گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۴۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
<span id='link424'><span>
<span id='link424'><span>


==تهديد تكذيب گران نبوت رسول خدا «ص» كه به آن حضرت تهمت جنون مى زند ==
==تهديد تكذيب گران نبوت رسول خدا «ص»==
آيات مورد بحث يعنى آيه «'''انا بلوناهم '''» تا هفده آيه ، تكذيب گران نبوت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) را كه به آن جناب تهمت جنون مى زدند تهديد مى كند، و تشبيهى كه در آن آمده دلالت دارد بر اينكه اين تكذيب گران هم به طور قطع عذاب خواهند شد، و بلكه هم اكنون يعنى در ايام نزول آيات ، عذاب در راه بوده ، چيزى كه هست خود كفار از آن غافل بودند، و به زودى مى فهمند، امروز سرگرم و حريص در جمع مال و زياد كردن فرزندانند، و به يكديگر به كثرت مال و اولادشان فخر مى فروشند، و همه اعتمادشان به مال و فرزندان و سائراسباب ظاهرى است ، كه فعلا به كام آنان و طبق هواهايشان در جريان است ، بدون اينكه در برابر اين نعمت ها شكر پروردگارشان را به جاى آورده ، راه حق را پيش گيرند و پروردگارشان را عبادت كنند. و همچنين به اين وضع خود ادامه مى دهند تا عذاب آخرتشان و يا عذاب دنياييشان به ناگهانى و بى خبر از ناحيه خدا برسد، همچنان كه در روز جنگ بدر رسيد، و به چشم خود ديدند كه همه آن اسبابهاى ظاهرى بى خاصيت شد، و اموال و فرزندان كمترين سودى به حالشان نبخشيد، و در آخرت هم اهل بهشت نظير وضع را مى بينند، آن وقت كفار از كرده هاى خود پشيمان مى شوند، و به سوى پروردگار خود متمايل مى گردند، اما اين رغبت و تمايل ، عذاب خدا را برنمى گرداند، و اين پشيمانى نظير پشيمانى صاحبان باغ است ، كه پشيمان شدند، و يكديگر را ملامت نمودند و به سوى پروردگارشان متمايل شدند، و اين تمايل به درد ايشان هم نخورد، عذاب خدا اين چنين است ، و عذاب آخرت سخت عظيم تر است اگر بناى فهميدن داشته باشند،
آيات مورد بحث، يعنى آيه «إنّا بَلَونَاهُم» تا هفده آيه، تكذيب گران نبوت رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» را كه به آن جناب تهمت جنون مى زدند، تهديد مى كند. و تشبيهى كه در آن آمده، دلالت دارد بر اين كه اين تكذيب گران هم، به طور قطع عذاب خواهند شد، و بلكه هم اكنون يعنى در ايام نزول آيات، عذاب در راه بوده. چيزى كه هست، خود كفار از آن غافل بودند، و به زودى مى فهمند. امروز سرگرم و حريص در جمع مال و زياد كردن فرزندانند، و به يكديگر به كثرت مال و اولادشان فخر مى فروشند، و همه اعتمادشان به مال و فرزندان و سائر اسباب ظاهرى است، كه فعلا به كام آنان و طبق هواهايشان در جريان است. بدون اين كه در برابر اين نعمت ها، شكر پروردگارشان را به جاى آورده، راه حق را پيش گيرند و پروردگارشان را عبادت كنند.  
 
