۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۴۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۱}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
وَ تَرَى | وَ تَرَى الجِْبَالَ تحْسبهَا جَامِدَةً وَ هِىَ تَمُرُّ مَرَّ السحَابِ صنْعَ اللَّهِ الَّذِى أَتْقَنَ كلَّ شىْءٍ إِنَّهُ خَبِيرُ بِمَا تَفْعَلُونَ | ||
اين آيه شريفه از آن جهت كه در سياق آيات قيامت قرار گرفته ، آنچه مى گويد در باره همان قيامت است و پاره اى از وقايع آن روز را توصيف مى كند، كه عبارت است از به راه افتادن كوهها، كه در باره اين قضيه در جاى ديگر قرآن فرموده : «'''و سيرت الجبال فكانت سرابا'''» و نيز در مواردى ديگر از آن خبر داده است . | اين آيه شريفه از آن جهت كه در سياق آيات قيامت قرار گرفته ، آنچه مى گويد در باره همان قيامت است و پاره اى از وقايع آن روز را توصيف مى كند، كه عبارت است از به راه افتادن كوهها، كه در باره اين قضيه در جاى ديگر قرآن فرموده : «'''و سيرت الجبال فكانت سرابا'''» و نيز در مواردى ديگر از آن خبر داده است . | ||
پس اينكه مى فرمايد: «'''و ترى الجبال - و مى بينى كوهها را'''» خطاب در آن به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) است و مراد از آن مجسم كردن واقعه است ، همچنان كه در آيه «'''و ترى الناس سكارى '''» حال مردم را در آن روز مجسم مى كند، نه اينكه تو الا ن ايشان را | پس اينكه مى فرمايد: «'''و ترى الجبال - و مى بينى كوهها را'''» خطاب در آن به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) است و مراد از آن مجسم كردن واقعه است ، همچنان كه در آيه «'''و ترى الناس سكارى '''» حال مردم را در آن روز مجسم مى كند، نه اينكه تو الا ن ايشان را | ||
خط ۲۷: | خط ۲۹: | ||
و اين معنا، از نظر اشاره اى كه در جمله «'''تحسبها جامدة - تو آنها را جامد مى پندارى '''» هست - به اينكه همين امروز كه قيامتى به پا نشده ، متحركند - مناسبترين معناست ، براى اينكه نمى شود روز قيامت را ظرف گرفت هم براى جامد ديدن كوهها و هم براى حركت آنها چون ابر. | و اين معنا، از نظر اشاره اى كه در جمله «'''تحسبها جامدة - تو آنها را جامد مى پندارى '''» هست - به اينكه همين امروز كه قيامتى به پا نشده ، متحركند - مناسبترين معناست ، براى اينكه نمى شود روز قيامت را ظرف گرفت هم براى جامد ديدن كوهها و هم براى حركت آنها چون ابر. | ||
دوم اينكه : آن را حمل كرده اند بر حركت انتقالى زمين . و اين معنا از نظر آيه - فى نفسها - معناى خوبى است ، الا اينكه دوتا اشكال متوجه آن مى شود، اول اينكه : بنا بر اين معنا، آيه شريفه از ما قبل و ما بعد خود بريده و غير مربوط مى شود، چون هم ما قبل آن و هم ما بعدش راجع به قيامت بود، دوم اينكه با اين بريدگى اتصال جمله «'''انه خبير بما تفعلون '''» به ما قبلش نيز به هم مى خورد. | دوم اينكه : آن را حمل كرده اند بر حركت انتقالى زمين . و اين معنا از نظر آيه - فى نفسها - معناى خوبى است ، الا اينكه دوتا اشكال متوجه آن مى شود، اول اينكه : بنا بر اين معنا، آيه شريفه از ما قبل و ما بعد خود بريده و غير مربوط مى شود، چون هم ما قبل آن و هم ما بعدش راجع به قيامت بود، دوم اينكه با اين بريدگى اتصال جمله «'''انه خبير بما تفعلون '''» به ما قبلش نيز به هم مى خورد. | ||
مَن جَاءَ بِالْحَسنَةِ فَلَهُ خَيرٌ | مَن جَاءَ بِالْحَسنَةِ فَلَهُ خَيرٌ مِّنهَا وَ هُم مِّن فَزَعٍ يَوْمَئذٍ ءَامِنُونَ | ||
