گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۳۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۳۳: خط ۳۳:


==چند روايت درباره ازدواج با زنان كافر ==
==چند روايت درباره ازدواج با زنان كافر ==
در آن تفسير مى گويد: زهرى گفته : و اما زنانى كه از حوزه اسلام گريختند و به كفار پيوستند، مجموعا شش نفر بودند : ۱ - ام الحكم دختر ابى سفيان كه همسر عياض بن شداد فهرى بود ۲ - فاطمه دختر ابى اميه بن مغيره ، خواهر ام سلمه كه همسر عمر بن خطاب بود، و داستانش چنين بود كه وقتى عمر بن خطاب خواست مهاجرت كند فاطمه حاضر نمى شد، و در آخر از دين اسلام برگشت و در مكّه باقى ماند ۳ - بروع دختر عقبه همسر شماس بن عثمان ۴ - عبده دختر عبد العزى بن فضله بود كه همسر عمرو بن عبدود بود ۵ - هند دختر ابى جهل بن هشام ، همسر هشام بن عاص بن وائل ۶ - كلثوم دختر جرول ، همسر عمر كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) مهريه هاى اين زنان را از غنيمت به شوهرانشان داد، و شوهرانشان ، آن مهريه را به همسران سابق خود رساندند.
در آن تفسير مى گويد: زهرى گفته: و اما زنانى كه از حوزه اسلام گريختند و به كفار پيوستند، مجموعا شش نفر بودند:  
۱ - اُمّ الحكم، دختر ابى سفيان، كه همسر عياض بن شداد فهرى بود.
۲ - فاطمه، دختر ابى اميّة بن مغيره، خواهر اُمّ سلمه كه همسر عُمَر بن خطّاب بود، و داستانش چنين بود كه: وقتى عُمَر بن خطّاب خواست مهاجرت كند، فاطمه حاضر نمى شد، و در آخر، از دين اسلام برگشت و در مكّه باقى ماند.
 
۳ - بروع، دختر عقبه، همسر شماس بن عثمان.
۴ - عبده، دختر عبدالعُزّى بن فضله بود، كه همسر عمرو بن عبدود بود.
 
۵ - هند، دختر ابى جهل بن هشام، همسر هشام بن عاص بن وائل.
۶ - كلثوم، دختر جرول، همسر عُمَر كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، مهريه هاى اين زنان را از غنيمت به شوهرانشان داد، و شوهرانشان، آن مهريه را به همسران سابق خود رساندند.
<span id='link276'><span>
<span id='link276'><span>
و در كافى به سند خود از زراره از امام باقر (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: سزاوار نيست مسلمان با اهل كتاب ازدواج كند. عرضه داشتم فدايت شوم ! حرمت اين عمل در كجاى قرآن است . فرمود «'''ولا تمسكوا بعصم الكوافر'''».
و در كافى، به سند خود، از زراره، از امام باقر «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: سزاوار نيست مسلمان با اهل كتاب ازدواج كند. عرضه داشتم: فدايت شوم! حرمت اين عمل در كجاى قرآن است. فرمود: «وَ لَا تُمسِكُوا بِعِصَمِ الكَوَافِرِ».
مؤ لف : اين روايت بر اين اساس درست است «'''امساك بعصم '''» عموميت داشته باشد و در نكاح دائمى ، هم شامل حدوث آن باشد، و هم شامل بقائش .
 
و نيز در همان كتاب است كه زراره از امام باقر (عليه السلام ) معناى آيه «'''و المحصنات من الذين اوتوا الكتاب من قبلكم '''» را پرسيد، فرمود: اين آيه به وسيله آيه «'''و لا تمسكوا بعصم الكوافر'''» نسخ شده .
مؤلف: اين روايت بر اين اساس درست است که «امساك بعصم» عموميت داشته باشد و در نكاح دائمى، هم شامل حدوث آن باشد، و هم شامل بقائش.
 