و همچنين، به اين وضع خود ادامه مى دهند تا عذاب آخرتشان و يا عذاب دنيايی شان به ناگهانى و بى خبر از ناحيه خدا برسد. همچنان كه در روز جنگ بدر رسيد، و به چشم خود ديدند كه همه آن اسباب هاى ظاهرى بى خاصيت شد، و اموال و فرزندان، كمترين سودى به حالشان نبخشيد. و در آخرت هم، اهل بهشت نظير این وضع را مى بينند. آن وقت، كفّار از كرده هاى خود پشيمان مى شوند، و به سوى پروردگار خود متمايل مى گردند. اما اين رغبت و تمايل، عذاب خدا را بر نمى گرداند. و اين پشيمانى، نظير پشيمانى صاحبان باغ است، كه پشيمان شدند، و يكديگر را ملامت نمودند و به سوى پروردگارشان متمايل شدند، و اين تمايل به درد ايشان هم نخورد. عذاب خدا اين چنين است، و عذاب آخرت، سخت عظيم تر است، اگر بناى فهميدن داشته باشند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۶۲۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۶۲۵ </center>
اين معنايى كه كرديم در صورت اتصال آيه به ما قبل خود، و در فرضى بود كه با آنها يكباره نازل شده باشد.
اين معنايى كه كرديم، در صورت اتصال آيه به ماقبل خود، و در فرضى بود كه با آن ها يكباره نازل شده باشد.
<span id='link425'><span>
<span id='link425'><span>
و اما بنابر آنچه در روايات آمده ، كه آيات مورد بحث در مورد نفرين نازل شد كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) عليه مشركين كرد، و عرضه داشت :«'''پروردگارا! رفتار ملايمت را عليه قبيله مضر مبدل به شدت فرما، و آن را به صورت قحطى بنما، نظير قحطى يوسف '''». در اين صورت منظور از بلاء در جمله «'''انا بلوناهم '''» خصوص قحطى خواهد بود، و اين كه بلاى آنان را تشبيه كرد به بلاى صاحبان باغ، براى همين بوده كه باغ مذكور دراثر بلاء خشك شد. اما مطلبى كه هست ، اين است كه آخر داستان صاحبان باغ كه يكديگررا ملامت كردند، و قرآن فرمود: «'''فاقبل بعضهم على بعض ‍ يتلاومون'''» با داستان قحطى مكّه آن طور كه بايد منطبق نيست.
و اما بنابر آنچه در روايات آمده، كه آيات مورد بحث، در مورد نفرينی نازل شد كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» عليه مشركان كرد، و عرضه داشت :«پروردگارا! رفتار ملايمت را عليه قبيله مُضَر مبدّل به شدت فرما، و آن را به صورت قحطى بنما، نظير قحطى يوسف». در اين صورت، منظور از بلاء در جمله «إنّا بَلَونَاهُم» خصوص قحطى خواهد بود. و اين كه بلاى آنان را تشبيه كرد به بلاى صاحبان باغ، براى همين بوده كه باغ مذكور دراثر بلاء خشك شد. اما مطلبى كه هست، اين است كه آخر داستان صاحبان باغ كه يكديگررا ملامت كردند، و قرآن فرمود: «فَأقبَلَ بَعضُهُم عَلى بَعضٍ يَتَلاوَمُون» با داستان قحطى مكّه، آن طور كه بايد، منطبق نيست.


و به هر حال معناى جمله «'''انا بلوناهم '''» اين شد كه ما ايشان را به بلاء مبتلا كرديم ، «'''كما بلونا'''». همچنان كه مبتلا كرديم «'''اصحاب الجنه '''» صاحبان باغ را، كه مردمى يمنى بودند، و باغى در آنجا داشتند كه داستانشان در بحث روايتى آينده مى آيد ان شاء اللّه .
و به هرحال، معناى جمله «إنّا بَلَونَاهُم» اين شد كه ما ايشان را به بلاء مبتلا كرديم، «كَمَا بَلَونَا»، همچنان كه مبتلا كرديم «أصحاب الجنّة» صاحبان باغ را، كه مردمى يمنى بودند، و باغى در آن جا داشتند كه داستانشان در بحث روايتى آينده مى آيد، إن شاء اللّه.


