تَفْضَحُون: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
*[[ریشه فضح‌ | فضح‌]] (۱ بار) [[کلمه با ریشه:: فضح‌| ]]
*[[ریشه فضح‌ | فضح‌]] (۱ بار) [[کلمه با ریشه:: فضح‌| ]]
*[[ریشه ى‌ | ى‌]] (۱۰۴۴ بار) [[کلمه با ریشه:: ى‌| ]]
*[[ریشه ى‌ | ى‌]] (۱۰۴۴ بار) [[کلمه با ریشه:: ى‌| ]]
=== قاموس قرآن ===
رسوا كردن. عيب كسى را آشكار كردن. «فَضَحَهُ: كَشَفَ مَساويهِ» [حجر:68]. اين كلام لوط «عليه السلام» است نسبت به قوم خويش در حمايت ميهمانانش كه فرشته بودند فضيحت در اينجا به معنى الزام عيب و عار است كه اگر آنها به ميهمانان لوط جسارت مى‏كردند براى آن حضرت عيبى بود يعنى اينها ميهمان منند مرا رسوا نكنيد لذا طبرسى رحمه‏اللَّه آن را الزام عار معنى كرده و در مصباح فضيحت را عيب گفته است. اين كلمه فقط يكبار در قرآن آمده است.


[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۳۱ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۵:۲۳

آیات شامل این کلمه

«فضیحت» از مادّه «فَضْح» در اصل لغت به معناى منکشف شدن چیزى است و سپس به معناى ظهور عیب آمده است و معادل آن در فارسى «رسوا» کردن است (گویا لوط مى خواهد به آنها بفهماند: این کار شما آبروى مرا در برابر این میهمانان مى برد و مى فهمند اهل شهر من تا چه حدّ آلوده اند).

ریشه کلمه

قاموس قرآن

رسوا كردن. عيب كسى را آشكار كردن. «فَضَحَهُ: كَشَفَ مَساويهِ» [حجر:68]. اين كلام لوط «عليه السلام» است نسبت به قوم خويش در حمايت ميهمانانش كه فرشته بودند فضيحت در اينجا به معنى الزام عيب و عار است كه اگر آنها به ميهمانان لوط جسارت مى‏كردند براى آن حضرت عيبى بود يعنى اينها ميهمان منند مرا رسوا نكنيد لذا طبرسى رحمه‏اللَّه آن را الزام عار معنى كرده و در مصباح فضيحت را عيب گفته است. اين كلمه فقط يكبار در قرآن آمده است.