ریشه لات: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
لات همان لاء نافيه است كه تاء به آن لاحق شده به نظر جمهور اهل لغت آن دو كلمه است لاء و تاء تأنيث، مثل ثمّت و ربّت و عملش مانند «ليس» رفع اسم و نصب خبر است (از ا قرب الموارد) اسم لات در آيه فوق محذوف است به تقدير «لاتَ الْوَقْتُ حينَ مَناصٍ» يعنى چه بسيار از گذشتگان كه هلاكشان كرديم و ناله و استغاثه كردندو نيست آنوقت وقت مهلت. ظاهرا لات يكبار بيشتر در قرآن نيامده است.
لات همان لاء نافيه است كه تاء به آن لاحق شده به نظر جمهور اهل لغت آن دو كلمه است لاء و تاء تأنيث، مثل ثمّت و ربّت و عملش مانند «ليس» رفع اسم و نصب خبر است (از ا قرب الموارد) اسم لات در آيه فوق محذوف است به تقدير «لاتَ الْوَقْتُ حينَ مَناصٍ» يعنى چه بسيار از گذشتگان كه هلاكشان كرديم و ناله و استغاثه كردندو نيست آنوقت وقت مهلت. ظاهرا لات يكبار بيشتر در قرآن نيامده است.
[نجم:20-19]. روشن است كه هر سه بت از اصنام جاهليت مى‏باشد. ابن كلبى در كتاب الاصنام مى‏گويد: لات سنگ مكعبى بود در طائف كه بنى عتاب بن مالك نگهبان آن بوده و بتخانه‏اى بر آن بنا كرده بودند، قريش و تمام عرب آن را تعظيم مى‏نمودند بدان مناسبت فرزندان خويش را «زيدلات» - و «تيم لات» نام مى‏گذاشتند. اين صنم همانطور پابرجا بود تا آنكه قبيله ثقيف دين اسلام را قبول كردند، رسول خدا «صلى اللَّه عليه و آله» مغيرة بن شعبه را مأمور فرمود تا لات را منهدم كرد و به آتش كشيد. نگارنده گويد: به نظر مى‏آيد: مشركين معتقد بودند كه لات و مناة دختران بت عُزى هستند در سيره ابن هشام منقول است: آنگاه كه زيد بن عمرو بن نفيل مسلمان شد درباره گذشته خود چنين گفت: عَزَلْتُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى جَميعاً كَذلِكَ يَفْعَلُ الْجِلْدُ الصَّبُورُ فَلَا الْعُزَّى اَدينُ وَ لا ابْنَتَيْها وَ لا صَنَمَىْ بَنى عَمْرٍو اَزُورُ در اين شعر براى عزى و دو دختر ياد شده گفتيم كه: ظاهراً همان لات و مناة هستند متن آيه در «مناة» ببينيد.


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ ‏۳ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۵:۰۴

تکرار در قرآن: ۲(بار)

لیست کلمات مشتق شده

قاموس قرآن

لات همان لاء نافيه است كه تاء به آن لاحق شده به نظر جمهور اهل لغت آن دو كلمه است لاء و تاء تأنيث، مثل ثمّت و ربّت و عملش مانند «ليس» رفع اسم و نصب خبر است (از ا قرب الموارد) اسم لات در آيه فوق محذوف است به تقدير «لاتَ الْوَقْتُ حينَ مَناصٍ» يعنى چه بسيار از گذشتگان كه هلاكشان كرديم و ناله و استغاثه كردندو نيست آنوقت وقت مهلت. ظاهرا لات يكبار بيشتر در قرآن نيامده است.

[نجم:20-19]. روشن است كه هر سه بت از اصنام جاهليت مى‏باشد. ابن كلبى در كتاب الاصنام مى‏گويد: لات سنگ مكعبى بود در طائف كه بنى عتاب بن مالك نگهبان آن بوده و بتخانه‏اى بر آن بنا كرده بودند، قريش و تمام عرب آن را تعظيم مى‏نمودند بدان مناسبت فرزندان خويش را «زيدلات» - و «تيم لات» نام مى‏گذاشتند. اين صنم همانطور پابرجا بود تا آنكه قبيله ثقيف دين اسلام را قبول كردند، رسول خدا «صلى اللَّه عليه و آله» مغيرة بن شعبه را مأمور فرمود تا لات را منهدم كرد و به آتش كشيد. نگارنده گويد: به نظر مى‏آيد: مشركين معتقد بودند كه لات و مناة دختران بت عُزى هستند در سيره ابن هشام منقول است: آنگاه كه زيد بن عمرو بن نفيل مسلمان شد درباره گذشته خود چنين گفت: عَزَلْتُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى جَميعاً كَذلِكَ يَفْعَلُ الْجِلْدُ الصَّبُورُ فَلَا الْعُزَّى اَدينُ وَ لا ابْنَتَيْها وَ لا صَنَمَىْ بَنى عَمْرٍو اَزُورُ در اين شعر براى عزى و دو دختر ياد شده گفتيم كه: ظاهراً همان لات و مناة هستند متن آيه در «مناة» ببينيد.

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
لاَتَ‌ ۱
اللاَّتَ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط