گمنام

تفسیر:المیزان جلد۷ بخش۳۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۶۷: خط ۱۶۷:
<span id='link228'><span>
<span id='link228'><span>


==اقوال متعددى كه درباره مراد از زينت دادن اعمال در «'''==
==اقوال متعدد درباره مراد از زينت دادن اعمال، در آیه: «و كذلك زينا لكل امة عملهم» گفته شده==
و كذلك زينالكل امة عملهم '''» گفته شده است .
اقوال ساير مفسران در اين باره مختلف و در نتيجه تفسيرهايى هم كه براى آيه مورد بحث كرده اند، مختلف است.  
اقوال ساير مفسرين در اين باره مختلف و در نتيجه تفسيرهايى هم كه براى آيه مورد بحث كرده اند مختلف است . از آن جمله يكى اين است كه گفته اند: مراد از زينت دادن عمل ، اصلاح آن به وسيله امر و نهى و بيان حسن و قبح آن است ، و معناى آيه اين است كه : «''' ما همانطورى كه عمل شما مؤ منين را اصلاح كرده و زينت داديم عمل امتهاى قبل از شما را نيز با دعوت به سوى حق اصلاح كرديم ، به اين معنا كه ما در دعوت خود خدايان ايشان را دشنام نداده و عقايدشان را جريحهدار نساختيم ورا از كارهايى كه باعث نفرت كفار از دين و رميدن آنان از قبول حق مى شود نهى كرديم '''» .
 
اين تفسير از جهت اينكه مخالف با ظهور آيه در عموميت است ، و دليلى هم بر تخصيص آن نيست مخدوش است .
از آن جمله، يكى اين است كه گفته اند: مراد از زينت دادن عمل، اصلاح آن به وسيله امر و نهى و بيان حُسن و قبح آن است، و معناى آيه، اين است كه: «ما همان طورى كه عمل شما مؤمنان را اصلاح كرده و زينت داديم، عمل امت هاى قبل از شما را نيز با دعوت به سوى حق اصلاح كرديم. به اين معنا كه ما در دعوت خود، خدايان ايشان را دشنام نداده و عقايدشان را جريحه دار نساختيم، و ایشان را از كارهايى كه باعث نفرت كفار از دين و رميدن آنان از قبول حق مى شود، نهى كرديم».
قول ديگر اين است كه گفته اند: مراد از زينت دادن اعمال ، مطبوع كردن آن است ، و معناى آيه اين است كه : «''' ما از طرفى عمل امتها را موافق طبع آنان قرار داديم ، و از طرف ديگر حق و حقيقت را به آنان معرفى كرديم تا به اختيار خود بر طبق حق عمل كنند و از باطل اجتناب نمايند '''» .
 
اشكال اين تفسير اين است كه همچنانكه نميتوانيم دعوت به اطاعت و معصيت و ايمان و كفر را مستقيما و بدون واسطه به خدا نسبت دهيم اين را نيز نميتوانيم بگوييم كه خداوند طبايعى در آدميان قرار داده كه به كار نيك و كار بد به يك صورت و يك جور متمايل است ، زيرا در اين مرحله هيچ فرقى بين دعوت تكوينى و دعوت تشريعى نيست . تفسير ديگر اين است كه گفته اند: مراد از زينت دادن اعمال بيان آثار نيك اعمال و اجر و ثواب مترتب بر آن است ،
اين تفسير از جهت اين كه مخالف با ظهور آيه در عموميت است، و دليلى هم بر تخصيص آن نيست، مخدوش است.
 
قول ديگر اين است كه گفته اند: مراد از زينت دادن اعمال، مطبوع كردن آن است، و معناى آيه، اين است كه: «ما از طرفى عمل امت ها را موافق طبع آنان قرار داديم، و از طرف ديگر، حق و حقيقت را به آنان معرفى كرديم، تا به اختيار خود بر طبق حق عمل كنند و از باطل اجتناب نمايند».
 
اشكال اين تفسير، اين است كه همچنان كه نمی توانيم دعوت به اطاعت و معصيت و ايمان و كفر را مستقيما و بدون واسطه به خدا نسبت دهيم، اين را نيز نمی توانيم بگوييم كه خداوند طبايعى در آدميان قرار داده كه به كار نيك و كار بد به يك صورت و يك جور متمايل است. زيرا در اين مرحله هيچ فرقى بين دعوت تكوينى و دعوت تشريعى نيست.  
 
