۲۰٬۸۱۶
ویرایش
خط ۱۷۷: | خط ۱۷۷: | ||
==بحث فلسفى (درباره سنخيت وجودى و رابطه ذاتى بين فعل و علت فاعلى) == | ==بحث فلسفى (درباره سنخيت وجودى و رابطه ذاتى بين فعل و علت فاعلى) == | ||
حكما گفته اند كه ميان فعل | حكما گفته اند كه: ميان فعل و فاعلش، كه عنوان معلول و علت را دارند، سنخيتى وجودى و رابطه اى ذاتى است كه با آن رابطه، وجود عمل طورى جلوه مى كند كه گويا يك مرتبه نازله و درجه اى پایين تر از وجود فاعل است. همچنين، يعنى سنخيت و رابطه مذكور و به عكس وجود فاعل را چنان جلوه مى دهد كه گويا مرتبه عاليه اى از وجود فعل است، بلكه بنابر اصالت وجود و تشكيك آن نيز، مطلب از همين قرار است. | ||
به اين بيان كه گفته اند اگر ميان فعل كه معلول است | به اين بيان كه: گفته اند اگر ميان فعل كه معلول است و فاعل كه علت است، هيچ ارتباط و مناسبتى ذاتى و خصوصيتى واقعى كه اين فعل را مختص آن فاعل و آن فاعل را مختص اين فعل كند، وجود نداشت، مى بايست نسبت فاعل به فعلش، با نسبت او به غير آن فعل برابر باشد. همچنين نسبت فعل به فاعل و غير فاعل يكسان باشد. و بنابراين، ديگر معنا ندارد كه فعلى را به فاعل معينى نسبت دهيم. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۶۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۶۹ </center> | ||
نظير اين برهان در معلول بالنسبة به سائر علل جريان | نظير اين برهان در معلول بالنسبة به سائر علل جريان داشته، اثبات مى كند كه ميان علت ها و معلول ها نيز سنخيت و رابطه وجود برقرار است، و علت فاعلى از آن جایى كه اقتضا دارد وجود معلول را و وجود دهنده آن است. | ||
ذات | ذات نايافته از هستى بخش * كى تواند كه شود هستى بخش | ||
ناگزير بايد خودش واجد كمال وجودى معلول باشد، | ناگزير بايد خودش واجد كمال وجودى معلول باشد، و همچنين معلوم ممثل و مجسم كننده وجود علت باشد. (البته در مرتبه نازله اى). | ||
ویرایش