اين آيه و آيه بعدش - همانطور كه قبلا هم اشاره كرديم - تفصيلى است براى اجمالى - كه در جمله «'''انه خبير بما تفعلون '''» است ، البته تفصيل از نظر اثر خبير بودن خدا، زيرا اثر | اين آيه و آيه بعدش - همانطور كه قبلا هم اشاره كرديم - تفصيلى است براى اجمالى - كه در جمله «'''انه خبير بما تفعلون '''» است ، البته تفصيل از نظر اثر خبير بودن خدا، زيرا اثر | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۷۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۷۸ </center> | ||
آن جزاء است و مراد از جمله «'''من جاء بالحسنة فله خير منها'''» اين است كه كسى كه عمل نيك كند جزايى دارد بهتر از آن عمل نيك ، چون عمل هر چه باشد مقدمه است براى مزد و جزاء، كسى با خود عمل كارى ندارد، هر عملى را انجام مى دهد براى نتيجه و اثر آن است ، پس غرض و غايت هر عملى از مقدمه بهتر است . | آن جزاء است و مراد از جمله «'''من جاء بالحسنة فله خير منها'''» اين است كه كسى كه عمل نيك كند جزايى دارد بهتر از آن عمل نيك ، چون عمل هر چه باشد مقدمه است براى مزد و جزاء، كسى با خود عمل كارى ندارد، هر عملى را انجام مى دهد براى نتيجه و اثر آن است ، پس غرض و غايت هر عملى از مقدمه بهتر است . | ||
و از ظاهر سياق برمى آيد كه مقصود از فزع در جمله و هم من فزع ... فزع بعد از نفخه دوم صور است ، نه نفخه اول ، در نتيجه آيه شريفه همان معنا را مى دهد كه آيه «'''لا يحزنهم الفزع الاكبر و تتلقيهم الملائكة هذا يومكم الذى كنتم توعدون '''» در مقام آن است . | و از ظاهر سياق برمى آيد كه مقصود از فزع در جمله و هم من فزع ... فزع بعد از نفخه دوم صور است ، نه نفخه اول ، در نتيجه آيه شريفه همان معنا را مى دهد كه آيه «'''لا يحزنهم الفزع الاكبر و تتلقيهم الملائكة هذا يومكم الذى كنتم توعدون '''» در مقام آن است . | ||
وَ مَن جَاءَ | وَ مَن جَاءَ بِالسيِّئَةِ فَكُبَّت وُجُوهُهُمْ فى النَّارِ هَلْ تجْزَوْنَ إِلا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ | ||
كلمه «'''كبت '''» از كب به معناى به رو انداختن كسى است ، پس در حقيقت عملى است كه بر شخص واقع مى شود، نه بر روى او و اگر نسبت آن را به روى آنان داده ، از باب مجاز عقلى است و گر نه اصل آن «'''كبوا على وجوههم - بر رويها افتادند'''» بوده است . | كلمه «'''كبت '''» از كب به معناى به رو انداختن كسى است ، پس در حقيقت عملى است كه بر شخص واقع مى شود، نه بر روى او و اگر نسبت آن را به روى آنان داده ، از باب مجاز عقلى است و گر نه اصل آن «'''كبوا على وجوههم - بر رويها افتادند'''» بوده است . | ||
و استفهام در جمله «'''هل تجزون الا ما كنتم تعملون '''» استفهام انكارى است و معنايش اين است كه «'''لا تجزون الا...'''»، يعنى جزا داده نمى شويد مگر خود آن عملى كه كرده ايد، خود آن عمل برايتان مجسم مى شود و گريبانتان را مى گيرد، پس هيچ ظلمى در جزاء و هيچ جورى در حكم نيست . | و استفهام در جمله «'''هل تجزون الا ما كنتم تعملون '''» استفهام انكارى است و معنايش اين است كه «'''لا تجزون الا...'''»، يعنى جزا داده نمى شويد مگر خود آن عملى كه كرده ايد، خود آن عمل برايتان مجسم مى شود و گريبانتان را مى گيرد، پس هيچ ظلمى در جزاء و هيچ جورى در حكم نيست . | ||