تفسير ديگر، اين است كه گفته اند: مراد از زينت دادن اعمال، بيان آثار نيك اعمال و اجر و ثواب مترتب بر آن است،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۳۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۳۹ </center>
و مفاد اين آيه مفاد آيه «''' و لكن الله حبب اليكم الايمان و زينه فى قلوبكم و كره اليكم الكفر و الفسوق و العصيان '''» است كه مى فرمايد: خداوند از راه تشويق و ذكر ثواب و مدح نيكوكاران ، ايمان و كار نيك را در نظر نيكوكاران شيرين و محبوب كرد، و از راه بيان عقاب كفر و گناه و مذمت كفار و گنهكاران ، كفر و گناه را از نظرهايشان انداخت .
و مفاد اين آيه، مفاد آيه: «ولكن الله حبّب اليكم الايمان و زينه فى قلوبكم و كرّه اليكم الكفر و الفسوق و العصيان» است، كه مى فرمايد: خداوند از راه تشويق و ذكر ثواب و مدح نيكوكاران، ايمان و كار نيك را در نظر نيكوكاران شيرين و محبوب كرد، و از راه بيان عقاب كفر و گناه و مذمت كفار و گنهكاران، كفر و گناه را از نظرهايشان انداخت.
اشكال اين وجه اين است كه آيه را تخصيص به كارهاى نيك داده و حال آنكه آيه مطلق است ، علاوه بر اينكه اين وجه از سياق آيه و همچنين از ظاهر لفظ «''' تزيين '''» به دور است . اشكال مهمتر آن اين است كه اين نحو تزيين اختصاص به مؤ منين ندارد چون دعوت دينى به غير مؤ منين نيز رسيده است .
 
تفسير ديگرى كه براى آيه مورد بحث شده اين است كه : مقصود از تزيين ، زينت دادن مطلق اعمال است چه حسنات و چه سيئات ، و خداوند خودش ابتداء و بدون وساطت وسايط تمامى اعمال را زينت مى دهد، و بشر را وادار به انجام آن مى كند، و بشر از خودش هيچ اختيارى ندارد، و در هر كار نيك و بدى كه مى كند مجبور است .
اشكال اين وجه، اين است كه آيه را تخصيص به كارهاى نيك داده و حال آن كه آيه مطلق است. علاوه بر اين كه اين وجه از سياق آيه و همچنين از ظاهر لفظ «تزيين»، به دور است. اشكال مهمتر آن، اين است كه اين نحو تزيين، اختصاص به مؤمنان ندارد، چون دعوت دينى به غير مؤمنان نيز رسيده است.
اشكال اين وجه اين است كه اتفاقا دلالت آيه بر اينكه بشر مختار است بيشتر است از دلالت بر جبر، زيرا تشويق و ترغيب و زينت دادن عمل در جايى صحيح است كه فاعل مختار باشد، و بخواهند او را به وسيله تشويق به كار وادار كنند، و خلاف آن كار را از نظرش بيندازند، اگر قدرت بشر در فعل و ترك عملش يكسان نبود و تنها يك طرف را قادر بود ديگر تشويق و ترجيح كه در طاعت و عمل نيك هدايت و توفيق و در عمل زشت اضلال و مكر الهى ناميده مى شود معنا نداشت و اگر در پارهاى آيات اضلال و مكر به خداوند نسبت داده شده اضلال و مكر به عنوان مجازات است نه ابتدايى ، توضيح بيشتر اين معنا در چند جاى اين كتاب و مخصوصا در بحث جبر و تفويض در جلد اول گذشت .
 
جمله «''' ثم اليه مرجعهم فينبئهم بما كانوا يعملون '''» نيز ادعاى ما را مبنى بر اينكه «''' تزيين '''» در اين آيه مطلق و شامل جميع اعمال باطنى از قبيل ايمان و كفر، و تمامى اعمال ظاهرى و حسنات و سيئات است مى نمايد، براى اينكه ظاهر اين جمله مى رساند كه انسان هر عملى را كه انجام مى دهد چه خوب و چه بد به خاطر غرضى است كه در نظرش محبوب و لذيذ است ، و فكر مى كند كه اين عمل آن غرض را تامين مى كند، چيزى كه هست
تفسير ديگرى كه براى آيه مورد بحث شده، اين است كه: مقصود از تزيين، زينت دادن مطلق اعمال است. چه حسنات و چه سيئات، و خداوند، خودش ابتداء و بدون وساطت وسايط، تمامى اعمال را زينت مى دهد، و بشر را وادار به انجام آن مى كند، و بشر از خودش هيچ اختيارى ندارد، و در هر كار نيك و بدى كه مى كند، مجبور است.
 
اشكال اين وجه، اين است كه اتفاقا دلالت آيه بر اين كه بشر مختار است، بيشتر است از دلالت بر جبر. زيرا تشويق و ترغيب و زينت دادن عمل در جايى صحيح است كه فاعل مختار باشد، و بخواهند او را به وسيله تشويق به كار وادار كنند، و خلاف آن كار را از نظرش بيندازند.
 
اگر قدرت بشر در فعل و ترك عملش يكسان نبود و تنها يك طرف را قادر بود، ديگر تشويق و ترجيح كه در طاعت و عمل نيك هدايت و توفيق و در عمل زشت اضلال و مكر الهى ناميده مى شود، معنا نداشت. و اگر در پاره اى آيات اضلال و مكر به خداوند نسبت داده شده، اضلال و مكر به عنوان مجازات است، نه ابتدايى. توضيح بيشتر اين معنا در چند جاى اين كتاب و مخصوصا در بحث جبر و تفويض، در جلد اول گذشت.
 