كلمه «'''اذ'''» ظرف زمان است براى فعل «'''بلونا'''» يعنى در زمانى مبتلاشان كرديم كه «'''اقسموا'''» سوگند خوردند، كه «'''ليصرمنها'''» به زودى ميوه هاى باغشان را مى چينند، «'''مصبحين '''» در همين صبح فردا خواهند چيد.
كلمه «إذ» ظرف زمان است براى فعل «بَلَونَا». يعنى در زمانى مبتلاشان كرديم كه «أقسَمُوا» سوگند خوردند كه «لَيَصرِمُنّهَا» به زودى ميوه هاى باغشان را مى چينند، «مُصبِحِين» در همين صبح فردا خواهند چيد.


از اين جمله بر مى آيد كه قبل از رسيدن فرداى مذكور دور هم جمع شده مشورت كرده اند كه صبح همان شب ميوه را بچينند «'''و لا يستثنون '''» بدون اينكه بگويند: ان شاء اللّه مى چينيم ، بلكه همه اعتمادشان بر نفس ‍ خودشان و بر اسباب ظاهرى بود، ممكن هم هست منظور از جمله «'''و لا يستثنون '''» اين باشد كه مقدارى از ميوه ها را براى فقرا و مساكين استثناء نكردند.
از اين جمله بر مى آيد كه قبل از رسيدن فرداى مذكور، دور هم جمع شده مشورت كرده اند كه صبح همان شب ميوه را بچينند «وَ لا يَستَثنُون» بدون اين كه بگويند: إن شاء اللّه مى چينيم، بلكه همه اعتمادشان بر نفس ‍ خودشان و بر اسباب ظاهرى بود. ممكن هم هست منظور از جملۀ «وَ لا يَستَثنُون» اين باشد كه مقدارى از ميوه ها را براى فقرا و مساكين استثناء نكردند.


«'''فطاف عليها'''» - پس دور زد و دوره كرد آن باغ را «'''طائف '''» بلايى دور زن ، كه شبانه همه اطراف باغ را احاطه نمود، «'''من ربك '''» از ناحيه پروردگارت ، «'''و هم نائمون '''» در حالى كه صاحبان باغ در خواب بودند «'''فاصبحت كالصريم '''»، باغ مانند درختى شد كه ميوه اش را چيده باشند. و ممكن است به اين معنا باشد كه آن باغ مانند شب تار سياه شد، چون در اثر آتشى كه خدا به سوى آن فرستاد درختانش سوخت . و يا به معنا باشد كه باغ مذكور مانند بيابانى ريگزار شد، كه هيچ گياهى در آن نمى رويد و هيچ فايده اى بر آن مترتب نمى شود.
«'''فَطَافَ عَلَيهَا '''» - پس دور زد و دوره كرد آن باغ را «طَائِف» بلايى دور زن، كه شبانه همه اطراف باغ را احاطه نمود، «مِن رَبّكَ» از ناحيه پروردگارت، «وَ هُم نَائِمُون» در حالى كه صاحبان باغ در خواب بودند. «فَأصبَحَت كَالصّرِيم»، باغ مانند درختى شد كه ميوه اش را چيده باشند. و ممكن است به اين معنا باشد كه آن باغ مانند شبِ تار، سياه شد. چون در اثر آتشى كه خدا به سوى آن فرستاد، درختانش سوخت. و يا به این معنا باشد كه باغ مذكور مانند بيابانى ريگزار شد، كه هيچ گياهى در آن نمى رويد و هيچ فايده اى بر آن مترتب نمى شود.


