گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۵: خط ۵:


<span id='link58'><span>
<span id='link58'><span>
==اثبات توحيد ربوبى خداى تعالى با بيان عجز آلهه مشركين از آوردن نور يا يا آوردن شب ==
==اثبات توحيد ربوبى خداوند، با بيان ناتوانی آلهۀ مشركان از آوردن نور، يا يا آوردن شب ==
«'''قُلْ أَرَأيْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكمُ الَّيْلَ سرْمَداً إِلى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ...'''»:
«'''قُلْ أَرَأيْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكمُ الَّيْلَ سرْمَداً إِلى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ...'''»:


كلمه ((سرمد(( بر وزن فعلل به معناى دائم است ، بعضى هم گفته اند: اين كلمه از ماده ((سرد(( اشتقاق يافته ، و ميم آن زيادى است ، و معناى ((السرد(( پشت سر هم بودن است ، و اگر فرمود: ((به من بگوييد اگر خدا شب را تا روز قيامت يك سره قرار مى داد چه مى كرديد((، و خلاصه اگر شب را مقيد به روز قيامت كرد، براى اين است كه : بعد از رسيدن روز قيامت ديگر شبى نخواهد بود
كلمۀ «سَرمَد» بر وزن «فَعلَل»، به معناى دائم است. بعضى هم گفته اند: اين كلمه، از مادۀ «سرد» اشتقاق يافته، و ميم آن زيادى است، و معناى «السَّرد»، پشت سر هم بودن است. و اگر فرمود: «به من بگوييد اگر خدا، شب را تا روز قيامت، يكسره قرار مى داد، چه مى كرديد»، و خلاصه اگر شب را مقيد به روز قيامت كرد، براى اين است كه: بعد از رسيدن روز قيامت، ديگر شبى نخواهد بود.


«'''من اله غير الله ياتيكم بضياء'''» - يعنى در چنين صورتى كدام يك از معبودهاى شما حكم خدا را نقض مى كرد و روز را برايتان مى آورد، و شما را از تاريكى نجات مى داد، تا بتوانيد به دنبال معاش برويد؟ اين آن معنايى است كه سياق ، شاهد آن است و نظير اين معنا در جمله آينده نيز كه مى فرمايد: ((من اله غير الله ياتيكم بليل ...(( مى آيد
«'''مَن إلَهٌ غَيرُ اللهِ يَأتِيكُم بِضِيَاءٍ'''» - يعنى: در چنين صورتى، كدام يك از معبودهاى شما، حكم خدا را نقض مى كرد و روز را برايتان مى آورد، و شما را از تاريكى نجات مى داد، تا بتوانيد به دنبال معاش برويد؟  


با اين بيانى كه ما براى آيه مورد بحث كرديم اشكالى كه بر دو آيه مورد بحث كرده اند برطرف مى شود، و آن اشكال اين است كه : اگر فرض كنيم كه شب تا روز قيامت امتداد يابد و عمر روزگار يك سره شب شود، ديگر اصلا تصور ندارد كه روزى و ضيايى بياورند، براى اينكه آورنده روز يا خداى تعالى است و يا غير اوست ، اما غير خدا كه ناتوانى اش از آوردن روز واضح است ، و اما خداى تعالى اگر روزى بياورد لازمه اش آن است كه در يك زمان شب و روز هر دو با هم جمع شوند، و اين محال است ، و اراده و قدرت خداى متعال به محال تعلق نمى گيرد، و همچنين است اگر عمر روزگار تا روز قيامت يك سره روز شود
اين، آن معنايى است كه سياق، شاهد آن است. و نظير اين معنا، در جملۀ آينده نيز كه مى فرمايد: «مَن إلَهٌ غَيرُ اللهِ يَأتِيكُم بِلَيلٍ...» مى آيد.


بعضى از مفسرين از اين اشكال جواب داده اند به اينكه : ((مراد از جمله ((ان جعل الله عليكم (( اين است كه : خدا اگر بخواهد، شب را دائمى كند(( ولى خواننده عزيز توجه دارند كه گفتيم نه قدرت خدا به محال تعلق مى گيرد، و نه خواست او، پس اين جواب اشكال را دفع نمى كند، جواب صحيح همان بيانى است كه ما براى آيه كرديم (زيرا آيه شريفه در مقام اثبات توحيد در ربوبيت خداى تعالى است مى خواهد بفرمايد: آلهه شما مشركين هيچ سهمى از ربوبيت ندارند به دليل اينكه اگر خداى تعالى شب را تا قيامت يك سره كند آنها نمى توانند اين حكم خدا را نقض كنند. و همچنين اگر عمر دنيا را يك سره روز كند، پس از تدبير عالم هيچ سهمى در دست هيچ كس نيست
با اين بيانى كه ما براى آيه مورد بحث كرديم، اشكالى كه بر دو آيه مورد بحث كرده اند، برطرف مى شود. و آن اشكال، اين است كه:
 