جمله «ثم اليه مرجعهم فينبئهم بما كانوا يعملون» نيز، ادعاى ما را مبنى بر اين كه «تزيين» در اين آيه، مطلق و شامل جميع اعمال باطنى از قبيل ايمان و كفر، و تمامى اعمال ظاهرى و حسنات و سيئات است، مى نمايد. براى اين كه ظاهر اين جمله مى رساند كه انسان هر عملى را كه انجام مى دهد، چه خوب و چه بد، به خاطر غرضى است كه در نظرش محبوب و لذيذ است، و فكر مى كند كه اين عمل، آن غرض را تامين مى كند. چيزى كه هست
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۴۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۴۰ </center>
وقتى به سوى پروردگار خود بازگشت نمود خداوند پرده غفلت را از جلو چشم و فهم او برداشته و حقيقت را مكشوف مى سازد، اولياى خدا لذاتى را مى بينند كه هرگز خيالش را هم نمى كردند، و اولياى شيطان هم حقيقت آن اعمالى را كه مى كردند مى بينند، و امورى براى ايشان كشف مى شود كه هيچگاه در خاطرشان خطور نمى كرد، پس ظهور حقايق اعمال در روز قيامت اختصاص به يك طائفه ندارد.
وقتى به سوى پروردگار خود بازگشت نمود، خداوند پرده غفلت را از جلو چشم و فهم او برداشته و حقيقت را مكشوف مى سازد. اولياى خدا لذاتى را مى بينند، كه هرگز خيالش را هم نمى كردند، و اولياى شيطان هم، حقيقت آن اعمالى را كه مى كردند، مى بينند، و امورى براى ايشان كشف مى شود، كه هيچ گاه در خاطرشان خطور نمى كرد. پس ظهور حقايق اعمال در روز قيامت، اختصاص به يك طایفه ندارد.
وَ أَقْسمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَنهِمْ...عِندَ اللَّهِ
 
كلمه «''' جهد '''» به فتح جيم به معناى طاقت است ، و كلمه «''' ايمان '''» جمع «''' يمين '''» به معناى سوگند است ، و «''' جهد يمين '''» قسم خوردن به مقدار قدرت و طاقت است ، و منظور اين است كه : ايشان تا آنجا كه ميتوانستند قسم ياد كرده تاءكيد نمودند. و مقصود از بودن آيات در نزد خدا، بودن آن در ملك خدا است ، و معنايش اين است كه : هيچ كس مالك چيزى از آن آيات نيست مگر به اذن خدا.
«'''وَ أَقْسمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانهِمْ...عِندَ اللَّهِ'''»:
بنابراين ما حصل معناى آيه چنين است : ايشان تا آنجا كه توانستند قسمهاى غليظ و شديد خوردند كه اگر معجزهاى از ناحيه پروردگار ببينند كه دلالت بر صدق ادعاى رسول خدا و نبوت وى كند ايمان خواهند آورد البته منظور كفار اقتراح و بازيچه قرار دادن معجزات بودبگو اختيار آوردن آيات و معجزات به دست من نيست تا از پيش ‍ خود خواسته شما را اجابت كنم ، مالك و محيط بر آنها خدا است .
 
كلمه «جهد» - به فتح جيم - به معناى طاقت است، و كلمه «ايمان»، جمع «يمين»، به معناى سوگند است، و «جهد يمين»، قسم خوردن به مقدار قدرت و طاقت است، و منظور اين است كه: ايشان تا آن جا كه می توانستند قسم ياد كرده، تاءكيد نمودند. و مقصود از بودن آيات در نزد خدا، بودن آن در ملك خدا است، و معنايش اين است كه: هيچ كس مالك چيزى از آن آيات نيست، مگر به اذن خدا.
 
بنابراين ماحصل معناى آيه چنين است: ايشان تا آن جا كه توانستند قسم هاى غليظ و شديد خوردند كه اگر معجزه اى از ناحيه پروردگار ببينند، كه بر صدق ادعاى رسول خدا و نبوت وى دلالت كند، ايمان خواهند آورد. البته منظور كفار، اقتراح و بازيچه قرار دادن معجزات بود. بگو اختيار آوردن آيات و معجزات، به دست من نيست تا از پيش خود، خواسته شما را اجابت كنم، مالك و محيط بر آن ها، خدا است.
<span id='link229'><span>
<span id='link229'><span>
==ايمان آوردن مردم منوط به مشيت الهى است و كفرشان نيز خارج از مشيت خدا نمى باشد. ==
==ايمان آوردن مردم منوط به مشيت الهى است و كفرشان نيز خارج از مشيت خدا نمى باشد. ==
و ما يشعركم انها اذا جاءت لا يؤ منون
و ما يشعركم انها اذا جاءت لا يؤ منون
۱۵٬۹۷۷

ویرایش