و نيز، در همان كتاب است كه زراره از امام باقر «عليه السلام»، معناى آيه «وَ المُحصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ اُوتُوا الكِتَابَ مِن قَبلِكُم» را پرسيد. فرمود: اين آيه به وسيله آيه «وَ لَا تُمسِكُوا بِعِصَمِ الكَوَافِرِ» نسخ شده.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۱۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۱۶ </center>
مؤ لف : شايد مراد از نسخ آيه مذكور به وسيله آيه «'''و لا تمسكوا...'''» اين باشد كه آيه سوره مائده يعنى آيه «'''و المحصنات من الذين اوتوا الكتاب '''» ازدواج با زنان اهل كتاب هم به طور دائم را شامل مى شده و هم به طور متعه را، و آيه «'''و لا تمسكوا بعصم الكوافر'''» تنها نكاح دائم با آنان را نسخ كرده و اما نكاح متعه آنان همچنان بر جواز خود باقى است . و بنابراين ، پس منظور از نسخ ، نسخ اصطلاحى نيست ، بلكه منظور تخصيص است ، و چطور مى تواند نسخ اصطلاحى باشد با اينكه آيه مورد بحث قبل از آيه سوره مائده نازل شده ، و معنا ندارد آيه اى كه قبلا نازل شده ، آيه اى را كه بعدا نازل خواهد شد نسخ كند. خواهى گفت اشكال در تخصيص هم وارد است . مى گوييم : خير، آيه اى كه قبلا نازل شده تنها يك قسم نكاح با زنان اهل كتاب را حرام مى كرده ، و آن نكاح دائمى بوده ، و آيه سوره مائده آن قسم ديگرش را حلال كرده . علاوه بر اين ، آيه مائده در زمينه منت گذارى نازل شده ، و خواسته است گشايشى به كار مومنان بدهد، و آيه اى كه چنين زمينه اى دارد قابل نسخ نيست .
مؤلف: شايد مراد از نسخ آيه مذكور به وسيله آيه «وَ لَا تُمسِكُوا...» اين باشد كه آيه سوره مائده، يعنى آيه «وَ المُحصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ اُوتُوا الكِتَاب»، ازدواج با زنان اهل كتاب هم به طور دائم را شامل مى شده و هم به طور متعه را. و آيه «وَ لَا تُمسِكُوا بِعِصَمِ الكَوَافِرِ»، تنها نكاح دائم با آنان را نسخ كرده و اما نكاح متعه آنان، همچنان بر جواز خود باقى است. و بنابراين، پس منظور از نسخ، نسخ اصطلاحى نيست، بلكه منظور تخصيص است، و چطور مى تواند نسخ اصطلاحى باشد با اين كه آيه مورد بحث قبل از آيه سوره مائده نازل شده، و معنا ندارد آيه اى كه قبلا نازل شده، آيه اى را كه بعدا نازل خواهد شد، نسخ كند.  
توضيحى درباره جمع بين آيه :«'''و لا تمسكوا بعصم الكوافر'''» و آيه «'''و المحصناتمن الذين و اوتوا الكتاب ...'''»
 
و در مجمع البيان در ذيل آيه «'''و المحصنات من الذين اوتوا الكتاب '''» مى گويد: ابى الجارود از امام ابى جعفر (عليه السلام ) روايت كرده كه اين آيه به وسيله آيه «'''و لا تنكحوا المشركات حتى يومن و نيز به وسيله آيه ((و لا تمسكوا بعصم الكوافر'''» نسخ شده است .
خواهى گفت: اشكال در تخصيص هم وارد است. مى گوييم: خير، آيه اى كه قبلا نازل شده، تنها يك قسم نكاح با زنان اهل كتاب را حرام مى كرده، و آن نكاح دائمى بوده، و آيه سوره مائده، آن قسم ديگرش را حلال كرده. علاوه بر اين، آيه مائده در زمينه منت گذارى نازل شده، و خواسته است گشايشى به كار مؤمنان بدهد، و آيه اى كه چنين زمينه اى دارد، قابل نسخ نيست.
مؤ لف : اين روايت غير از ضعف راوى اش از يك جهت ديگر ضعيف است ، و آن اين است كه آيه «'''و لا تنكحوا المشركات ...'''»، تنها شامل زنان مشرك از بت پرستان مى شود، و آيه شريفه «'''و المحصنات ...'''» اين معنا را افاده مى كند كه ازدواج با زنان اهل كتاب جائز است ، و بين اين دو آيه منافات و معارضه اى نيست تا يكى از آن دو ناسخ ديگرى باشد. ما در سابق درباره نسخ شدن آيه «'''و المحصنات ...'''» به وسيله آيه «'''و لا تمسكوا بعصم الكوافر'''» بحث كرديم ، و در تفسير آيه «'''و المحصنات من الذين اوتوا الكتاب من قبلكم '''» نيز مطالبى گذشت كه مفيد مطالب اين بحث است .
 
و در تفسير قمى در روايت ابى الجارود از امام ابى جعفر (عليه السلام ) آمده كه در ذيل جمله «'''و ان فاتكم شى ء من ازواجكم '''» فرمود: يعنى اگر زنانى از شما مسلمانان به طرف كفارى كه با آنان عهدنامه نوشته ايد رفتند، مهريه آنان را از ايشان بگيريد، و اگر از زنان كفار افرادى به شما پيوستند، شما هم مهريه آنان را به شوهران كافرشان بدهيد. اين حكم خداى شما است كه در بينتان مقرر نموده .
و در مجمع البيان، در ذيل آيه «وَ المُحصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الكِتَاب» مى گويد: ابى الجارود، از امام ابى جعفر «عليه السلام» روايت كرده كه: اين آيه، به وسيله آيه «وَ لَا تَنكِحُوا المُشرِكَاتِ حَتّى يُؤمِنَّ» و نيز به وسيله آيه «وَ لَا تُمسِكُوا بِعِصَمِ الكَوَافِر» نسخ شده است.
 
مؤلف: اين روايت غير از ضعف راوى اش، از يك جهت ديگر ضعيف است و آن، اين است كه آيه «وَ لَا تَنكِحُوا المُشرِكَاتِ ...»، تنها شامل زنان مشرك از بت پرستان مى شود، و آيه شريفه «وَ المُحصَنَاتُ ...»، اين معنا را افاده مى كند كه ازدواج با زنان اهل كتاب جائز است، و بين اين دو آيه، منافات و معارضه اى نيست تا يكى از آن دو، ناسخ ديگرى باشد. ما، در سابق درباره نسخ شدن آيه «وَ المُحصَنَاتُ ...» به وسيله آيه «وَ لَا تُمسِكُوا بِعِصَمِ الكَوَافِرِ» بحث كرديم، و در تفسير آيه «وَ المُحصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الكِتَابَ مِن قَبلِكُم» نيز، مطالبى گذشت كه مفيد مطالب اين بحث است.
 
و در تفسير قمى، در روايت ابى الجارود، از امام ابى جعفر «عليه السلام» آمده كه در ذيل جمله «وَ إن فَاتَكُم شَئٌ مِن أزوَاجِكُم» فرمود: يعنى اگر زنانى از شما مسلمانان به طرف كفارى كه با آنان عهدنامه نوشته ايد، رفتند، مهريه آنان را از ايشان بگيريد، و اگر از زنان كفار افرادى به شما پيوستند، شما هم مهريه آنان را به شوهران كافرشان بدهيد. اين حكم خداى شما است كه در بينتان مقرر نموده.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۱۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۱۷ </center>
مؤ لف : از ظاهر حديث برمى آيد كه امام (عليه السلام ) خواسته است كلمه «'''شى ء'''» را به «'''زن '''» تفسير كند.
مؤلف: از ظاهر حديث بر مى آيد كه امام «عليه السلام» خواسته است كلمه «شئ» را به «زن» تفسير كند.
<span id='link278'><span>
<span id='link278'><span>


۲۰٬۵۷۴

ویرایش