۲۰٬۴۶۷
ویرایش
خط ۶: | خط ۶: | ||
بحث روايتى | بحث روايتى | ||
<span id='link274'><span> | <span id='link274'><span> | ||
== | ==بحث روايتى== | ||
در مجمع | در مجمع البيان، از ابن عباس روايت آورده که گفت: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، در حديبيّه با مشركان مكّه صلح كرد به اين كه: هر كس از اهل مكه نزد مسلمانان آيد، به اهل مكّه برگردانند، و هر كس از اصحاب رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» به مكّه آيد، اهل مكّه او را به آن جناب برنگردانند، و اين صلح نامه را نوشتند و مُهر كردند. | ||
بعد از اين | |||
ابن عباس مى گويد : امتحان زنان نامبرده اين بود كه سوگند بخورند كه بيرون آمدنشان از | بعد از اين جريان، زنى به نام «سبيعه»، دختر حارث اسلميه در همان حديبيّه مسلمان شد، و نزد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» آمد. به دنبالش، شوهر كافرش - كه بنا به روايتى نامش «مسافر» و از قبيله بنى مخزوم بوده، و به قول مقاتل، «صيفى بن راهب» بوده - به طلب همسرش آمد، و عرضه داشت: اى محمد! زن مرا به من برگردان، چون تو شرط كردى هر كس از ما نزد تو آيد، به ما برگردانى، و مُهر عهدنامه تو هنوز خشك نشده. در همين بين بود كه آيه شريفه «يَا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إذَا جَاءَكُمُ المُؤمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ - مِن دَارِ الكُفرِ إلَى دَارِ الإسلَام - فَامتَحِنُوهُنَّ» نازل گرديد. | ||
رسول خدا | |||
ابن عباس مى گويد: امتحان زنان نامبرده اين بود كه سوگند بخورند كه بيرون آمدنشان از دارالكفر، فقط به خاطر محبتى بوده كه به خدا و رسولش داشته اند. نه اين كه از شوهرشان قهر كرده باشند، و يا مثلا از زندگى در فلان محل بدشان مى آمده، و از فلان سرزمين خوششان مى آمده، و يا در مكّه، در مضيقۀ مالى قرار داشته اند، و خواسته اند در مدينه زندگى بهترى به دست آورند، و يا در مدينه، عشق مردى از مسلمانان را در دل داشته اند، بلكه تنها و تنها انگيزه شان در بيرون آمدن، عشق به اسلام بوده. و سوگند را به این عبارت ياد كنند: «به خدايى كه به جز او هيچ معبودى نيست، من جز به خاطر علاقه به اسلام، از شهر خود بيرون نيامده ام». سبيعه، دختر حارث اسلميه، اين سوگند را خورد و رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، مهريه اى را که او از شوهر كافر خود گرفته بود، به شوهرش داد. مخارجى هم كه براى او كرده بود، داد، و خود او را به وى رد نكرد، و عُمَر بن خطاب، با وى ازدواج نمود. | |||
رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، هر مردى كه از طرف كفار به مدينه مى آمد، به كفار پس مى داد، | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۱۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۱۴ </center> | ||
ولى زنان را نگه مى داشت تا امتحان | ولى زنان را نگه مى داشت تا امتحان كند. بعد از امتحان، مهريه شان را به همسران كافرشان مى رسانيد. | ||
سپس مى گويد: زهرى گفته است : وقتى اين آيه نازل شد، كه در آن مى فرمايد: | |||
از آن | سپس مى گويد: زهرى گفته است: وقتى اين آيه نازل شد، كه در آن مى فرمايد: «وَ لَا تُمسِكُوا بِعِصَمِ الكَوَافِرِ»، عُمَر بن خطّاب، دو تا از زنان خود را كه در مكّه و مشرك بودند، طلاق گفت. يكى از آن دو، «قرينه» - و يا «قريبه» - دختر ابى اُميّة بن مغيره بود كه بعد از طلاق عُمَر، معاوية بن ابى سفيان با او ازدواج كرد، و هر دو در مكّه بودند و مشرك مى زيستند. و ديگری، اُمّ كلثوم، دختر عَمرو بن جرول خزاعى، مادر عبداللّه بن عمر بود، كه بعد از طلاق عُمَر، ابوجهم بن حذاقة بن غانم - كه يكى از مردان قبيله خزاعه بود - با وى ازدواج نموده، و مشرك در مكّه زندگى كردند. | ||
يكى | |||
باز مى گويد: شعبى گفته : (يكى ديگر) | از آن جمله، «اروى»، دختر ربيعة بن حارث بن عبدالمطلب، همسر طلحة بن عبيداللّه بود، كه اسلام بين آن دو جدايى انداخت. چون فرموده بود: «وَ لَا تُمسِكُوا بِعِصَمِ الكَوَافِرِ»، طلحه مسلمان شد و مهاجرت كرد، و «اروى»، همچنان در مكّه نزد فاميل خود بماند، ولى چيزى نگذشت كه مسلمان شد. و بعد از طلحه، شوهر اولش، خالد بن سعيد بن عاص بن اميه با او ازدواج نمود. البته وى نيز از آن زنانى بود كه از مكّه فرار كرد و به سوى رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» به مدينه آمد، و رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» او را نگه داشت، و پس از چندى او را به عقد خالد در آورد. | ||
و از جبائى نقل مى كند گفته : در مواد صلح نامه | |||
يكى ديگر، اُميّه، دختر بشر بود كه در مكّه، همسر ثابت بن دحداحه بود و مسلمان شد و از مكّه به سوى مدينه فرار كرد. چون شوهرش در آن ايام كافر بود. رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» او را نگه داشت و به عقد سهل بن حنيف در آورد، و از سهل، داراى فرزندى به نام عبداللّه بن سهل شد. | |||
باز مى گويد: شعبى گفته: (يكى ديگر) زينب، دختر رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، همسر ابوالعاص بن ربيع بود كه مسلمان شد، و خود را در مدينه، به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» رسانيد، و شوهرش ابوالعاص مشرك و كافر در مكّه بماند، و پس از چندى به مدينه آمد، و زينب به او امان داد، و سرانجام مسلمان شد، و رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، همسرش را به او برگردانيد. | |||
و از جبائى نقل مى كند که گفته: در مواد صلح نامه حديبيه، بيش از اين نيامده بود كه اگر مردى از كفار مكّه به مدينه آمد، بايد مسلمانان او را به اهل مکه برگردانند، و نامى از زنان برده نشده بود. و به همين جهت، وقتى اُمّ كلثوم، دختر عقبة بن ابى معيط مسلمان شد، و به مدينه مهاجرت كرد، | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۱۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۱۵ </center> | ||
دو برادرش به مدينه | دو برادرش به مدينه آمدند و از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» خواستند خواهرشان را به ايشان رد كند. حضرت فرمود: شرط ميان ما و شما در خصوص مردان بود، و به همين دليل، اُمّ كلثوم را به ايشان نداد. | ||
مؤلف: اين معانى در روايت ديگر از طرق اهل سنت وارد شده، و بسيارى از آن روايات را، سيوطى در تفسير الدرّ المنثور خود آورده، و نيز داستان امتحان اين گونه زنان و بر نگرداندن آنان به كفار، و دادن مهريه هايشان را به شوهرانشان در تفسير قمى آمده. | |||
<span id='link275'><span> | <span id='link275'><span> | ||
==چند روايت درباره ازدواج با زنان كافر == | ==چند روايت درباره ازدواج با زنان كافر == | ||
در آن تفسير مى گويد: زهرى گفته : و اما زنانى كه از حوزه اسلام گريختند و به كفار پيوستند، مجموعا شش نفر بودند : ۱ - ام الحكم دختر ابى سفيان كه همسر عياض بن شداد فهرى بود ۲ - فاطمه دختر ابى اميه بن مغيره ، خواهر ام سلمه كه همسر عمر بن خطاب بود، و داستانش چنين بود كه وقتى عمر بن خطاب خواست مهاجرت كند فاطمه حاضر نمى شد، و در آخر از دين اسلام برگشت و در مكّه باقى ماند ۳ - بروع دختر عقبه همسر شماس بن عثمان ۴ - عبده دختر عبد العزى بن فضله بود كه همسر عمرو بن عبدود بود ۵ - هند دختر ابى جهل بن هشام ، همسر هشام بن عاص بن وائل ۶ - كلثوم دختر جرول ، همسر عمر كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) مهريه هاى اين زنان را از غنيمت به شوهرانشان داد، و شوهرانشان ، آن مهريه را به همسران سابق خود رساندند. | در آن تفسير مى گويد: زهرى گفته : و اما زنانى كه از حوزه اسلام گريختند و به كفار پيوستند، مجموعا شش نفر بودند : ۱ - ام الحكم دختر ابى سفيان كه همسر عياض بن شداد فهرى بود ۲ - فاطمه دختر ابى اميه بن مغيره ، خواهر ام سلمه كه همسر عمر بن خطاب بود، و داستانش چنين بود كه وقتى عمر بن خطاب خواست مهاجرت كند فاطمه حاضر نمى شد، و در آخر از دين اسلام برگشت و در مكّه باقى ماند ۳ - بروع دختر عقبه همسر شماس بن عثمان ۴ - عبده دختر عبد العزى بن فضله بود كه همسر عمرو بن عبدود بود ۵ - هند دختر ابى جهل بن هشام ، همسر هشام بن عاص بن وائل ۶ - كلثوم دختر جرول ، همسر عمر كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) مهريه هاى اين زنان را از غنيمت به شوهرانشان داد، و شوهرانشان ، آن مهريه را به همسران سابق خود رساندند. |
ویرایش