گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۲۳: خط ۱۲۳:


==سرزنش آنان كه از روى استهزاء، شتاب در نزول عذاب را درخواست كردند ==
==سرزنش آنان كه از روى استهزاء، شتاب در نزول عذاب را درخواست كردند ==
«'''قُلْ أَ رَءَيْتُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُهُ بَيَتاً أَوْ نهَاراً مَّا ذَا يَستَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ'''»:
«'''قُلْ أَرَأيْتُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُهُ بَيَاتاً أَوْ نهَاراً مَاذَا يَستَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ'''»:


كلمه «بيات» و كلمه «تبييت» به معناى آمدن در شب است ، و غالبا در مورد شرّ استعمال مى شود، مثل اينكه بخواهند از آمدن دشمن در شب خبر دهند.
كلمۀ «بيات» و كلمۀ «تبييت»، به معناى آمدن در شب است، و غالبا در مورد شرّ استعمال مى شود. مثل اين كه بخواهند از آمدن دشمن در شب خبر دهند.


و از آنجا كه جمله «'''متى هذا الوعد ان كنتم صادقين '''» در دو آيه قبل در معناى اين بود كه درخواست كرده باشند خداى تعالى در فرستادن آن عذابى كه آنان را ناگزير از ايمان آوردن بسازد عجله كند، لذا بعد از آنكه در پاسخ آنان فرمود كه اين عذاب محقق الوقوع است ، اينك در اين آيه دوباره به توبيخ و مذمت آنان پرداخته ، توبيخ از دو جهت ، اول از اين جهت كه در آمدن آن عذاب درخواست تعجيل كردند، با اينكه آن عذاب اگر بيايد ناگهانى خواهد آمد، و اين براى يك انسان عاقل از حزم و احتياط به دور است كه از چنين عذابى بر حذر نباشد و در آمدن آن درخواست ، عجله كند، لذا براى افاده اين توبيخ به رسول گرامی اش تلقين كرد كه:
و از آن جا كه جملۀ «مَتَى هَذَا الوَعدُ إن كُنتُم صَادِقِينَ»، در دو آيه قبل، در معناى اين بود كه درخواست كرده باشند خداى تعالى در فرستادن آن عذابى كه آنان را ناگزير از ايمان آوردن بسازد، عجله كند. لذا بعد از آن كه در پاسخ آنان فرمود كه اين عذاب محقق الوقوع است، اينك در اين آيه، دوباره به توبيخ و مذمت آنان پرداخته، توبيخ از دو جهت، اول از اين جهت كه در آمدن آن عذاب درخواست تعجيل كردند، با اين كه آن عذاب اگر بيايد، ناگهانى خواهد آمد، و اين براى يك انسان عاقل، از حزم و احتياط به دور است كه از چنين عذابى بر حذر نباشد و در آمدن آن درخواست، عجله كند. لذا براى افاده اين توبيخ، به رسول گرامی اش تلقين كرد كه:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۰۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۰۸ </center>
«قل ارايتم»، بگو به من خبر دهيد «ان اتيكم عذابه بياتا»، اگر عذاب خدا شبانه بيايد «او نهارا»، و يا در روز فرا رسد، با اينكه عذابى است كه جز به ناگهانى نمى آيد چون شما از لحظه آمدنش خبر نداريد «ما ذا يستعجل منه» ديگر مجرمين در آمدن چه چيز عجله و شتاب را درخواست مى كنند، آيا در آمدن عذاب درخواست عجله مى كنند با اينكه مجرم خودشان هستند و اگر عذاب بيايد گريبان غير آنان را نميگيرد؟
«قُل أرَأيتُم»، بگو به من خبر دهيد: «إن أتَيكُم عَذَابُهُ بَيَاتاً»، اگر عذاب خدا شبانه بيايد، «أو نَهَاراً»، و يا در روز فرا رسد، با اين كه عذابى است كه جز به ناگهانى نمى آيد، چون شما از لحظه آمدنش خبر نداريد، «مَا ذَا يَستَعجِلُ مِنهُ»، ديگر مجرمان در آمدن چه چيز عجله و شتاب را درخواست مى كنند، آيا در آمدن عذاب درخواست عجله مى كنند، با اين كه مجرم خودشان هستند و اگر عذاب بيايد، گريبان غير آنان را نمی گيرد؟


