۱۵٬۹۷۷
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۶۷: | خط ۱۶۷: | ||
<span id='link228'><span> | <span id='link228'><span> | ||
==اقوال | ==اقوال متعدد درباره مراد از زينت دادن اعمال، در آیه: «و كذلك زينا لكل امة عملهم» گفته شده== | ||
اقوال ساير مفسران در اين باره مختلف و در نتيجه تفسيرهايى هم كه براى آيه مورد بحث كرده اند، مختلف است. | |||
اقوال ساير | |||
اين تفسير از جهت | از آن جمله، يكى اين است كه گفته اند: مراد از زينت دادن عمل، اصلاح آن به وسيله امر و نهى و بيان حُسن و قبح آن است، و معناى آيه، اين است كه: «ما همان طورى كه عمل شما مؤمنان را اصلاح كرده و زينت داديم، عمل امت هاى قبل از شما را نيز با دعوت به سوى حق اصلاح كرديم. به اين معنا كه ما در دعوت خود، خدايان ايشان را دشنام نداده و عقايدشان را جريحه دار نساختيم، و ایشان را از كارهايى كه باعث نفرت كفار از دين و رميدن آنان از قبول حق مى شود، نهى كرديم». | ||
قول ديگر اين است كه گفته اند: مراد از زينت دادن | |||
اشكال اين | اين تفسير از جهت اين كه مخالف با ظهور آيه در عموميت است، و دليلى هم بر تخصيص آن نيست، مخدوش است. | ||
قول ديگر اين است كه گفته اند: مراد از زينت دادن اعمال، مطبوع كردن آن است، و معناى آيه، اين است كه: «ما از طرفى عمل امت ها را موافق طبع آنان قرار داديم، و از طرف ديگر، حق و حقيقت را به آنان معرفى كرديم، تا به اختيار خود بر طبق حق عمل كنند و از باطل اجتناب نمايند». | |||
اشكال اين تفسير، اين است كه همچنان كه نمی توانيم دعوت به اطاعت و معصيت و ايمان و كفر را مستقيما و بدون واسطه به خدا نسبت دهيم، اين را نيز نمی توانيم بگوييم كه خداوند طبايعى در آدميان قرار داده كه به كار نيك و كار بد به يك صورت و يك جور متمايل است. زيرا در اين مرحله هيچ فرقى بين دعوت تكوينى و دعوت تشريعى نيست. | |||
تفسير ديگر، اين است كه گفته اند: مراد از زينت دادن اعمال، بيان آثار نيك اعمال و اجر و ثواب مترتب بر آن است، | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۳۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۳۹ </center> | ||
و مفاد اين | و مفاد اين آيه، مفاد آيه: «ولكن الله حبّب اليكم الايمان و زينه فى قلوبكم و كرّه اليكم الكفر و الفسوق و العصيان» است، كه مى فرمايد: خداوند از راه تشويق و ذكر ثواب و مدح نيكوكاران، ايمان و كار نيك را در نظر نيكوكاران شيرين و محبوب كرد، و از راه بيان عقاب كفر و گناه و مذمت كفار و گنهكاران، كفر و گناه را از نظرهايشان انداخت. | ||
اشكال اين | |||
تفسير ديگرى كه براى آيه مورد بحث | اشكال اين وجه، اين است كه آيه را تخصيص به كارهاى نيك داده و حال آن كه آيه مطلق است. علاوه بر اين كه اين وجه از سياق آيه و همچنين از ظاهر لفظ «تزيين»، به دور است. اشكال مهمتر آن، اين است كه اين نحو تزيين، اختصاص به مؤمنان ندارد، چون دعوت دينى به غير مؤمنان نيز رسيده است. | ||
اشكال اين | |||
جمله | تفسير ديگرى كه براى آيه مورد بحث شده، اين است كه: مقصود از تزيين، زينت دادن مطلق اعمال است. چه حسنات و چه سيئات، و خداوند، خودش ابتداء و بدون وساطت وسايط، تمامى اعمال را زينت مى دهد، و بشر را وادار به انجام آن مى كند، و بشر از خودش هيچ اختيارى ندارد، و در هر كار نيك و بدى كه مى كند، مجبور است. | ||
اشكال اين وجه، اين است كه اتفاقا دلالت آيه بر اين كه بشر مختار است، بيشتر است از دلالت بر جبر. زيرا تشويق و ترغيب و زينت دادن عمل در جايى صحيح است كه فاعل مختار باشد، و بخواهند او را به وسيله تشويق به كار وادار كنند، و خلاف آن كار را از نظرش بيندازند. | |||
اگر قدرت بشر در فعل و ترك عملش يكسان نبود و تنها يك طرف را قادر بود، ديگر تشويق و ترجيح كه در طاعت و عمل نيك هدايت و توفيق و در عمل زشت اضلال و مكر الهى ناميده مى شود، معنا نداشت. و اگر در پاره اى آيات اضلال و مكر به خداوند نسبت داده شده، اضلال و مكر به عنوان مجازات است، نه ابتدايى. توضيح بيشتر اين معنا در چند جاى اين كتاب و مخصوصا در بحث جبر و تفويض، در جلد اول گذشت. | |||
جمله «ثم اليه مرجعهم فينبئهم بما كانوا يعملون» نيز، ادعاى ما را مبنى بر اين كه «تزيين» در اين آيه، مطلق و شامل جميع اعمال باطنى از قبيل ايمان و كفر، و تمامى اعمال ظاهرى و حسنات و سيئات است، مى نمايد. براى اين كه ظاهر اين جمله مى رساند كه انسان هر عملى را كه انجام مى دهد، چه خوب و چه بد، به خاطر غرضى است كه در نظرش محبوب و لذيذ است، و فكر مى كند كه اين عمل، آن غرض را تامين مى كند. چيزى كه هست | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۴۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۴۰ </center> | ||
وقتى به سوى پروردگار خود بازگشت | وقتى به سوى پروردگار خود بازگشت نمود، خداوند پرده غفلت را از جلو چشم و فهم او برداشته و حقيقت را مكشوف مى سازد. اولياى خدا لذاتى را مى بينند، كه هرگز خيالش را هم نمى كردند، و اولياى شيطان هم، حقيقت آن اعمالى را كه مى كردند، مى بينند، و امورى براى ايشان كشف مى شود، كه هيچ گاه در خاطرشان خطور نمى كرد. پس ظهور حقايق اعمال در روز قيامت، اختصاص به يك طایفه ندارد. | ||
وَ أَقْسمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ | |||
«'''وَ أَقْسمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانهِمْ...عِندَ اللَّهِ'''»: | |||
بنابراين | |||
كلمه «جهد» - به فتح جيم - به معناى طاقت است، و كلمه «ايمان»، جمع «يمين»، به معناى سوگند است، و «جهد يمين»، قسم خوردن به مقدار قدرت و طاقت است، و منظور اين است كه: ايشان تا آن جا كه می توانستند قسم ياد كرده، تاءكيد نمودند. و مقصود از بودن آيات در نزد خدا، بودن آن در ملك خدا است، و معنايش اين است كه: هيچ كس مالك چيزى از آن آيات نيست، مگر به اذن خدا. | |||
بنابراين ماحصل معناى آيه چنين است: ايشان تا آن جا كه توانستند قسم هاى غليظ و شديد خوردند كه اگر معجزه اى از ناحيه پروردگار ببينند، كه بر صدق ادعاى رسول خدا و نبوت وى دلالت كند، ايمان خواهند آورد. البته منظور كفار، اقتراح و بازيچه قرار دادن معجزات بود. بگو اختيار آوردن آيات و معجزات، به دست من نيست تا از پيش خود، خواسته شما را اجابت كنم، مالك و محيط بر آن ها، خدا است. | |||
<span id='link229'><span> | <span id='link229'><span> | ||
==ايمان آوردن مردم منوط به مشيت الهى است و كفرشان نيز خارج از مشيت خدا نمى باشد. == | ==ايمان آوردن مردم منوط به مشيت الهى است و كفرشان نيز خارج از مشيت خدا نمى باشد. == | ||
و ما يشعركم انها اذا جاءت لا يؤ منون | و ما يشعركم انها اذا جاءت لا يؤ منون |
ویرایش