مريم ٤

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

گفت: «پروردگارا! استخوانم سست شده؛ و شعله پیری تمام سرم را فراگرفته؛ و من هرگز در دعای تو، از اجابت محروم نبوده‌ام!

گفت: پروردگارا! استخوانم سست و سرم از پيرى سپيد گشته است و هرگز در دعاى تو- اى پروردگار من- [از اجابت‌] بى‌بهره نبوده‌ام
گفت: «پروردگارا، من استخوانم سست گرديده و [موى‌] سرم از پيرى سپيد گشته، و -اى پروردگار من- هرگز در دعاى تو نااميد نبوده‌ام.»
عرض کرد که پروردگارا، استخوان من سست گشت و فروغ پیری بر سرم بتافت و با وجود این من از دعا به درگاه کرم تو خود را هرگز محروم ندانسته‌ام.
گفت: پروردگارا! به راستی استخوانم سست شده و [مویِ] سرم از پیری سپید گشته، و پروردگارا! هیچ گاه درباره دعا به پیشگاهت [از اجابت] محروم و بی بهره نبودم.
گفت: اى پروردگار من، استخوان من سست گشته و سرم از پيرى سفيد شده است و هرگز در دعا به درگاه تو، اى پروردگار من، بى‌بهره نبوده‌ام.
گفت پروردگارا استخوانم سستی گرفته و برف پیری بر سرم نشسته است، و پروردگارا هرگز در دعای تو سخت دل نبوده‌ام‌
گفت: پروردگارا، استخوانم سست شده و سرم از پيرى سپيد گشته، و به خواندن تو، پروردگارا، بدبخت [و از اجابت بى‌بهره‌] نبوده‌ام.
گفت: پروردگارا! استخوانهای من (که ستون پیکر من و محکم‌ترین اعضای تن من است) سستی گرفته است، و شعله‌های پیری (تمام موهای) سر مرا فرا گرفته است، پروردگارا! من هرگز در دعاهائی که کرده‌ام (از درگاه کرم تو) محروم و ناامید باز نگشته‌ام؛ (هم اینک نیز مرا دریاب).
گفت: «پروردگارم! من استخوانم به‌راستی سست گردیده و (موی) سرم از پیری شعله‌ور (و سپید) شده. پروردگارم! من هرگز به درخواست (از) تو سنگدل نبوده‌ام.»
گفت پروردگارا همانا سست شد استخوان از من و درخشید مرا سر به پیری و نبودم به خواندن تو پروردگار را تیره‌بخت‌


مريم ٣ آیه ٤ مريم ٥
سوره : سوره مريم
نزول : ٦ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«وَهَنَ»: سست شد. ضعیف گردید. «إشْتَعَلَ»: شعله‌ور شد. شعله فراگیر شد. مراد سفید شدن موهای سر است. «شَیْباً»: پیری. تمییز است. «دُعَآئِکَ»: تو را به یاری خواستن و به مدد طلبیدن. (دُعَآءِ) اضافه به مفعول خود شده است. «شَقِیّاً»: محروم. ناامید. گویند: شَقی بِکَذا. أَیْ تَعِبَ فیهِ وَ لَمْ یَحْصُلْ مَقْصُودُهُ.


تفسیر

نکات آیه

۱- زکریا به هنگام پیرى مفرط و سستى استخوانها و سپیدى موهاى سرش از خداوند خواهان فرزند شد. (قال ربّ إنّى وهن العظم منّى واشتعل الرأس شیبًا) «عظم» به معناى استخوان است. «وهن العظم منّى»; یعنى، استخوان هایم سست شد کلمه «شیباً» تمییز و به معناى سفیدى مو است و «اشتعال»، یعنى آتش گرفتن (لسان العرب). بنابراین جمله «اشتعل» از مادّه «شعل» سفیدى دم و پیشانى اسب) مشتق باشد; در این صورت جمله «اشتعل ...»، یعنى «موى سر سپید شد».

۲- زکریا(ع)، در دعاى خود، به ربوبیت الهى، توسل جست. (قال ربّ إنّى وهن العظم ... و لم أکن بدعائک ربّ شقیًّا)

۳- توسل به ربوبیت الهى و تکرار آن، از آداب دعا است. (قال ربّ ... لم أکن بدعائک ربّ)

۴- استخوان زکریاى پیغمبر در اثر پیرى، سست شده بود. (إنّى وهن العظم منّى)

۵- موى سر زکریا، در اثر پیرى سپید گشته بود. (واشتعل الرأس شیبًا)

۶- برشمردن ضعف ها و کاستى ها و بیان ناتوانى خود از انجام خواسته ها و رفع نیازمندى ها، از آداب دعا و نیایش است. (قال ربّ إنّى وهن العظم منّى واشتعل الرأس شیبًا)

۷- زکریا همواره از دعا، براى رفع مشکلات خویش، بهره مى گرفت. (و لم أکن بدعائک ربّ شقیًّا) «باء» در «بدعائک» سببیه یا به معناى «فى» است و مفاد آیه این است که در دعاهاى گذشته ام هیچ گاه محروم نشده ام و به سبب آنها سعادت مند بوده ام.

۸- دعا و نیایش به درگاه خدا، از میان برنده سختى ها و مانع گرفتارى انسان به دام شقاوت است. (و لم أکن بدعائک ربّ شقیًّا) «شقاوت» نقطه مقابل سعادت است (مفردات راغب) و به معناى «سختى و زحمت» نیز مى آید (قاموس).

۹- زکریا(ع)، فردى مستجاب الدعوة در طول زندگى خویش بود. (و لم أکن بدعائک ربّ شقیًّا)

۱۰- امیدوارى زکریا(ع) به استجابت دعایش از سوى خدا (و لم أکن بدعائک ربّ شقیًّا)

۱۱- زکریا، زندگى سعادت مندانه خود را مرهون راز و نیاز و دعا به پیشگاه خداوند مى دانست. (و لم أکن بدعائک ربّ شقیًّا)

۱۲- برشمردن لطف و عنایت هاى مکرر خداوند درگذشته عمر، زمینه جلب رحمت و لطف الهى و از آداب دعا است. (قال ربّ ... لم أکن بدعائک ربّ شقیًّا)

موضوعات مرتبط

  • توسل: توسل به ربوبیت خدا ۲، ۳
  • خدا: زمینه رحمت خدا ۱۲; زمینه لطف خدا ۱۲
  • دعا: آثار دعا ۷، ۸، ۱۱; آداب دعا ۳، ۶، ۱۲; اظهار ضعف در دعا ۶; امیدوارى در دعا ۱۰; توسل در دعا ۳
  • ذکر: ذکر لطف خدا ۱۲
  • رفتار: انگیزه هاى رفتار ۸
  • زکریا(ع): آثار پیرى زکریا(ع) ۴، ۵; اجابت دعاى زکریا(ع) ۹; امیدوارى زکریا(ع) ۱۰; بینش زکریا(ع) ۱۱; پیرى زکریا(ع) ۱; توسل زکریا(ع) ۲; دعاى زکریا(ع) ۱، ۲، ۷; رفع مشکلات زکریا(ع) ۷; سستى استخوان زکریا(ع) ۱، ۴; سعادتمندى زکریا(ع) ۱۱; سفیدى موى زکریا(ع) ۱، ۵; سیره زکریا(ع) ۷; فضایل زکریا(ع) ۹; قصه زکریا(ع) ۱
  • سعادت: عوامل سعادت ۱
  • شقاوت: موانع شقاوت ۸
  • فرزند: درخواست فرزند ۱
  • مستجاب الدعوه ۹:

منابع