اگر فرض كنيم كه شب تا روز قيامت امتداد يابد و عمر روزگار يكسره شب شود، ديگر اصلا تصور ندارد كه روزى و ضيايى بياورند. براى اين كه آورندۀ روز، يا خداى تعالى است و يا غير اوست. اما غير خدا كه ناتوانى اش از آوردن روز واضح است. و اما خداى تعالى، اگر روزى بياورد، لازمه اش آن است كه در يك زمان، شب و روز هر دو با هم جمع شوند، و اين محال است، و اراده و قدرت خداى متعال، به محال تعلق نمى گيرد. و همچنين است اگر عمر روزگار تا روز قيامت، يكسره روز شود.
 
بعضى از مفسران از اين اشكال جواب داده اند به اين كه: «مراد از جملۀ «إن جَعَلَ اللهُ عَلَيكُم»، اين است كه: خدا اگر بخواهد، شب را دائمى كند»، ولى خواننده عزيز توجه دارند كه گفتيم نه قدرت خدا به محال تعلق مى گيرد، و نه خواست او. پس اين جواب، اشكال را دفع نمى كند.
 
جواب صحيح، همان بيانى است كه ما براى آيه كرديم. (زيرا آيه شريفه در مقام اثبات توحيد در ربوبيت خداى تعالى است. مى خواهد بفرمايد: آلهه شما مشركان، هيچ سهمى از ربوبيت ندارند.
 
به دليل اين كه اگر خداى تعالى، شب را تا قيامت يكسره كند، آن ها نمى توانند اين حكم خدا را نقض كنند. و همچنين، اگر عمر دنيا را يكسره روز كند. پس از تدبير عالَم، هيچ سهمى در دست هيچ كس نيست.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه : ۱۰۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه : ۱۰۲ </center>
مقتضاى ظاهر كلام اين بود كه بفرمايد: ((من اله غير الله ياتيكم بنهار : كيست غير از خدا كه برايتان روز بياورد((، چون مقتضاى سياق كلام مقابله ميان شب و روز بود، و ليكن اينطور نفرمود، بلكه فرمود: اگر خدا عمر دنيا را يك سره شب كند كيست غير از خدا كه برايتان نور بياورد، و اين تغيير اسلوب و ذكر نور به جاى روز، از قبيل ملزم كردن خصم است به حداقل و آسانترين لوازم گفتار او، تا بطلان مدعايش به نحو اتم روشن گردد، گويا فرموده است : اگر غير از خداى تعالى كسى امور عالم را تدبير مى كند، اگر خدا عمر دنيا را تا قيامت يك سره شب كند، بايد آن مدبر بتواند روز را بياورد، و ما نمى خواهيم روز بياورد، حداقل بتواند نورى كه پيش پاى شما را روشن كند بياورد، و ليكن هيچ كس چنين قدرتى ندارد، چون قدرت همه اش از خداى سبحان است
مقتضاى ظاهر كلام، اين بود كه بفرمايد: «مَن إلَهٌ غَيرُ اللهِ يَأتِيكُم بِنَهَارٍ: كيست غير از خدا كه برايتان روز بياورد».، چون مقتضاى سياق كلام، مقابله ميان شب و روز بود، وليكن اين طور نفرمود، بلكه فرمود: اگر خدا عمر دنيا را يكسره شب كند، كيست غير از خدا كه برايتان نور بياورد. و اين تغيير اسلوب و ذكر نور به جاى روز، از قبيل ملزم كردن خصم است به حداقل و آسان ترين لوازم گفتار او، تا بطلان مدعايش به نحو اتم روشن گردد.


ولى نظير اين وجه و اين نكته در آيه بعدى ، كه مى فرمايد: و اگر خدا عمر دنيا را تا قيامت يك سره روز كند چه كسى برايتان شب را مى آورد، كه در آن سكونت كنيد، جريان ندارد، براى اينكه در آيه بعدى اگر به جاى شب ، ظلمت را نياورد براى اين است كه منظور از آوردن ظلمت سكونت و آرامش بشر است ، و ظلمتى مايه سكونت بشر است كه ممتد باشد، و اگر ممتد باشد همان شب مى شود، و لذا در آيه مذكور نفرمود: ((من اله غير الله ياتيكم بظلمه تسكنون فيه ((
گويا فرموده است: اگر غير از خداى تعالى، كسى امور عالَم را تدبير مى كند، اگر خدا عمر دنيا را تا قيامت يكسره شب كند، بايد آن مدبر بتواند روز را بياورد، و ما نمى خواهيم روز بياورد. حداقل بتواند نورى كه پيش پاى شما را روشن كند، بياورد، وليكن هيچ كس چنين قدرتى ندارد. چون قدرت، همه اش از خداى سبحان است.


و اينكه در آيه مورد بحث كلمه ((ضياء(( را نكره (بدون الف و لام ) آورد، خود مويد وجهى است كه ما بيان داشتيم ، البته براى آيه وجوهى ديگر گفته اند كه هيچ يك از تعسف و خيالبافى خالى نيست
ولى نظير اين وجه و اين نكته در آيه بعدى، كه مى فرمايد: و اگر خدا عمر دنيا را تا قيامت يكسره روز كند، چه كسى برايتان شب را مى آورد، كه در آن سكونت كنيد، جريان ندارد. براى اين كه در آيه بعدى، اگر به جاى شب، ظلمت را نياورد، براى اين است كه منظور از آوردن ظلمت، سكونت و آرامش بشر است، و ظلمتى مايه سكونت بشر است كه ممتد باشد، و اگر ممتد باشد، همان شب مى شود. و لذا در آيه مذكور نفرمود: «مَن إلَهٌ غَيرُ اللهِ يَأتِيكُم بِظُلمَةٍ تَسكُنُونَ فِيهِ».


«'''افلا تسمعون'''» - آيا گوش تفهم و تفكر نداريد تا تفكر كنيد؟ و بفهميد كه معبودى غير از خداى تعالى نيست
و اين كه در آيه مورد بحث، كلمۀ «ضياء» را نكره (بدون الف و لام) آورد، خود مؤيد وجهى است كه ما بيان داشتيم. البته براى آيه وجوهى ديگر گفته اند، كه هيچ يك از تعسف و خيالبافى خالى نيست.
 
«'''أفَلَا تَسمَعُون'''» - آيا گوش تفهم و تفكر نداريد تا تفكر كنيد؟ و بفهميد كه معبودى غير از خداى تعالى نيست؟
 
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۰۳ </center>


«'''قُلْ أَرَأيْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكمُ النَّهَارَ سرْمَداً إِلى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيرُ اللَّهِ يَأْتِيكم بِلَيْلٍ تَسكُنُونَ فِيهِ'''»:
«'''قُلْ أَرَأيْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكمُ النَّهَارَ سرْمَداً إِلى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيرُ اللَّهِ يَأْتِيكم بِلَيْلٍ تَسكُنُونَ فِيهِ'''»:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۰۳ </center>
 
معناى ((تسكنون فيه (( اين است كه : در آن از خستگى و تعبى كه از كار روز به شما مى رسد، بياساييد
معناى «تَسكُنُونَ فِيه»، اين است كه: در آن از خستگى و تعبى كه از كار روز به شما مى رسد، بياساييد.
((افلا تبصرون : آيا نمى بينيد(( منظور از اين ديدن ، تفهم و تذكر است ، و چون چنين بينايى و شنوايى نداشته اند پس ايشان كور و كرند، و در اينكه در آخر يك آيه فرموده : آيا نمى بينيد، و در آخر آيه ديگر فرموده : آيا نمى شنويد، لطيفه اى است ، و شايد اينكه در آيه دوم كه راجع به يكسره شدن روز است صفت نديدن را ذكر كرده ، براى اين باشد كه مناسب با روشنايى است ، و در آيه اول كه راجع به يكسره شدن شب است نشنيدن را آورده است ، كه خالى از مناسبت با آن نيست
 
«'''أفَلَا تُبصِرُون'''»:  
 
آيا نمى بينيد؟ منظور از اين ديدن، تفهم و تذكر است. و چون چنين بينايى و شنوايى نداشته اند، پس ايشان كور و كرند.
 
و در اين كه در آخر يك آيه فرموده: «آيا نمى بينيد»، و در آخر آيه ديگر فرموده: «آيا نمى شنويد»، لطيفه اى است، و شايد اين كه در آيه دوم - كه راجع به يكسره شدن روز است - صفت نديدن را ذكر كرده، براى اين باشد كه مناسب با روشنايى است. و در آيه اول - كه راجع به يكسره شدن شب است - نشنيدن را آورده است، كه خالى از مناسبت با آن نيست.


«'''وَ مِن رَّحْمَتِهِ جَعَلَ لَكمُ الَّيْلَ وَ النَّهَارَ لِتَسكُنُوا فِيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضلِهِ وَ لَعَلَّكمْ تَشكُرُونَ'''»:
«'''وَ مِن رَّحْمَتِهِ جَعَلَ لَكمُ الَّيْلَ وَ النَّهَارَ لِتَسكُنُوا فِيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضلِهِ وَ لَعَلَّكمْ تَشكُرُونَ'''»:


اين آيه در حكم نتيجه گيرى از حجت مذكور در دو آيه قبل است ، كه بعد از ابطال دعوى خصم (شرك مشركين ) به صورت يك گزارش و خبر ابتدايى آورده ، براى اين كه مطلبى است ثابت كه ديگر هيچ معارضى برايش نيست
اين آيه، در حكم نتيجه گيرى از حجت مذكور، در دو آيه قبل است، كه بعد از ابطال دعوى خصم (شرك مشركان) به صورت يك گزارش و خبر ابتدايى آورده. براى اين كه مطلبى است ثابت كه ديگر هيچ معارضى برايش نيست.


لام در جمله ((لتسكنوا فيه ((، لام تعليل است . و ضمير در ((فيه (( به كلمه ((ليل (( بر مى گردد. و معنايش اين است كه : خدا براى شما شب قرار داد، تا در آن استراحت كنيد. ((و لتبتغوا من فضله ((، يعنى و روز قرار داد تا در آن رزقى را كه فضل و عطيه خدا است جستجو نماييد. و بنابراين ، برگشت جمله ((لتسكنوا(( به ليل و جمله ((لتبتغوا(( به نهار به طريق لف و نشر مرتب است
لام در جملۀ «لِتَسكُنُوا فِيهِ»، لام تعليل است. و ضمير در «فِيهِ» به كلمۀ «ليل» بر مى گردد. و معنايش اين است كه: خدا براى شما شب قرار داد، تا در آن استراحت كنيد. «وَ لِتَبتَغُوا مِن فَضلِهِ». يعنى: و روز قرار داد تا در آن رزقى را كه فضل و عطيه خدا است، جستجو نماييد.  
 
و بنابراين، برگشت جملۀ «لِتَسكُنُوا» به «ليل»، و جملۀ «لِتَبتَغُوا» به «نهار»، به طريق لفّ و نشر مرتب است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۰۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۰۴ </center>
و جمله ((لعلكم تشكرون (( به هر دو يعنى سكونت در شب و طلب روزى در روز بر مى گردد، و معنايش اين است كه : خدا شب را چنان ، و روز را چنين كرد، باشد كه شما شكر بگزاريد
و جملۀ «لَعَلَّكُم تَشكُرُونَ»، به هر دو، يعنى سكونت در شب و طلب روزى در روز بر مى گردد. و معنايش اين است كه: خدا شب را چنان، و روز را چنين كرد، باشد كه شما شكر بگزاريد.


جمله ((و من رحمته جعل لكم (( در معناى اين است كه فرموده باشد: ((جعل لكم و ذلك رحمه منه - خدا روز را براى شما قرار داد، و اين خود رحمتى است از او(( و اين اشاره است به اينكه تكوين مانند سكون و طلب رزق و تشريع كه عبارت است از هدايت خلق به سوى شكر خالق ، همه و همه آثار رحمت او هستند - دقت فرماييد
جملۀ «وَ مِن رَحمَتِهِ جَعَلَ لَكُم»، در معناى اين است كه فرموده باشد: «جَعَلَ لَكُم وَ ذَلِكَ رَحمَةً مِنهُ: خدا روز را براى شما قرار داد، و اين خود رحمتى است از او». و اين، اشاره است به اين كه «تكوين»، مانند سكون و طلب رزق و «تشريع»، كه عبارت است از هدايت خلق به سوى شكر خالق، همه و همه، آثار رحمت او هستند - دقت فرماييد.


«'''وَ يَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شرَكاءِى الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ'''»:
«'''وَ يَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شرَكائِى الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ'''»:


تفسير اين آيه گذشت ، چون قبلا هم اين مطلب را فرموده بود، و اگر در اينجا آن را تكرار كرد، بدان جهت است كه مضمون آيه بعدى بدان احتياج داشت
تفسير اين آيه گذشت. چون قبلا هم اين مطلب را فرموده بود، و اگر در اين جا آن را تكرار كرد، بدان جهت است كه مضمون آيه بعدى، بدان احتياج داشت.
<span id='link59'><span>
<span id='link59'><span>
==در قيامت كه روز كشف حقائق است بطلان پندار مشركان آشكار مى گردد (فعلمواان الحق لله...) ==
==در قيامت كه روز كشف حقائق است بطلان پندار مشركان آشكار مى گردد (فعلمواان الحق لله...) ==
«'''وَ نَزَعْنَا مِن كلِّ أُمَّةٍ شهِيداً فَقُلْنَا هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ...'''»:
«'''وَ نَزَعْنَا مِن كلِّ أُمَّةٍ شهِيداً فَقُلْنَا هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ...'''»:
۱۵٬۹۷۷

ویرایش