۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲ بخش۶ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲ بخش۸}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
خط ۱۲: | خط ۱۴: | ||
<span id='link68'><span> | <span id='link68'><span> | ||
==آيه ۱۸۹ ، سوره بقره == | ==آيه ۱۸۹ ، سوره بقره == | ||
يَسئَلُونَك عَنِ | يَسئَلُونَك عَنِ الاَهِلَّةِ قُلْ هِىَ مَوَقِيت لِلنَّاسِ وَ الْحَجّ وَ لَيْس الْبرُّ بِأَن تَأْتُوا الْبُيُوت مِن ظهُورِهَا وَ لَكِنَّ الْبرَّ مَنِ اتَّقَى وَ أْتُوا الْبُيُوت مِنْ أَبْوَبِهَا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكمْ تُفْلِحُونَ(۱۸۹) | ||
ترجمه آيات | ترجمه آيات | ||
از تو از هلالها مى پرسند كه غرض از اين كه قرص قمر در هر ماه يك بار به صورت هلال در مى آيد چيست ؟ بگو اينها وقتها را براى مردم و براى حج معين مى كنند و اين كار خوبى نيست كه شما در حال احرام از پشت بام داخل خانه ها شويد، بلكه عمل صحيح اين است كه از خدا بترسيد و خانه ها رااز در درآييد و از خدا پروا كنيد باشد كه رستگار شويد. (۱۸۹) | از تو از هلالها مى پرسند كه غرض از اين كه قرص قمر در هر ماه يك بار به صورت هلال در مى آيد چيست ؟ بگو اينها وقتها را براى مردم و براى حج معين مى كنند و اين كار خوبى نيست كه شما در حال احرام از پشت بام داخل خانه ها شويد، بلكه عمل صحيح اين است كه از خدا بترسيد و خانه ها رااز در درآييد و از خدا پروا كنيد باشد كه رستگار شويد. (۱۸۹) | ||
خط ۳۶: | خط ۳۸: | ||
و اين تقطيع و تكه تكه كردن زمان به دو صورت ممكن بود، يكى بر حسب حركت ساليانه زمين به دور خورشيد، كه از آن چهار فصل درست مى شود، و يكى هم بر حسب حركت ماه به دور زمين ، و چون اين تقطيع بايد طورى باشد كه همه مردم حتى عوام آنان نيز بتوانند به آسانى از حساب آن سر در آورند، لذا ماههاى قمرى رانام برد، كه هرانسان داراى ادراك صحيح و حواس مستقيم آن رامى فهمد، چون ماه و طلوع و غروب آن را هر سال دوازده بار مشاهده مى كند به خلاف خورشيد كه برجهايش ديدنى نيست بلكه بشر بعد از آنكه قرنها در روى زمين زندگى كرد به تدريج به حساب آن كه حسابى است بس دقيق پى برد، حسابى كه هم اكنون نيز عامة مردم از آن سر در نمى آورند. | و اين تقطيع و تكه تكه كردن زمان به دو صورت ممكن بود، يكى بر حسب حركت ساليانه زمين به دور خورشيد، كه از آن چهار فصل درست مى شود، و يكى هم بر حسب حركت ماه به دور زمين ، و چون اين تقطيع بايد طورى باشد كه همه مردم حتى عوام آنان نيز بتوانند به آسانى از حساب آن سر در آورند، لذا ماههاى قمرى رانام برد، كه هرانسان داراى ادراك صحيح و حواس مستقيم آن رامى فهمد، چون ماه و طلوع و غروب آن را هر سال دوازده بار مشاهده مى كند به خلاف خورشيد كه برجهايش ديدنى نيست بلكه بشر بعد از آنكه قرنها در روى زمين زندگى كرد به تدريج به حساب آن كه حسابى است بس دقيق پى برد، حسابى كه هم اكنون نيز عامة مردم از آن سر در نمى آورند. | ||
پس ماههاى قمرى اوقاتى هستند كه مردم امور دين و دنياى خود را با آن تعيين مى كنند، و مخصوصا در امور دينى مساءله حج را معين مى كنند كه در ماههاى معلومى انجام مى شود، و اينكه از ميان همه عبادات حج را دوباره نام برد، گويااز اين جهت بوده كه خواست ه است زمينه را براى آيات بعدى كه حج را به بعضى از ماههااختصاص مى دهد فراهم سازد. | پس ماههاى قمرى اوقاتى هستند كه مردم امور دين و دنياى خود را با آن تعيين مى كنند، و مخصوصا در امور دينى مساءله حج را معين مى كنند كه در ماههاى معلومى انجام مى شود، و اينكه از ميان همه عبادات حج را دوباره نام برد، گويااز اين جهت بوده كه خواست ه است زمينه را براى آيات بعدى كه حج را به بعضى از ماههااختصاص مى دهد فراهم سازد. | ||
وَ لَيْس | وَ لَيْس الْبرُّ بِأَن تَأْتُوا الْبُيُوت مِن ظهُورِهَا وَ لَكِنَّ الْبرَّ مَنِ اتَّقَى وَ أْتُوا الْبُيُوت مِنْ أَبْوَبِهَا | ||