«'''فَتَنَادَوْا مُصبِحِينَ ... قَادِرِينَ'''»:
«'''فَتَنَادَوْا مُصبِحِينَ ... قَادِرِينَ'''»:


كلمه «'''تنادى '''» كه مصدر فعل «'''تنادوا'''» است به معناى ندا كردن يكديگر است ، اين او را ندا كند و او اين را.
كلمه «تنادى» كه مصدر فعل «تَنَادُوا» است، به معناى ندا كردن يكديگر است. اين، او را ندا كند و او، اين را.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۶۲۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۶۲۶ </center>
و كلمه «'''اصباح '''» كه مصدر اسم فاعل «'''مصبحين '''» است ، به معناى داخل در صبح شدن است . و كلمه «'''صارمين '''» از ماده «'''صرم '''» است كه به معناى چيدن ميوه از درخت است ، و مراد از اين كلمه در آيه ، خود چيدن نيست بلكه اراده چيدن است . و جمله «'''فتنادوا مصبحين '''» به معناى اين است كه چون داخل صبح شدند يكديگر را به قصد رفتن به باغ و چيدن ميوه صدا كردند. و كلمه «'''حرث '''» به معناى زرع ، و نيز به معناى درخت است . و كلمه «'''خفت '''» كه مصدر تخافت باب تفاعل آن است ، به معناى كتمان و پنهان كردن چيزى است ، و كلمه «'''حرد'''» به معناى منع و كلمه «'''قادرين '''» از ماده قدر است كه به معناى تقدير و اندازه گيرى است.
و كلمه «إصباح» - كه مصدر اسم فاعل «مُصبِحِين» است، به معناى داخل در صبح شدن است. و كلمه «صَارِمِين» از ماده «صَرم» است كه به معناى چيدن ميوه از درخت است. و مراد از اين كلمه در آيه، خود چيدن نيست، بلكه اراده چيدن است. و جمله «فَتَنَادَوا مُصبِحِين» به معناى اين است كه چون داخل صبح شدند، يكديگر را به قصد رفتن به باغ و چيدن ميوه صدا كردند. و كلمه «حَرث» به معناى زرع، و نيز به معناى درخت است. و كلمه «خفت» كه مصدر «تخافت» باب تفاعل آن است، به معناى كتمان و پنهان كردن چيزى است. و كلمه «حَرد» به معناى منع و كلمه «قَادِرين» از ماده قَدر است كه به معناى تقدير و اندازه گيرى است.


و معناى آيه اين است كه «'''فتنادوا'''» يكديگر را صدا زدند، «'''مصبحين '''»در حالى كه داشتند داخل صبح مى شدند «'''ان اغدوا على حرثكم '''» - اين جمله نداى طرفينى را معنا مى كند، و مى فهماند كه در ندا چه مى گفتند؟ - مى گفتند: صبح شد برخيزيد به سوى باغ خود روان شويد، و بنابر اين كلمه «'''اغدوا'''» كه صيغه امر و به معناى صبح زود به طرف كار و كسب رفتن است ، متضمن معناى «'''اقبلوا - روى آوريد'''» نيز هست ، و به همين جهت بود كه با حرف على متعدى شده ، و گرنه با حرف «'''الى '''» متعدى مى شد - همچنان كه زمخشرى نيز به اين نكته اشاره كرده است - «'''ان كنتم صارمين '''» يعنى اگر قصد و تصميم بر صرم و چيدن ميوه داريد.
و معناى آيه اين است كه: «فَتَنَادَوا» يكديگر را صدا زدند، «مُصبِحين» در حالى كه داشتند داخل صبح مى شدند. «أن اغدُوا عَلى حَرثِكُم» - اين جمله نداى طرفينى را معنا مى كند، و مى فهماند كه در ندا چه مى گفتند؟ - مى گفتند: صبح شد، برخيزيد به سوى باغ خود روان شويد. و بنابراين، كلمه «اغدُوا» - كه صيغه امر و به معناى صبح زود به طرف كار و كسب رفتن است - متضمن معناى «اقبِلُوا - روى آوريد» نيز هست. و به همين جهت بود كه با حرف «عَلى» متعدى شده، و گرنه با حرف «إلى» متعدى مى شد - همچنان كه زمخشرى نيز به اين نكته اشاره كرده است - «إن كُنتُم صَارِمين» يعنى اگر قصد و تصميم بر صرم و چيدن ميوه داريد.


