالت به خرج بده.
حضرت فرمود: واى بر تو، اگر من عدالت را رعايت نكنم، پس چه كسى رعايت مى كند؟


حضرت فرمود: واى بر تو اگر من عدالت را رعايت نكنم پس چه كسى رعايت مى كند؟
عُمَر بن خطّاب گفت: يا رسول الله! اجازه بده گردنش را بزنم.


عمر بن خطاب گفت: يا رسول الله! اجازه بده گردنش را بزنم.  
حضرت فرمود: رهايش كن، او دار و دسته اى دارد، كه شماها نماز و روزه هايتان را در مقابل نماز و روزه آنان، هيچ و ناچيز مى پنداريد، ليكن با همه اين عبادت ها، آن چنان از دين بيرون مى روند، كه تير از كمان بيرون مى رود، به طورى كه نه از پر آن و نه از آهن پيكان آن و نه از برآمدگى سر آن و از هيچ نقطه آن اثرى باقى نماند و همه از هدف گذشته باشد. از ايشان، مرد سياهى است كه يكى از دو پستانش، مانند پستان زنان و يا مانند يك تكه گوشت آويزان است. وقتى مردم را دچار تفرقه و اختلاف مى بينند، خروج مى كنند.  


حضرت فرمود: رهايش كن ، او دار و دسته اى دارد كه شماها نماز و روزه هايتان را در مقابل نماز و روزه آنان هيچ و ناچيز مى پنداريد، ليكن با همه اين عبادتها آنچنان از دين بيرون مى روند كه تير از كمان بيرون مى رود، بطورى كه نه از پر آن و نه از آهن پيكان آن و نه از برآمدگى سر آن و از هيچ نقطه آن اثرى باقى نماند و همه از هدف گذشته باشد؛ از ايشان مرد سياهى است كه يكى از دو پستانش مانند پستان زنان و يا مانند يك تكه گوشت آويزان است ، وقتى مردم را دچار تفرقه و اختلاف مى بينند خروج مى كنند. راوى مى گويد: آيه «و منهم من يلمزك فى الصدقات...»، در باره اين شخص و اصحابش كه همان خوارج باشند نازل گرديد.
راوى مى گويد: آيه: «وَ مِنهُم مَن يَلمِزُكَ فِى الصَّدَقَات...»، در باره اين شخص و اصحابش كه همان خوارج باشند، نازل گرديد.


ابوسعيد مى گويد: من شهادت مى دهم كه اين سخنان را از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) شنيدم ، و شهادت مى دهم كه در جنگ نهروان بعد از آنكه على (عليه السلام ) خوارج را از دم شمشير گذراند و به كشتگان سركشى مى كرد من با او بودم ، و مردى را به همان صفتى كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرموده بود ديدم.
ابوسعيد مى گويد: من شهادت مى دهم كه اين سخنان را از رسول خدا «صلى الله عليه و آله» شنيدم، و شهادت مى دهم كه در جنگ نهروان، بعد از آن كه على «عليه السلام»، خوارج را از دمِ شمشير گذراند و به كشتگان سركشى مى كرد، من با او بودم، و مردى را به همان صفتى كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله» فرموده بود، ديدم.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۴۳۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۴۳۰ </center>
و در تفسير قمى در ذيل آيه مذكور آمده كه اين آيه در موقعى نازل شد كه صدقات از اطراف جمع آورى شده ، به مدينه حمل شد. ثروتمندان همه آمدند، به خيال اينكه از اين صدقات سهمى مى برند، ولى وقتى ديدند رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) همه را به فقرا داد شروع كردند به حرف مفت زدن ، و خرده گيرى كردن، و گفتند: ما سنگينى صحنه هاى جنگ را به دوش خود تحمل مى كنيم و به همراهى او به جنگ مى پردازيم و دين او را تقويت مى كنيم و او صدقات را به مشتى فقير مى دهد، كه نه توانائى ياريش دارند و نه دردى از او دوا مى كنند. خداوند اين آيه را نازل كرد: «و لو انهم رضوا ما اتيهم الله و رسوله و قالوا حسبنا الله سيوتينا الله من فضله و رسوله انا الى الله راغبون».
و در تفسير قمى، در ذيل آيه مذكور آمده كه:
 
اين آيه در موقعى نازل شد كه صدقات از اطراف جمع آورى شده، به مدينه حمل شد. ثروتمندان همه آمدند، به خيال اين كه از اين صدقات سهمى مى برند، ولى وقتى ديدند رسول خدا «صلى الله عليه و آله»، همه را به فقرا داد، شروع كردند به حرف مفت زدن، و خُرده گيرى كردن، و گفتند: ما سنگينى صحنه هاى جنگ را به دوش خود تحمل مى كنيم و به همراهى او به جنگ مى پردازيم و دين او را تقويت مى كنيم و او، صدقات را به مشتى فقير مى دهد، كه نه توانایى ياری اش دارند و نه دردى از او دوا مى كنند. خداوند، اين آيه را نازل كرد: «وَ لَو أنَّهُم رَضُوا مَا آتَيهُمُ اللهُ وَ رَسُولُهس وَ قَالُوا حَسبُنَا اللهُ سَيُؤتِينَا اللهُ مِن فَضلِهِ وَ رَسُولِهِ إنّا إلَى اللهِ رَاغِبُونَ».
<span id='link235'><span>
<span id='link235'><span>
==رواياتى درباره تقسيم صدقات واجب و مستحقين آن ==
==رواياتى درباره تقسيم صدقات واجب و مستحقين آن ==
آنگاه خود خداى تعالى صدقات را تفسير كرده و توضيح داد كه اين صدقات را چه كسانى بايد بپردازند، و به چه كسانى بايد داده شود، و فرمود: «انما الصدقات للفقراء و المساكين و العاملين عليها و المولفه قلوبهم و فى الرقاب و الغارمين و فى سبيل الله و ابن السبيل فريضه من الله و الله عليم حكيم» ، همه مردم را از مشموليت صدقات بيرون نموده ، تنها هشت صنف را مستحق آن دانست ، و از ايشان اسم برد.
آنگاه خود خداى تعالى صدقات را تفسير كرده و توضيح داد كه اين صدقات را چه كسانى بايد بپردازند، و به چه كسانى بايد داده شود، و فرمود: «انما الصدقات للفقراء و المساكين و العاملين عليها و المولفه قلوبهم و فى الرقاب و الغارمين و فى سبيل الله و ابن السبيل فريضه من الله و الله عليم حكيم» ، همه مردم را از مشموليت صدقات بيرون نموده ، تنها هشت صنف را مستحق آن دانست ، و از ايشان اسم برد.
۲۰٬۴۴۵

ویرایش