دليلى نقلى اين معنا را ثابت كرده كه جماعتى از عرب جاهليت رسمشان چنين بوده كه چون براى زيارت حج از خانه بيرون مى شدند ديگر اگر در خانه كارى مى داشتند (مثلا چيزى جا گذاشته بودند) از در خانه وارد نمى شدند، بلكه از پشت ، ديوار را سوراخ مى كردند، و از سوراخ داخل مى شدند، | دليلى نقلى اين معنا را ثابت كرده كه جماعتى از عرب جاهليت رسمشان چنين بوده كه چون براى زيارت حج از خانه بيرون مى شدند ديگر اگر در خانه كارى مى داشتند (مثلا چيزى جا گذاشته بودند) از در خانه وارد نمى شدند، بلكه از پشت ، ديوار را سوراخ مى كردند، و از سوراخ داخل مى شدند، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲ صفحه ۸۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲ صفحه ۸۲ </center> | ||
خط ۴۶: | خط ۴۸: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲ صفحه ۸۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲ صفحه ۸۳ </center> | ||
و اين رسمى است پسنديده كه مردم بر آن عادت دارند، دليل بر اينكه امر نامبرده مولوى نيست ، اين است كه زمينه كلام تخطئه عادت زشتى است كه بدون هيچ دليلى در بين مردمى پيدا شده عادتى كه به جز از بين بردن يك عادت پسنديده ، و موافق با غرض عقلائى ، دليل ديگرى ندارد، در چنين زمينه اى سفارش به اينكه خانه ها را از در درآييد، به بيش از هدايت و ارشاد به سوى طريقه صواب دلالتى ندارد، و تكليفى نمى آورد، بله داخل شدن در خانه ها از پشت خانه و يا از بام به عنوان اينكه اين عمل جزء دين است ، بدعت است و حرام . | و اين رسمى است پسنديده كه مردم بر آن عادت دارند، دليل بر اينكه امر نامبرده مولوى نيست ، اين است كه زمينه كلام تخطئه عادت زشتى است كه بدون هيچ دليلى در بين مردمى پيدا شده عادتى كه به جز از بين بردن يك عادت پسنديده ، و موافق با غرض عقلائى ، دليل ديگرى ندارد، در چنين زمينه اى سفارش به اينكه خانه ها را از در درآييد، به بيش از هدايت و ارشاد به سوى طريقه صواب دلالتى ندارد، و تكليفى نمى آورد، بله داخل شدن در خانه ها از پشت خانه و يا از بام به عنوان اينكه اين عمل جزء دين است ، بدعت است و حرام . | ||
وَ | وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكمْ تُفْلِحُونَ | ||
در اول سوره توجه فرموديد كه تقوا يكى از صفاتى است كه با همه مراتب ايمان و همه مقامات كمال جمع مى شود، و اين هم معلوم است كه تمامى مقامات مستوجب فلاح و رستگارى نيست آنطور كه مقامات آخر كه به كلى شرك و ضلالت را از دل صاحبش زدوده مى كند، مستوجب آن است ، بله اين خاصيت را دارد كه آدمى را به سوى فلاح هدايت نموده و به سعادت بشارت مى دهد و بهمين جهت در جمله مورد بحث فرمود: (و از خدا بپره يزيد شايد رستگار شويد) و نفرمود (تا رستگار شويد) و ممكن است منظور از تقوا امتثال خصوص امرى باشد كه در آيه شريفه آمده بود و آن مذمت در آمدن به خانه ها از پشت خانه بود. | در اول سوره توجه فرموديد كه تقوا يكى از صفاتى است كه با همه مراتب ايمان و همه مقامات كمال جمع مى شود، و اين هم معلوم است كه تمامى مقامات مستوجب فلاح و رستگارى نيست آنطور كه مقامات آخر كه به كلى شرك و ضلالت را از دل صاحبش زدوده مى كند، مستوجب آن است ، بله اين خاصيت را دارد كه آدمى را به سوى فلاح هدايت نموده و به سعادت بشارت مى دهد و بهمين جهت در جمله مورد بحث فرمود: (و از خدا بپره يزيد شايد رستگار شويد) و نفرمود (تا رستگار شويد) و ممكن است منظور از تقوا امتثال خصوص امرى باشد كه در آيه شريفه آمده بود و آن مذمت در آمدن به خانه ها از پشت خانه بود. | ||
<span id='link72'><span> | <span id='link72'><span> | ||
خط ۶۷: | خط ۶۹: | ||
<span id='link74'><span> | <span id='link74'><span> | ||
==آيات ۱۹۵ - ۱۹۰ ، سوره بقره == | ==آيات ۱۹۵ - ۱۹۰ ، سوره بقره == | ||
وَ قَتِلُوا فى سبِيلِ | وَ قَتِلُوا فى سبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَتِلُونَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِب الْمُعْتَدِينَ(۱۹۰) | ||
وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْث ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُم | وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْث ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْث أَخْرَجُوكُمْ وَ الْفِتْنَةُ أَشدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا تُقَتِلُوهُمْ عِندَ المَْسجِدِ الحَْرَامِ حَتى يُقَتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِن قَتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِك جَزَاءُ الْكَفِرِينَ(۱۹۱) | ||
فَإِنِ انتهَوْا | فَإِنِ انتهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(۱۹۲) | ||
وَ قَتِلُوهُمْ حَتى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ | وَ قَتِلُوهُمْ حَتى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ للَّهِ فَإِنِ انتهَوْا فَلا عُدْوَنَ إِلا عَلى الظلِمِينَ(۱۹۳) | ||
الشهْرُ | الشهْرُ الحَْرَامُ بِالشهْرِ الحَْرَامِ وَ الحُْرُمَت قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ(۱۹۴) | ||
وَ أَنفِقُوا فى سبِيلِ | وَ أَنفِقُوا فى سبِيلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلى التهْلُكَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يحِب الْمُحْسِنِينَ(۱۹۵) | ||
ترجمه آيات | ترجمه آيات | ||
و در راه خدا باكسانى كه با شما سرجنگ دارند كارزار بكنيد اما تعدى روا مداريد كه خدا متجاوزان را دوست نمى دارد(۱۹۰) | و در راه خدا باكسانى كه با شما سرجنگ دارند كارزار بكنيد اما تعدى روا مداريد كه خدا متجاوزان را دوست نمى دارد(۱۹۰) | ||
خط ۹۷: | خط ۹۹: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲ صفحه ۸۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲ صفحه ۸۹ </center> | ||
آرى از آنجائى قتال در اسلام دفاع است ، و دفاع بالذات محدود به زمانى است كه حوزه اسلام مورد هجوم كفار قرار گيرد، به خلاف جنگ كه معناى واقعيش تجاوز و جروج از حد و مرز است ، لذا قرآن كريم دنبال فرمان قتال فرمود:(( و لا تعتدوا ان الله لا يحب المعتدين ، تجاوز مكنيد كه خدا تجاوزكاران را دوست نمى دارد. | آرى از آنجائى قتال در اسلام دفاع است ، و دفاع بالذات محدود به زمانى است كه حوزه اسلام مورد هجوم كفار قرار گيرد، به خلاف جنگ كه معناى واقعيش تجاوز و جروج از حد و مرز است ، لذا قرآن كريم دنبال فرمان قتال فرمود:(( و لا تعتدوا ان الله لا يحب المعتدين ، تجاوز مكنيد كه خدا تجاوزكاران را دوست نمى دارد. | ||
وَ لا تَعْتَدُوا | وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ... | ||
كلمه (تعتدوا) از مصدر (اعتدا) است و اعتدا به معناى بيرون شدن از حد است ، مثلا وقتى گفته مى شود:((فلان عدا و يا فلان اعتدى معنايش اين است كه فلانى از حد خود تجاوز كرد و نهى از اعتدا نهيى است مطلق ، در نتيجه مراد از آن مطلق هر عملى است كه عنوان تجاوز بر آن صادق باشد مانند قتال قبل از پيشنهادم صالحه بر سر حق ، و نيز قتال ابتدائى ، و قتل زنان و كودكان ، و قتال قبل از اعلان جنگ با دشمن ، و امثال اينها، كه سنت نبويه آن را بيان كرده است . | كلمه (تعتدوا) از مصدر (اعتدا) است و اعتدا به معناى بيرون شدن از حد است ، مثلا وقتى گفته مى شود:((فلان عدا و يا فلان اعتدى معنايش اين است كه فلانى از حد خود تجاوز كرد و نهى از اعتدا نهيى است مطلق ، در نتيجه مراد از آن مطلق هر عملى است كه عنوان تجاوز بر آن صادق باشد مانند قتال قبل از پيشنهادم صالحه بر سر حق ، و نيز قتال ابتدائى ، و قتل زنان و كودكان ، و قتال قبل از اعلان جنگ با دشمن ، و امثال اينها، كه سنت نبويه آن را بيان كرده است . | ||
وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْث ثَقِفْتُمُوهُمْ... مِنَ الْقَتْلِ | وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْث ثَقِفْتُمُوهُمْ... مِنَ الْقَتْلِ | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۷: | ||
