۲۰٬۵۹۸
ویرایش
خط ۵: | خط ۵: | ||
<span id='link67'><span> | <span id='link67'><span> | ||
==وجوهى كه در | ==وجوهى كه در معناى جواب قارون، گفته شده است == | ||
اين آن معنايى است كه از سياق آيه به دست مى آيد ولى مفسرين معانى ديگرى براى آن ذكر كرده اند | اين آن معنايى است كه از سياق آيه به دست مى آيد ولى مفسرين معانى ديگرى براى آن ذكر كرده اند | ||
مثلا بعضى گفته اند: ((مراد از علم در جمله ((انما اوتيته على علم عندى (( علم تورات است ، چون قارون از همه بنى اسرائيل به تورات عالم تر بود(( | مثلا بعضى گفته اند: ((مراد از علم در جمله ((انما اوتيته على علم عندى (( علم تورات است ، چون قارون از همه بنى اسرائيل به تورات عالم تر بود(( | ||
بعضى ديگر گفته اند: ((مراد علم كيميا بوده ، چون قارون كيميا را از موسى و يوشع بن نون و كالب بن يوحنا فرا گرفته بود، و منظور از اينكه گفت : ((على علم عندى - با علمى كه نزد من است (( اين بوده كه علم كيميا مخصوص او بوده ، و ساير مردم آن را نمى دانستند، و با اين علم مقدار زيادى طلا درست كرده بود(( | بعضى ديگر گفته اند: ((مراد علم كيميا بوده ، چون قارون كيميا را از موسى و يوشع بن نون و كالب بن يوحنا فرا گرفته بود، و منظور از اينكه گفت : ((على علم عندى - با علمى كه نزد من است (( اين بوده كه علم كيميا مخصوص او بوده ، و ساير مردم آن را نمى دانستند، و با اين علم مقدار زيادى طلا درست كرده بود(( | ||
بعضى ديگر گفته اند: ((مراد از علم علم استخراج گنجينه ها و دفينه ها است ، چون قارون اين علم را داشته ، و به وسيله آن دفينه هاى بسيارى استخراج كرده بود(( | بعضى ديگر گفته اند: ((مراد از علم علم استخراج گنجينه ها و دفينه ها است ، چون قارون اين علم را داشته ، و به وسيله آن دفينه هاى بسيارى استخراج كرده بود(( | ||
بعضى ديگر گفته اند: ((مراد از علم ، علم خداى تعالى است و معنايش اين است كه : به نظر من خداى تعالى مرا به علم تحصيل ثروت اختصاص داده ، و منظورش از كلمه عندى اين بوده كه مطلب به نظر من چنين است (( | بعضى ديگر گفته اند: ((مراد از علم ، علم خداى تعالى است و معنايش اين است كه : به نظر من خداى تعالى مرا به علم تحصيل ثروت اختصاص داده ، و منظورش از كلمه عندى اين بوده كه مطلب به نظر من چنين است (( | ||
بعضى ديگر گفته اند: ((مراد از علم همان علم خداست كه در وجه قبلى گذشت ، و ليكن علم به معناى معلوم است ، و معناى جمله اين است كه : اين اموال را كه خدا به من داده به وسيله معلوماتى داده كه آن را به من تعليم فرموده (( | بعضى ديگر گفته اند: ((مراد از علم همان علم خداست كه در وجه قبلى گذشت ، و ليكن علم به معناى معلوم است ، و معناى جمله اين است كه : اين اموال را كه خدا به من داده به وسيله معلوماتى داده كه آن را به من تعليم فرموده (( | ||
و كلمه ((على (( در همه اين اقوال براى استعلا است ، البته بعضى گفته اند: ((ممكن هم هست كه براى تعليل بوده باشد(( | و كلمه ((على (( در همه اين اقوال براى استعلا است ، البته بعضى گفته اند: ((ممكن هم هست كه براى تعليل بوده باشد(( | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۱۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۱۶ </center> | ||
بعضى گفته اند: ((مراد از سوال در جمله ((و لا يسئل عن ذنوبهم المجرمون ((، سوال در روز قيامت است ، و آن سوالى كه نفى شده ، سوال استعلام و خبرگيرى است ، نه سوال توبيخ ، چون خداى تعالى از خود مجرمين داناتر، و باخبرتر از خود آنان به گناهان آنان است و احتياج ندارد كه از ايشان بپرسد چه گناهى مرتكب شده اند، علاوه بر اين ملائكه نيز گناهان ايشان را از نامه هاى اعمال آنان مى فهمند، و مجرمين را از سيماى آنان مى شناسند. بخلاف آيه ((وقفوهم انهم مسئولون ((، كه سوال در آن سوال توبيخ است ، نه استعلام و خبرگيرى ، ممكن هم هست سوال در هر دو آيه به يك معناباشد، و اگر در يكى نفى و در يكى اثبات شده ، به خاطر اختلاف مواقف روز قيامت است . چون در موقفى سوال نمى شوند و در موقفى ديگر سوال مى شوند، پس تناقضى در آيات نيست (( | بعضى گفته اند: ((مراد از سوال در جمله ((و لا يسئل عن ذنوبهم المجرمون ((، سوال در روز قيامت است ، و آن سوالى كه نفى شده ، سوال استعلام و خبرگيرى است ، نه سوال توبيخ ، چون خداى تعالى از خود مجرمين داناتر، و باخبرتر از خود آنان به گناهان آنان است و احتياج ندارد كه از ايشان بپرسد چه گناهى مرتكب شده اند، علاوه بر اين ملائكه نيز گناهان ايشان را از نامه هاى اعمال آنان مى فهمند، و مجرمين را از سيماى آنان مى شناسند. بخلاف آيه ((وقفوهم انهم مسئولون ((، كه سوال در آن سوال توبيخ است ، نه استعلام و خبرگيرى ، ممكن هم هست سوال در هر دو آيه به يك معناباشد، و اگر در يكى نفى و در يكى اثبات شده ، به خاطر اختلاف مواقف روز قيامت است . چون در موقفى سوال نمى شوند و در موقفى ديگر سوال مى شوند، پس تناقضى در آيات نيست (( | ||
و نيز بعضى از مفسرين گفته اند: ((ضمير جمع در جمله ((عن ذنوبهم (( به - ((من هو اشد - كسانى كه از قارون نيرومندتر بودند(( برمى گردد، و مراد از مجرمين غير ايشان است ، و معناى آيه اين است كه : ساير مجرمين از گناهان اقوام گذشته كه خدا هلاكشان كرده پرسش و بازخواست نمى شوند(( | و نيز بعضى از مفسرين گفته اند: ((ضمير جمع در جمله ((عن ذنوبهم (( به - ((من هو اشد - كسانى كه از قارون نيرومندتر بودند(( برمى گردد، و مراد از مجرمين غير ايشان است ، و معناى آيه اين است كه : ساير مجرمين از گناهان اقوام گذشته كه خدا هلاكشان كرده پرسش و بازخواست نمى شوند(( | ||
اين بود آن وجوهى كه گفتيم مفسرين در تفسير آيه آورده اند، و هيچ يك از آنها با سياق سازگار نيست | اين بود آن وجوهى كه گفتيم مفسرين در تفسير آيه آورده اند، و هيچ يك از آنها با سياق سازگار نيست | ||
فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ فى زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا يَلَيْت لَنَا مِثْلَ مَا أُوتىَ قَرُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍ عَظِيمٍ | فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ فى زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا يَلَيْت لَنَا مِثْلَ مَا أُوتىَ قَرُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍ عَظِيمٍ | ||
كلمه ((حظ(( به معناى بهره آدمى از سعادت و بخت است | كلمه ((حظ(( به معناى بهره آدمى از سعادت و بخت است | ||
<span id='link68'><span> | <span id='link68'><span> | ||
==ديدگاه يكدسته (دنياپرستان ): تمناى داشتن ثروتى چون ثروت قارون == | ==ديدگاه يكدسته (دنياپرستان ): تمناى داشتن ثروتى چون ثروت قارون == | ||
((الذين يريدون الحيوه الدنيا(( - يعنى كسانى كه زندگانى دنيا را هدف نهايى و يگانه غايت مساعى خويش مى دانند، و غايتى ديگر وراى آن نمى بينند، و خلاصه از آخرت غافل و جاهلند، و نمى دانند كه خدا در آخرت چه ثوابها براى بندگان خود فراهم كرده ، آيه ((فاعرض عن من تولى عن ذكرنا، و لم يرد الا الحيوه الدنيا، ذلك مبلغهم من العلم (( نيز به اين معنا تصريح دارد، و به همين جهت اموال قارون را سعادتى عظيم شمردند، بدون اينكه قيد و شرطى در كلام خود بياورند، گفتند: اى كاش ما هم مى داشتيم آنچه را كه قارون دارد، چون او حظى عظيم ، و سعادتى بزرگ دارد | ((الذين يريدون الحيوه الدنيا(( - يعنى كسانى كه زندگانى دنيا را هدف نهايى و يگانه غايت مساعى خويش مى دانند، و غايتى ديگر وراى آن نمى بينند، و خلاصه از آخرت غافل و جاهلند، و نمى دانند كه خدا در آخرت چه ثوابها براى بندگان خود فراهم كرده ، آيه ((فاعرض عن من تولى عن ذكرنا، و لم يرد الا الحيوه الدنيا، ذلك مبلغهم من العلم (( نيز به اين معنا تصريح دارد، و به همين جهت اموال قارون را سعادتى عظيم شمردند، بدون اينكه قيد و شرطى در كلام خود بياورند، گفتند: اى كاش ما هم مى داشتيم آنچه را كه قارون دارد، چون او حظى عظيم ، و سعادتى بزرگ دارد |
ویرایش