اين دو آيه در مقام بيان طبيعت حسنه و سيئه است ، طبيعتى كه از نظر جزاء دارند، پس در اين دو آيه حكم كسى بيان شده كه فقط عمل نيك دارد، يا تنها عمل زشت دارد، اما كسى كه هم از آن اعمال دارد، و هم از اين ، حكمش در اينجا بطور اجمال فهميده مى شود و اما تفصيلش در جاهاى ديگر آمده است . | اين دو آيه در مقام بيان طبيعت حسنه و سيئه است ، طبيعتى كه از نظر جزاء دارند، پس در اين دو آيه حكم كسى بيان شده كه فقط عمل نيك دارد، يا تنها عمل زشت دارد، اما كسى كه هم از آن اعمال دارد، و هم از اين ، حكمش در اينجا بطور اجمال فهميده مى شود و اما تفصيلش در جاهاى ديگر آمده است . | ||
إِنَّمَا أُمِرْت أَنْ أَعْبُدَ رَب هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِى حَرَّمَهَا وَ لَهُ كلُّ شىْءٍ وَ أُمِرْت أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسلِمِينَ | |||
اين آيه تا آخر سوره كه سه آيه است خاتمه سوره است و اين حقيقت را بيان مى كند كه دعوت حق بشارت و انذارى است كه در آن | اين آيه تا آخر سوره كه سه آيه است خاتمه سوره است و اين حقيقت را بيان مى كند كه دعوت حق بشارت و انذارى است كه در آن | ||
حجت بر همه تمام مى شود و كار مردم به گردن رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) نيست او تنها ماءمور است و اما زمام امر دست خداست ، به زودى آيات خود را به ايشان نشان خواهد داد و آن را خواهند شناخت و خدا از اعمالشان غافل نيست . | حجت بر همه تمام مى شود و كار مردم به گردن رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) نيست او تنها ماءمور است و اما زمام امر دست خداست ، به زودى آيات خود را به ايشان نشان خواهد داد و آن را خواهند شناخت و خدا از اعمالشان غافل نيست . | ||
خط ۴۵: | خط ۴۷: | ||
<span id='link392'><span> | <span id='link392'><span> | ||
==من ماءمور به عبادت خدا و تلاوت قرآن هستم و بس ، هر كه ايمان آورد براى خود و هر كه گمراه گشت عليه خود == | ==من ماءمور به عبادت خدا و تلاوت قرآن هستم و بس ، هر كه ايمان آورد براى خود و هر كه گمراه گشت عليه خود == | ||
وَ أَنْ أَتْلُوَا الْقُرْءَانَ فَمَنِ اهْتَدَى | وَ أَنْ أَتْلُوَا الْقُرْءَانَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يهْتَدِى لِنَفْسِهِ وَ مَن ضلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِينَ | ||
اين آيه عطف است بر جمله «'''ان اعبد'''» و معنايش اين است كه : من ماءمور شده ام كه پروردگار اين خانه را بپرستم و اينكه قرآن را بخوانم و مراد از تلاوت قرآن تلاوت بر مردم است ، به دليل تفريعى كه بر آن كرده و مى فرمايد: «'''فمن اهتدى ...'''» | اين آيه عطف است بر جمله «'''ان اعبد'''» و معنايش اين است كه : من ماءمور شده ام كه پروردگار اين خانه را بپرستم و اينكه قرآن را بخوانم و مراد از تلاوت قرآن تلاوت بر مردم است ، به دليل تفريعى كه بر آن كرده و مى فرمايد: «'''فمن اهتدى ...'''» | ||
«'''فمن اهتدى فانما يهتدى لنفسه '''» يعنى هر كس با اين قرآن كه تو بر او مى خوانى هدايت شد، كه به نفع خود شده و سود هدايتش عايد من نمى شود. | «'''فمن اهتدى فانما يهتدى لنفسه '''» يعنى هر كس با اين قرآن كه تو بر او مى خوانى هدايت شد، كه به نفع خود شده و سود هدايتش عايد من نمى شود. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۵: | ||