پس معناى آيه اين شد كه عليه مشركين مكه كمال سخت گيرى را به خرج دهيد، و آنان را هر جا كه بر خورديد به قتل برسانيد، تا مجبور شوند از سرزمين و وطن خود كوچ كنند، همانطور كه شما را مجبور به جلاى وطن كردند، هر چند كه رفتار آنان با شما سخت تر بود، براى اينكه رفتار آنان فتنه بود، و فتنه بدتر از كشتن است ، چون كشتن تنها انسان را از زندگى دنيا محروم مى كند، ولى فتنه مايه محروميت از زندگى دنيا و آخرت و انهدام هر دو نشاءه است . | پس معناى آيه اين شد كه عليه مشركين مكه كمال سخت گيرى را به خرج دهيد، و آنان را هر جا كه بر خورديد به قتل برسانيد، تا مجبور شوند از سرزمين و وطن خود كوچ كنند، همانطور كه شما را مجبور به جلاى وطن كردند، هر چند كه رفتار آنان با شما سخت تر بود، براى اينكه رفتار آنان فتنه بود، و فتنه بدتر از كشتن است ، چون كشتن تنها انسان را از زندگى دنيا محروم مى كند، ولى فتنه مايه محروميت از زندگى دنيا و آخرت و انهدام هر دو نشاءه است . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲ صفحه ۹۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲ صفحه ۹۰ </center> | ||
وَ لا تُقَتِلُوهُمْ عِندَ | وَ لا تُقَتِلُوهُمْ عِندَ المَْسجِدِ الحَْرَامِ حَتى يُقَتِلُوكُمْ فِيهِ... | ||
در اين جمله مسلمين را نهى مى كند از قتال در مسجدالحرام ، براى اينكه حرمت مسجد الحرام را حفظ كرده باشند، و ضمير در (فيه ) به مكان برمى گردد گواينكه كلمه (مكان ) قبلا به ميان نيامده بود،اما كلمه (مسجد الحرام ) بر آن دلالت مى كند. | در اين جمله مسلمين را نهى مى كند از قتال در مسجدالحرام ، براى اينكه حرمت مسجد الحرام را حفظ كرده باشند، و ضمير در (فيه ) به مكان برمى گردد گواينكه كلمه (مكان ) قبلا به ميان نيامده بود،اما كلمه (مسجد الحرام ) بر آن دلالت مى كند. | ||
فَإِنِ انتهَوْا | فَإِنِ انتهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ | ||
كلمه (انتهاء) به معناى امتناع و خوددارى از عملى است ، و منظور در اينجا خوددارى از مطلق جنگ در كنار مسجد الحرام است ، نه خوددارى از مطلق قتال بعد از مسلمان شدن دشمن و به اطاعت اسلام درآمدن ، چون عهده دار اين معنا جمله :«''' فان انتهوا فلا عدوان ...'''» است ، و اما جمله (انتهوا) اول ، قيدى است كه به نزديك ترين جمله ها برمى گردد، يعنى جمله «''' و لا تقاتلوهم عند المسجد الحرام '''» و بنابراين هر يك از دو جمله يعنى جمله : «''' فان انتهوا فان الله '''» و جمله :«''' فان انتهوا فلا عدوان '''»، قيد كلام متصل به خودش مى باشد، و ديگر تكرارى هم در كلام نشده و در جمله فان الله غفور رحيم سبب در جاى مسبب به كار رفته تا علت حكم را بيان كند (چون جاى آن بود كه بفرمايد اگر دست برداشتند شما هم دست برداريد). | كلمه (انتهاء) به معناى امتناع و خوددارى از عملى است ، و منظور در اينجا خوددارى از مطلق جنگ در كنار مسجد الحرام است ، نه خوددارى از مطلق قتال بعد از مسلمان شدن دشمن و به اطاعت اسلام درآمدن ، چون عهده دار اين معنا جمله :«''' فان انتهوا فلا عدوان ...'''» است ، و اما جمله (انتهوا) اول ، قيدى است كه به نزديك ترين جمله ها برمى گردد، يعنى جمله «''' و لا تقاتلوهم عند المسجد الحرام '''» و بنابراين هر يك از دو جمله يعنى جمله : «''' فان انتهوا فان الله '''» و جمله :«''' فان انتهوا فلا عدوان '''»، قيد كلام متصل به خودش مى باشد، و ديگر تكرارى هم در كلام نشده و در جمله فان الله غفور رحيم سبب در جاى مسبب به كار رفته تا علت حكم را بيان كند (چون جاى آن بود كه بفرمايد اگر دست برداشتند شما هم دست برداريد). | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲ بخش۶ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲ بخش۸}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش