۲۰٬۵۹۸
ویرایش
خط ۱۸۰: | خط ۱۸۰: | ||
==مقصود از اين كه مشركان، بخشى از روزى خود را نصيب «مَا لَا يَعلَمُون» قرار مى دهند== | ==مقصود از اين كه مشركان، بخشى از روزى خود را نصيب «مَا لَا يَعلَمُون» قرار مى دهند== | ||
«'''وَ | «'''وَ يَجْعَلُونَ لِمَا لا يَعْلَمُونَ نَصِيباً مِّمَّا رَزَقْنَاهُمْ تَاللَّهِ لَتُسئَلُنَّ عَمَّا كُنتُمْ تَفْترُونَ'''»: | ||
مفسران گفته اند: اين آيه، عطف است بر ساير جنايت هاى ايشان، كه آيات گذشته بر آن ها دلالت مى كرد و تقدير كلام چنين است: «مشركان، علاوه بر آنچه برايتان گفتيم مرتكب مى شدند و براى چيزهايى كه علم نداشتند، نصيبى قرار مى دادند». | |||
و ظاهرا | و ظاهرا كلمۀ «مَا» در جملۀ « مَا لَا يَعلَمُون»، موصوله است، و مراد از آن، همان آلهه ايشان است، و ضمير در «لَا يَعلَمُونَ»، به مشركان بر مى گردد، و مفعول «لَا يَعلَمُونَ» حذف شده، و معناى جمله چنين است: | ||
مشركان، براى آلهه خود كه خبر ندارند كه آن آلهه، نفع و ضررى ندارند، نصيبى از آنچه روزی شان كرده ايم، قرار مى دهند. و مقصود از اين قرار دادن، آن نذرى است كه براى بت هاى خود مى كردند، و در سوره «أنعام»، آن را چنين حكايت كرده است: | |||
«وَ جَعَلُوا لِلّهِ مِمَّا ذَرَأ مِنَ الحَرثِ وَ الأنعَامِ نَصِيباً فَقَالُوا هَذَا لِلّهِ بِزَعمِهِم وَ هَذَا لِشُرَكَائِنَا فَمَا كَانَ لِشُرَكَائِهِم فَلَا يَصِلُ إلَى الله وَ مَا كَانَ لِلّهِ فَهُوَ يَصِلُ إلَى شُرَكَائِهِم سَاءَ مَا يَحكُمُون». اين وجهى است كه در تفسير آيه گفته اند، وليكن پذيرفتنش بى زحمت نيست. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۹۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۹۷ </center> | ||
كه در سابق گذشت و تقديرش چنين باشد: | وجه ديگرى كه ممكن است گفته شود، اين است كه: عطف بر جملۀ «يُشرِكُون» باشد، که در سابق گذشت و تقديرش چنين باشد: «إذَا فَرِيقٌ مِنكُم بِرَبِّهِم يُشرِكُونَ وَ يَجعَلُونَ لِمَا لَا يَعلَمُونَ نَصِيباً مِمَّا رَزَقنَاهُم»، و مقصود از «مَا لَا يَعلَمُون»، اسباب ظاهرى باشد كه آثار را به طور استقلال به آن ها نسبت مى دادند و به حقيقت حال آن ها جاهل بودند و جز ما نمى دانستند كه آن ها نفع و ضررى دارند، با اين كه احيانا مى ديدند كه از آن آثار كه توقع آن را داشتند، تخلف مى كنند. | ||
در اين آيه فرموده | در اين آيه فرموده مشركان، سهمى از رزق خود را به اسباب ظاهرى نسبت مى دادند و حال آن كه مشركان تمامى رزق هاى خود را مستقلا از اسباب مى پنداشتند و اصولا خدا را مؤثر در رزق نمى دانستند. و اين، بدان جهت است كه بفهماند مشركان، هرچند مرامشان چنين بود، ليكن علم فطرى داشتند به اين كه خدا هم در رزق تأثیر دارد، حتى چند آيه قبل از اين فرموده بود كه در هنگام بيچارگى به درگاه خدا نعره مى زنند، و وقتى اين اعترافشان در نظر گرفته شود و اسناد تأثير به اسبابشان نيز ملاحظه شود، اين نتيجه به دست مى آيد كه: ايشان، اسباب را با خدا شريك در رزاقيت مى دانستند و سهمى از ارزاق را به اسباب نسبت مى دادند. و لذا در آخر بيان مورد بحث، پس از توبيخ و ملامت، تهديد شان كرده مى فرمايد: «تَاللّهِ لَتُسئَلُنَّ عَمَّا كُنتُم تَفتَرُونَ». | ||
«'''وَ | «'''وَ يَجْعَلُونَ للَّهِ الْبَنَاتِ سُبْحَانَهُ وَ لَهُم مَا يَشتهُونَ'''»: | ||
عتاب ديگرى است به | عتاب ديگرى است به مشركان، در خصوص حكمى كه از روى جهل و بدون هيچ دليلى، به آن حكم كرده و خود را احترام كرده و نسبت به پروردگار اسائه ادب نموده بودند، بر خداى سبحان جسارت نموده و پسرانى كه برايشان متولد مى شد، براى خود دانسته، وليكن از دختران اكراه داشته و ايشان را به خدا نسبت مى دادند. | ||
ویرایش