۱۹٬۳۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
و اما اين كه «لعنت» را مقيد به «يَومِ الدِّين» نمود، براى اين است كه «لعنت» عنوان و نشانى گناه و وبال است كه از ناحيه معصيت عايد نفس مى گردد و نفس را نشاندار مى كند. و چون دنيا جاى عمل است، نه جزاء، و آخرت محل جزاء است، نه عمل، پس آثار معصيت محدود به روز جزا خواهد بود. و اگر خواستى، مى توانى بگويى: دنيا، جاى نوشتن اعمال و ضبط آن هاست و روز قيامت، جاى حساب و جزاء است. | |||
و اما | و اما اين كه بعضى گفته اند: «تقييد لعنت به روز جزاء، دليل بر اين است كه مدت لعنت تا آن روز است، و آن روز، خداوند، لعنت را از او بر مى دارد»، سخنى است كه همه آيات عذاب آن را دفع مى كنند. چون روز قيامت، روز عذاب است و همه پاداش ها و كيفرها، آن جا شروع مى شود. | ||
مؤيد اين معنا، تعبير آيه مورد بحث، از قيامت به «يَومِ الدّين» است كه إشعار دارد بر اين كه شيطان تا آن روز ملعون است و آن روز، مجزىّ به لعن است. يعنى عذاب لعنت هاى تا آن روز را مى چشد، و اگر عذاب با آمدن قيامت بر طرف شود، بايد اسم قيامت را «يَومَ انقِطَاعِ الدِّين» بنامند، نه «يَومُ الدِّين». | |||
مؤيد اين | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۲۳۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۲۳۲ </center> | ||
و چه بسا كه در دفع اين اشكال گفته اند: اين | و چه بسا كه در دفع اين اشكال گفته اند: اين تعبير، از باب اين است كه ديگر طولانى تر از آن، مدتى نيست و مانند تعبير «خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّماوَاتُ وَ الأرضُ» است. | ||
ولى همان طور كه خواننده عزيز ملاحظه مى | ولى همان طور كه خواننده عزيز ملاحظه مى كند، وجه درستى نيست و ما معناى «خَالِدِينَ فِيهَا» را كه «يَومُ الدين» را به آن قياس كرده اند، در تفسير سوره «هود» گذرانديم. | ||
و چه بسا كه اين طور گفته اند: مراد از | و چه بسا كه اين طور گفته اند: مراد از «لعنت» در آيه، لعن خلائق است، كه پُر واضح است كه در روز قيامت تمام مى شود. به خلاف «لعنت» خدا، كه روز قيامت هم هست و تا ابد ادامه دارد. | ||
و گويا اين گوينده غفلت كرده از | و گويا اين گوينده غفلت كرده از اين كه خداوند لعنت خودش را هم تا روز قيامت محدود نموده، و در سوره «ص» فرموده: «وَ إنَّ عَلَيكَ لَعنَتِى إلَى يَومِ الدِّين». | ||
«'''قَالَ | «'''قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنى إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ'''»: | ||
«انظار»، به معنى مهلت دادن است. و اگر در ابتداى كلامش، خدا را به كلمه «ربّ» ستوده، با اين كه در مقام مخاصمه و عصيان و استكبار بوده، براى اين است كه در همين حال، در مقام دعا و سؤال هم بوده است، و در اين مقام، چاره نداشته جز اين كه او را به اسمى بخواند كه رحمت الهيه مطلقه اش را تحريك نمايد. لذا به مقام ربوبيت ملتجى شد تا در عين اين كه بر او خشم گرفته، درخواستش را اجابت نمايد. | |||
<span id='link154'><span> | <span id='link154'><span> | ||
==ابليس | ==ابليس مأمور به سجده بر نوع بشر بودند، نه تنها آدم == | ||
و اگر ابليس در هنگام درخواست خود كلامش را با فاء تفريع آغاز كرد و گفت «فانظرنى: پس مرا مهلت بده» و در ضمن كلامش سخن از مبعوث شدن عموم بشر كرد - نه تنها آدم كه به خاطر امتناع از سجده بر او مبتلا به رجم و لعن شد - براى اين بود كه - همان طور كه در تفسير آيات اين داستان در سوره اعراف گفتيم - بفهماند لجبازى و دشمنياش تنها با آدم نبوده، و از همين جا آن نكته كه در آنجا گفتيم تاييد مى شود، و آن اين بود كه ابليس مامور سجده بر عموم و جنس بشر بوده ، نه تنها آدم، و آدم، به منزله قبل هاى بوده كه نوع بشر را مجسم مى نموده است. | و اگر ابليس در هنگام درخواست خود كلامش را با فاء تفريع آغاز كرد و گفت «فانظرنى: پس مرا مهلت بده» و در ضمن كلامش سخن از مبعوث شدن عموم بشر كرد - نه تنها آدم كه به خاطر امتناع از سجده بر او مبتلا به رجم و لعن شد - براى اين بود كه - همان طور كه در تفسير آيات اين داستان در سوره اعراف گفتيم - بفهماند لجبازى و دشمنياش تنها با آدم نبوده، و از همين جا آن نكته كه در آنجا گفتيم تاييد مى شود، و آن اين بود كه ابليس مامور سجده بر عموم و جنس بشر بوده ، نه تنها آدم، و آدم، به منزله قبل هاى بوده كه نوع بشر را مجسم مى نموده است. | ||
ویرایش