بنابراين در جمله «ما ذا يستعجل منه المجرمون» التفاتى از خطاب (ارايتم - به من خبر دهيد) به غيبت (يستعجل ) بكار رفته ، و گرنه بايد ميفرمود: «ما ذا تستعجلون منه و انتم مجرمون». و گويا نكته اين التفات اين باشد كه خواسته است رعايت حال مجرمين را كرده رو در رو به آنان نفرموده باشد كه شما مجرميد و چنين عذابى در پى داريد چون ملاك و علت عذاب در شما هست و آن ارتكاب جرم است.
بنابراين، در جملۀ «مَا ذَا يَستَعجِلُ مِنهُ المُجرِمُون»، التفاتى از خطاب (أرَأيتُم: به من خبر دهيد)، به غيبت (يَستَعجِلُبه كار رفته، و گرنه بايد می فرمود: «مَا ذَا تَستَعجِلُونَ مِنهُ وَ أنتُم مُجرِمُونَ».  


و توبيخ از جهت دوم اين است كه ايمان آوردن را تاخير انداخته اند براى روزى كه ديگر ايمان سودى به حالشان نداشته باشد، و آن روز نزول عذاب است ، چون در آن روز پديدار شدن نشانه هاى عذاب بطور قطع ناگزيرشان ميكند به اينكه ايمان بياورند. آرى ، اين معنا تجربه شده كه آدمى وقتى مشرف به هلاكت مى شود ايمان مى آورد.  
و گويا نكته اين التفات، اين باشد كه خواسته است رعايت حال مجرمان را كرده، رو در رو به آنان نفرموده باشد كه شما مجرميد و چنين عذابى در پى داريد، چون ملاك و علت عذاب در شما هست و آن، ارتكاب جرم است.


از سوى ديگر ايمان ، خود توبه اى است ، و توبه در هنگام پديدار شدن نشانه هاى عذاب و لحظه اى كه آدمى مشرف به مرگ مى شود قبول نمى شود، لذا فرمود: «اثم اذا ما وقع» العذاب («آمنتم به» آيا گذاشتيد وقتى كه عذاب واقع شد به آن (به قرآن و يا به خداى تعالى) ايمان آورديد؟ «الن» يعنى آيا در اين لحظه ايمان آورديد؟ در حالى كه: «و قد كنتم به تستعجلون» قبلا خود شما درخواست مى كرديد زودتر آن عذاب بيايد، و معناى اين استعجالتان اين بود كه بفهمانيد ما اعتنائى به اين عذاب نداريم ، در حقيقت با اين درخواست خود ميخواستيد تهديد خداى تعالى را تحقير و استهزاء كنيد.
و توبيخ از جهت دوم، اين است كه: ايمان آوردن را تأخير انداخته اند براى روزى كه ديگر، ايمان سودى به حالشان نداشته باشد، و آن، روز نزول عذاب است. چون در آن روز، پديدار شدن نشانه هاى عذاب به طور قطع ناگزيرشان می كند به اين كه ايمان بياورند. آرى، اين معنا تجربه شده كه آدمى وقتى به هلاكت مشرف مى شود، ايمان مى آورد.  


«'''ثُمَّ قِيلَ لِلَّذِينَ ظلَمُوا ذُوقُوا عَذَاب الخُْلْدِ هَلْ تجْزَوْنَ إِلا بِمَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ'''»:
از سوى ديگر، ايمان، خود توبه اى است و توبه در هنگام پديدار شدن نشانه هاى عذاب و لحظه اى كه آدمى مشرف به مرگ مى شود، قبول نمى شود. لذا فرمود: «أثُمَّ إذَا مَا وَقَعَ» العَذَابُ («آمَنتُم بِهِ»: آيا گذاشتيد وقتى كه عذاب واقع شد، به آن (به قرآن و يا به خداى تعالى) ايمان آورديد؟ «آلئَنَ»، يعنى آيا در اين لحظه ايمان آورديد؟ در حالى كه: «وَ قَد كُنتُم بِهِ تَستَعجِلُونَ»، قبلا خود شما درخواست مى كرديد زودتر آن عذاب بيايد، و معناى اين استعجالتان، اين بود كه بفهمانيد ما به اين عذاب اعتنایی نداريم. در حقيقت با اين درخواست خود، می خواستيد تهديد خداى تعالى را تحقير و استهزاء كنيد.


اين معنا به ذهن نزديكتر است كه آيه شريفه متصل باشد به آيه «لكل امة اجل»، كه در اين صورت آيه اول حتمى بودن وقوع عذاب بر مشركين و نابود كردن آنان را بيان مى كند، و آيه دوم اين نكته را ميرساند كه بعد از وقوع عذاب به آنان گفته مى شود:  
«'''ثُمَّ قِيلَ لِلَّذِينَ ظلَمُوا ذُوقُوا عَذَابَ الخُْلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلّا بِمَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ'''»:


حال بچشيد عذاب جاودانه را كه همان عذاب آخرت است ، و شما در اين روز كيفر نميشويد مگر به عمل خودتان ، همان اعمالى كه مى كرديد و همان گناهانى كه مرتكب مى شديد و اين است سزاى شما. و اين خطاب (ذوقوا: بچشيد) خطاب زبانى نيست ، بلكه خطاب تكوينى است،
اين معنا، به ذهن نزديكتر است كه آيه شريفه، متصل باشد به آيه «لِكُلّ أُمّةٍ أجَلٌ»، كه در اين صورت، آيه اول، حتمى بودن وقوع عذاب بر مشركان و نابود كردن آنان را بيان مى كند. و آيه دوم اين نكته را می رساند كه بعد از وقوع عذاب به آنان گفته مى شود:
 
حال بچشيد عذاب جاودانه را، كه همان عذاب آخرت است، و شما در اين روز كيفر نمی شويد مگر به عمل خودتان، همان اعمالى كه مى كرديد و همان گناهانى كه مرتكب مى شديد، و اين است سزاى شما. و اين خطاب (ذُوقُوا: بچشيد)، خطاب زبانى نيست، بلكه خطاب تكوينى است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۰۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۰۹ </center>
ميخواهد بفرمايد: هر عملى عكس العمل و اثرى دارد و ممكن نيست كه عذاب كفر و گناه به كافر و گنهكار نرسد. و بنابراين معنا اين دو آيه ، يعنى آيه: «قل ارايتم» تا جمله «يستعجلون» داراى زمينه اعتراض ، و وارد در اين موردند.
می خواهد بفرمايد: هر عملى، عكس العمل و اثرى دارد و ممكن نيست كه عذاب كفر و گناه به كافر و گنهكار نرسد.  
 
و بنابراين معنا، اين دو آيه، يعنى آيه: «قُل أرَأيتُم» تا جملۀ «يَستَعجِلُونَ»، داراى زمينه اعتراض، و وارد در اين موردند.
 
«'''وَ يَستَنبِئُونَك أَحَقُّ هُوَ قُلْ إِى وَ رَبّى إِنَّهُ لَحَقُّ وَ مَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ'''»:


«'''وَ يَستَنبِئُونَك أَ حَقُّ هُوَ قُلْ إِى وَ رَبى إِنَّهُ لَحَقُّ وَ مَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ'''»:
كلمۀ «يَستَنبِئُونَكَ»، به معناى «يَستَخبِرُونَكَ» است. يعنى از تو خبر می خواهند. و جملۀ «أحَقٌّ هُوَ»، بيان همان خبرى است كه از آن سؤال كرده اند، و ضمير «هُوَ»، به طورى كه از زمينه كلام بر مى آيد، به قضاء و يا به عذاب بر مى گردد، و به هر كدام برگردد، برگشت عبارت به يك معنا است. می فرمايد: از تو خبرگيرى مى كنند كه آيا آن قضاء و يا آن عذاب حق است؟


كلمه «يستنبونك» به معناى «يستخبرونك» است ، يعنى از تو خبر ميخواهند. و جمله : «احق هو» بيان همان خبرى است كه از آن سوال كرده اند، و ضمير «هو» بطورى كه از زمينه كلام بر مى آيد به قضاء و يا به عذاب بر مى گردد، و به هر كدام برگردد برگشت عبارت به يك معنا است ، ميفرمايد: از تو خبرگيرى مى كنند كه آيا آن قضاء و يا آن عذاب حق است؟
در اين جا، خداى سبحان به پيامبرش دستور داده، پاسخ را كه عبارت است از اثبات آن عذاب، به جميع جهات تأكيد مؤكّد نموده، در جواب آنان با سوگند بگويد: اين عذاب، حتما و قطعا حق و ثابت است، براى اين كه مقتضى آن موجود و مانع آن مفقود است.


در اينجا خداى سبحان به پيامبرش دستور داده پاسخ را كه عبارت است از اثبات آن عذاب به جميع جهات تاءكيد مؤكد نموده در جواب آنان با سوگند بگويد: اين عذاب حتما و قطعا حق و ثابت است ، براى اينكه مقتضى آن موجود و مانع آن مفقود است.
پس اين كه فرمود: «قُل إى وَ رَبِّى إنّهُ لَحَقٌّ». (براى اثبات حقيت كلام از چند جهت تأكيد شده)، يكى از جهت سوگند، دوم آوردن كلمۀ «إنّ»، و سوم آوردن حرف «لام»، و چهارم آوردن جمله، به صورت جمله اسميه (آن عذاب حق است). چون ممكن بود بفرمايد: «قُل إى وَ رَبِّى يَحِقُّ العَذَاب» و يا «يَقطَعُ العَذَابُ».  


پس اين كه فرمود: «قل اى و ربى انه لحق» (براى اثبات حقيت كلام از چند جهت تاكيد شده ) يكى از جهت سوگند، دوم آوردن كلمه «ان» و سوم آوردن حرف «لام»، و چهارم آوردن جمله به صورت جمله اسميه (آن عذاب حق است )، چون ممكن بود بفرمايد: «قل اى و ربى يحق العذاب و يا يقطع العذاب». و جمله «و ما انتم بمعجزين» بيان عدم مانع است - همچنانكه جمله قبلى وجود مقتضى را اثبات مى كرد - و ميفرمايد: شما نمى توانيد خدا را از فرستادن عذاب عاجز سازيد، و از رسيدن عذاب بر خود مانع شويد.
و جملۀ «وَ مَا أنتُم بِمُعجِزِينَ»، بيان عدم مانع است - همچنان كه جملۀ قبلى، وجود مقتضى را اثبات مى كرد - و می فرمايد: شما نمى توانيد خدا را از فرستادن عذاب عاجز سازيد، و از رسيدن عذاب بر خود، مانع شويد.


«'''وَ لَوْ أَنَّ لِكلِّ نَفْسٍ ظلَمَت مَا فى الاَرْضِ لافْتَدَت بِهِ ...'''»:
«'''وَ لَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظلَمَت مَا فى الاَرْضِ لافْتَدَت بِهِ ...'''»:


اين آيه به شدت عذاب و اهميت خلاصى از آن در نزد آنان اشاره مى كند. و جمله «و اسروا الندامة» به معناى اين است كه ندامت و پشيمانى خود را پنهان و كتمان مى كنند تا گرفتار شماتت و امثال آن نشوند. و ظاهرا منظور از قضاء و عذابى كه در آيه شريفه آمده عذاب و قضاء دنيوى است نه غير دنيوى.
اين آيه، به شدت عذاب و اهميت خلاصى از آن در نزد آنان اشاره مى كند. و جملۀ «وَ أسَرُّوا النَّدَامَةَ»، به معناى اين است كه ندامت و پشيمانى خود را پنهان و كتمان مى كنند، تا گرفتار شماتت و امثال آن نشوند. و ظاهرا منظور از قضاء و عذابى كه در آيه شريفه آمده، عذاب و قضاء دنيوى است، نه غير دنيوى.


<span id='link72'><span>
<span id='link72'><span>
==مالكيت خداى تعالى با هیچ قدرتی قابل مقايسه نيست ==
==مالكيت خداى تعالى با هیچ قدرتی قابل مقايسه نيست ==
«'''أَلا إِنَّ للَّهِ مَا فى السمَاوَاتِ وَ الاَرْضِ أَلا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقُّ وَلَكِنَّ أَكْثرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ'''»:
«'''أَلا إِنَّ للَّهِ مَا فى السمَاوَاتِ وَ الاَرْضِ أَلا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقُّ وَلَكِنَّ أَكْثرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ'''»:
۲۰٬۸۱۶

ویرایش