«'''فانطلقوا'''» - يعنى روانه شدند و به سوى باغشان رفتند، «'''و هم يتخافتون '''» در حالى كه به طور آهسته و مخفيانه با يكديگر مشورت مى كردند، و مى گفتند: «'''ان لا يدخلنها اليوم عليكم مسكين'''»، امروز رفتنتان به باغ را از انظار مخفى بداريد، تا فقرا و مساكين خبردار نشوند، و گرنه آنها هم داخل باغ مى شوند، و ناچارتان مى كنند سهمى از ميوه ها را به آنان اختصاص دهيد، و غدوا صبح زود به طرف باغ روان شدند، «'''على حرد'''» در حالى كه قرارشان بر اين بود كه مسكينان را منع كنند، «'''قادرين '''»، در دلهاى خود چنين فرض و تقدير مى كردند كه به زودى ميوه ها را خواهند چيد، و حتى يك دانه آن را به مسكينان نخواهند داد.
«فَانطَلَقُوا» - يعنى روانه شدند و به سوى باغشان رفتند، «وَ هُم يَتَخَافَتُون» در حالى كه به طور آهسته و مخفيانه با يكديگر مشورت مى كردند، و مى گفتند: «أن لا يَدخُلَنّهَا اليَومَ عَليكم مسكين»، امروز رفتنتان به باغ را از انظار مخفى بداريد، تا فقرا و مساكين خبردار نشوند، و گرنه آن ها هم داخل باغ مى شوند، و ناچارتان مى كنند سهمى از ميوه ها را به آنان اختصاص دهيد، و غدوا صبح زود به طرف باغ روان شدند، «على حرد» در حالى كه قرارشان بر اين بود كه مسكينان را منع كنند، «قادرين»، در دل هاى خود چنين فرض و تقدير مى كردند كه به زودى ميوه ها را خواهند چيد، و حتى يك دانه آن را به مسكينان نخواهند داد.


«'''فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا إِنَّا لَضالُّونَ بَلْ نحْنُ محْرُومُونَ'''»:
«'''فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا إِنَّا لَضالُّونَ * بَلْ نحْنُ محْرُومُونَ'''»:


ولى همين كه باغ را بدان وضع مشاهده كردند، و ديدند كه چون صريم شده ، و طائفى از ناحيه خدا دور آن طواف كرده و نابودش ‍ ساخته ،
ولى همين كه باغ را بدان وضع مشاهده كردند، و ديدند كه چون صريم شده، و طائفى از ناحيه خدا دور آن طواف كرده و نابودش ساخته،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۶۲۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۶۲۷ </center>
با خود گفتند «'''انا لضالون '''» ما چه گمراه بوديم ، كه به خود وعده داديم ميوه ها را مى چينيم و يك دانه هم به فقرا نمى دهيم .
با خود گفتند «انا لضالون» ما چه گمراه بوديم، كه به خود وعده داديم ميوه ها را مى چينيم و يك دانه هم به فقرا نمى دهيم.


بعضى اين طور معنا كرده اند كه : نكند راه باغمان را گم كرده ايم .
بعضى اين طور معنا كرده اند كه: نكند راه باغمان را گم كرده ايم.


«'''بل نحن محرومون'''» - اين جمله اعراض از جمله سابق است ، و معنايش است كه نه تنها گمراهيم بلكه از رزق هم محروم شديم .
«'''بل نحن محرومون'''» - اين جمله اعراض از جمله سابق است، و معنايش است كه نه تنها گمراهيم بلكه از رزق هم محروم شديم.


«'''قَالَ أَوْسطهُمْ أَ لَمْ أَقُل لَّكمْ لَوْلا تُسبِّحُونَ ...رَاغِبُونَ'''»:
«'''قَالَ أَوْسطهُمْ أَ لَمْ أَقُل لَّكمْ لَوْلا تُسبِّحُونَ ...رَاغِبُونَ'''»:
۱۹٬۳۲۲

ویرایش