كند كه قبلا تذكرش داده بود و آن اين بود كه غير از انذار پستى ندارد و هيچگونه مسؤ وليت در باره امور مردم ندارد و موظف است كه بر خدا توكل كند و امور ايشان را محول به او نمايد، همچنان كه فرمود: «'''فتوكل على اللّه انك على الحق المبين انك لا تسمع الموتى ...'''» | كند كه قبلا تذكرش داده بود و آن اين بود كه غير از انذار پستى ندارد و هيچگونه مسؤ وليت در باره امور مردم ندارد و موظف است كه بر خدا توكل كند و امور ايشان را محول به او نمايد، همچنان كه فرمود: «'''فتوكل على اللّه انك على الحق المبين انك لا تسمع الموتى ...'''» | ||
پس گويى كه به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) فرموده : و هر كس گمراه شد به او بگو: من از پروردگارم شنيده ام كه به غير از انذار مسؤ وليتى به گردنم نينداخته ، پس من از ضلالت هر كس گمراه شود بازخواست نخواهم شد. | پس گويى كه به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) فرموده : و هر كس گمراه شد به او بگو: من از پروردگارم شنيده ام كه به غير از انذار مسؤ وليتى به گردنم نينداخته ، پس من از ضلالت هر كس گمراه شود بازخواست نخواهم شد. | ||
وَ قُلِ | وَ قُلِ الحَْمْدُ للَّهِ سيرِيكمْ ءَايَتِهِ فَتَعْرِفُونهَا وَ مَا رَبُّك بِغَفِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ | ||
اين آيه عطف است به جمله «'''فقل انما انا من المنذرين '''» و در اين عطف ، انعطافى به دنباله آيه قبل شده ، كه بعد از امر به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) به توكل بر او در امور مردم ، به او فرمود: به زودى عاقبت بدى براى مشركين قرار خواهد داد و ميان بنى اسرائيل در آنچه اختلاف مى كنند قضاوت خواهد كرد و از آيات خود آيه هايى نشانشان خواهد داد، كه مضطر به تصديق او شوند، آنگاه بر طبق اعمالشان جزايشان دهد. | اين آيه عطف است به جمله «'''فقل انما انا من المنذرين '''» و در اين عطف ، انعطافى به دنباله آيه قبل شده ، كه بعد از امر به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) به توكل بر او در امور مردم ، به او فرمود: به زودى عاقبت بدى براى مشركين قرار خواهد داد و ميان بنى اسرائيل در آنچه اختلاف مى كنند قضاوت خواهد كرد و از آيات خود آيه هايى نشانشان خواهد داد، كه مضطر به تصديق او شوند، آنگاه بر طبق اعمالشان جزايشان دهد. | ||
و حاصل معناى آيه اين است كه : و بگو كه ثناى جميل همه براى خداى تعالى است در آنچه كه در ملك خود جارى مى سازد، از آن جمله ، بشر را به سوى آنچه خير و سعادتشان در آن است مى خواند و مؤ منين را كه به آيات او ايمان آورده و تسليم او شده اند هدايت نموده و دلهاى تكذيب كنندگان را ميرانده و گوشهايشان را كر، و ديدگانشان را كور نموده ، در نتيجه گمراه شدند و آيات او را تكذيب كردند. | و حاصل معناى آيه اين است كه : و بگو كه ثناى جميل همه براى خداى تعالى است در آنچه كه در ملك خود جارى مى سازد، از آن جمله ، بشر را به سوى آنچه خير و سعادتشان در آن است مى خواند و مؤ منين را كه به آيات او ايمان آورده و تسليم او شده اند هدايت نموده و دلهاى تكذيب كنندگان را ميرانده و گوشهايشان را كر، و ديدگانشان را كور نموده ، در نتيجه گمراه شدند و آيات او را تكذيب كردند. | ||
خط ۹۳: | خط ۹۵: | ||
و الحمد لله رب العالمين | و الحمد لله رب العالمين | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۴۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۱}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش