۱۵٬۹۷۷
ویرایش
خط ۱۴۱: | خط ۱۴۱: | ||
«'''كَذَلِك سلَكْنَاهُ فى قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ'''»: | «'''كَذَلِك سلَكْنَاهُ فى قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ'''»: | ||
اشاره | اشاره كلمۀ «كَذَلِكَ»، به آن حال و وصفى است كه قرآن در نظر مشركان داشته، كه در آيات سابق خاطرنشان شد و آن، اين بود كه مشركان از آن اعراض داشتند و به آن ايمان نمى آوردند. هر چند كه تنزيلى از ربُّ العالَمين باشد و عربىّ مُبين و آشكار باشد و غير اعجمى، و نامش در كتب آسمانى گذشته آمده باشد و علماى بنى اسرائيل آن را بشناسند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۵۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۵۷ </center> | ||
كلمۀ «سُلُوك» به معناى داخل كردن و عبور دادن از راه است، و مراد از «مُجرِمِين»، كفار و مشركان اند، كه اگر به اين نامشان ناميد، براى اين بود كه به علت حكم اشاره كرده و فهمانده باشد كه ما قرآن را در دل مشركان، بدين جهت داخل مى كنيم كه مجرم هستند و اين، از باب مجازات است. نتيجه اين تعبير، اين است كه هر مجرمى، همين مجازات را دارد. | |||
و معناى آيه اين است كه ما قرآن را با اين | و معناى آيه اين است كه: ما قرآن را با اين حال، يعنى با اين وضع كه مورد نفرت و اعراض مشركان باشد و به او ايمان نياورند، داخل در قلوب اين مشركان نموده، از آن عبورش مى دهيم، تا كيفر جرم آنان باشد و با هر مجرم ديگرى اين معامله را مى كنيم. | ||
بعضى از | بعضى از مفسران گفته اند: «اشاره «کَذَلِكَ» به اوصاف قرآن كريم است و معنايش اين است كه ما قرآن را در دل هاى مجرمان داخل مى كنيم. يعنى آن اوصافى كه برايش بيان كرديم. در نتيجه مى بينند و مى فهمند كه قرآن كتابى آسمانى و داراى نظم معجزآسا و خارج از طاقت بشرى است، و نيز مى فهمند كه اين، همان كتابى است كه كتب آسمانى گذشته، از آمدنش خبر داده و علماى بنى اسرائيل آن را مى شناسند، تا با تماميت حجت به آن ايمان نياورند»، ولى اين توجيه از سياق آيات بعيد است. | ||
بعضى ديگر گفته اند: ضمير در | بعضى ديگر گفته اند: ضمير در «سَلَكنَاهُ» به تكذيب قرآن و كفر به آن بر مى گردد. تكذيب و كفرى كه از جملۀ «مَا كَانُوا بِهِ مُؤمِنِين» استفاده مى شود. اين وجه هم نزديك به همان وجه اول است، ولى وجه اول لطيف تر و دقيق تر است، كه زمخشرى آن را در «كشّاف» آورده. | ||
از آنچه | از آنچه گفتيم، روشن شد كه مراد از مجرمان، مشركان مكه است. چه معاصران رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله»، و چه آن ها كه بعدا مى آيند و معناى آيه، اين است كه: «ما همان طور كه قرآن را در قلوب مشركان مكه سلوك داديم، در دل مجرمان ديگر نيز، سلوك مى دهيم». | ||
و شايد باعث | و شايد باعث اين كه مفسّر نامبرده، اين وجه را اختيار كرده، اين اشكال بوده كه بنابر وجه اول، «مُشَبَّه» و «مُشَبّه بِه»، يك چيز مى شود (و حال آن كه بايد چيزى را شبيه به چيز ديگر كنند، نه به خودش). لذا مشارٌ إليه به اشاره «كَذَلِكَ» را، سلوك در قلوب مشركان مكه گرفته، كه «مُشَبَّه بِه» در كلام است و سلوك در قلوب ساير مجرمان را «مُشَبَّه» گرفته است. | ||
ولى غفلت كرده از | ولى غفلت كرده از اين كه تشبيه كلى به بعضى از افراد كلى، لغو و از باب تشبيه چيزى به خود آن نيست، بلكه براى افاده نكته اى است و آن، اين است كه شنونده بفهمد حكم كلى در همه افرادش جارى است، و احدى از افراد آن كلى مستثنا نيست و اين خود طريقه معمولى است در سخن گفتن. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۵۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۵۸ </center> | ||
از | از اين جا روشن مى شود كه در اين آيه وجه ديگرى نيز تصور مى شود و آن، اين است كه: مراد از مجرمان، عموم مشركان، از مكّى و غير مكّى باشد. يعنى حرف «لام» در «المُجرِمِين»، «لام» عهد نباشد، بلكه «لام» جنس باشد، ولى وجه اول به سياق آيات، نزديك تر است . | ||
«'''لا يُؤْمِنُونَ بِهِ حَتى يَرَوُا الْعَذَاب ...مُنظرُونَ'''»: | «'''لا يُؤْمِنُونَ بِهِ حَتى يَرَوُا الْعَذَاب ...مُنظرُونَ'''»: | ||
اين آيه تفسير و بيان جمله | اين آيه تفسير و بيان جمله «كَذَلِكَ سَلَكنَاهُ...» است. البته اين در صورتى است كه وجه اول و سوم را در تفسير آيه قبل، قبول كرده باشيم و اما بنابر وجه دوم، جملۀ مورد بحث، جمله اى است استينافى و غيرمربوط به سياق. | ||
و معناى | و معناى اين كه فرمود: «حَتَّى يَرَوُا العَذَابَ الألِيم: تا آن كه عذاب دردناك را ببينند»، اين است كه عذاب اليم را مشاهده كنند، و مجبور شوند ايمان بياورند. اما ايمان اضطرارى كه سودى به حالشان نداشته باشد، و ظاهرا مراد از آن عذاب دردناك، مشاهدات هنگام مرگ است. | ||
البته بعضى از | البته بعضى از مفسران، اين احتمال را هم داده اند كه مراد از آن، عذابى است كه مشركان مكه در جنگ «بَدر» ديدند و جمعى از ايشان كشته شدند. وليكن عموميت آيه قبل كه هم مشركان مكه را مى گرفت و هم غير آنان را، با اين احتمال نمى سازد. | ||
«''' | «'''فَيَأتِيَهُم بَغتَةً وَ هُم لَا يَشعُرُون '''» - اين جمله، به منزله تفسيرى است براى جملۀ «حَتَّى يَرَوُا العَذَابَ الألِيم». چون اگر عذاب مذكور، ناگهانی و بی خبر نيايد، بلكه هنگام رسيدن آن را بدانند، ايمان اختيارى مى آورند، نه ايمان اضطرارى. | ||
جملۀ «فَيَقُولُوا هَل نَحنُ مُنظَرُون»، كلمه اى است كه مشركان از باب حسرت، آن را مى گويند. | |||
«'''أَ فَبِعَذَابِنَا يَستَعْجِلُونَ'''»: | «'''أَ فَبِعَذَابِنَا يَستَعْجِلُونَ'''»: | ||
اين | اين آيه، توبيخ و تهديد ايشان است. | ||
«''' | «'''أَفَرَأيْت إِن مَّتَّعْنَاهُمْ سِنِينَ...يُمَتَّعُونَ'''»: | ||
اين | اين جمله، متصل است به جملۀ «فَيَقُولُوا هَل نَحنُ مُنظَرُون»، و حاصل معناى آن، اين است كه: آرزوى اين كه مهلت و رخصتى يابند، آرزويى است كه سودى به حالشان ندارد، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۵۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۵۹ </center> | ||
هرچند كه خدا آرزويشان را برآورد و مهلتشان هم بدهد، دردى از ايشان دوا نمى شود. براى اين كه اگر هم مدتى كوتاه يا بلند از زندگى راحتى برخوردار شوند، عذاب ابدى را چه مى كنند. اين كه از بين رفتنى نيست، چون در حق آنان، حكم آن داده شده است. | |||
و آن حكم را بيان نموده و فرموده : | و آن حكم را بيان نموده و فرموده: «أفَرَأيتَ إن مَتَّعنَاهُم سِنِين»، اگر چند سالى معدود عمر و مهلتشان دهيم، عاقبت آن هم سپرى مى شود، «ثُمَّ جَاءَهُم مَا كَانُوا يُوعَدُون»، و بالاخره آن عذابى كه از آن بيم داده شدند، فرا مى رسد. «مَا أغنَى عَنهُم مَا كَانُوا يُمَتَّعُون»، و آن چند روزه مهلت و بهره مندى از زندگى، دردى از ايشان را دوا نمى كند. | ||
<span id='link310'><span> | <span id='link310'><span> | ||
ویرایش