گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۲۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:


==طريق جمع بين دو دسته آيات ==
==طريق جمع بين دو دسته آيات ==
اين آيات بطوريكه ملاحظه مى فرمائيد، يا شفاعت را مختص بخداى (عز اسمه ) مى كند، مانند سه آيه اول ، و يا آن را عموميت ميدهد، و براى غير خدا نيز اثبات مى كند، اما با اين شرط كه خدا باو اذن داده باشد، و بشفاعتش راضى باشد، و امثال اين شروط.
اين آيات به طوری كه ملاحظه مى فرمائيد، يا شفاعت را مختص به خداى - عزّ اسمه - مى كند، مانند سه آيه اول، و يا آن را عموميت می دهد، و براى غير خدا نيز اثبات مى كند، اما با اين شرط كه خدا به او اذن داده باشد، و به شفاعتش راضى باشد، و امثال اين شروط.


و بهر حال ، آنچه مسلم است ، و هيچ شكى در آن نيست ، اين استكه آيات نامبرده شفاعت را اثبات مى كند، چيزيكه هست بعضى آنطور كه ديديد منحصر در خدا مى كند، و بعضى ديگر آنطور كه ديديد عموميتش مى دهد.
و به هر حال، آنچه مسلّم است و هيچ شكى در آن نيست، اين است كه آيات نامبرده شفاعت را اثبات مى كند. چيزی كه هست، بعضى آن طور كه ديديد، منحصر در خدا مى كند، و بعضى ديگر آن طور كه ديديد، عموميتش مى دهد.


اين را هم بياد داريد كه آيات دسته اول ، شفاعت را نفى مى كرد، حال بايد ديد جمع بين اين دو دسته آيات چه ميشود؟ در پاسخ ميگوئيم نسبتى كه اين دو دسته آيات با هم دارند، نظير نسبتى است كه دو دسته آيات راجعه بعلم غيب با هم دارند، يكدسته علم غيب را منحصر در خدا مى كند، دسته ديگر آنرا براى غير خدا نيز اثبات نموده ، قيد رضاى خدا را شرط مى كند.
اين را هم به ياد داريد كه آيات دسته اول، شفاعت را نفى مى كرد. حال بايد ديد جمع بين اين دو دسته آيات چه می شود؟


دسته اول مانند آيه : «'''قل لا يعلم من فى السموات و الارض الغيب '''»، (بگو در آسمانها و زمين هيچ كس غيب نميداند)، و آيه : «'''و عنده مفاتح الغيب ، لا يعلمها الا هو'''»، (نزد اوست كليدهاى غيب ، كه كسى جز خود او از آن اطلاع ندارد).  
در پاسخ می گویيم: نسبتى كه اين دو دسته آيات با هم دارند، نظير نسبتى است كه دو دسته آيات راجعه به علم غيب با هم دارند. يك دسته علم غيب را منحصر در خدا مى كند، دسته ديگر آن را براى غير خدا نيز اثبات نموده، قيد رضاى خدا را شرط مى كند.  


و از دسته دوم مانند آيه : «'''عالم الغيب ، فلا يظهر على غيبه احدا، الا من ارتضى من رسول '''»، (خدا عالم غيب است واحدى را بر غيب خود مسلط نميسازد، مگر كسى از فرستادگانش كه او را پسنديده باشد).  
دسته اول مانند آيه: «قُل لَا يَعلَمُ مَن فِى السَّمَاوَاتِ وَ الأرضِ الغَيبَ: بگو در آسمان ها و زمين هيچ كس غيب نمی داند». و آيه: «وَ عِندَهُ مَفَاتِحُ الغَيب لَا يَعلَمُهَا إلّا هُوَ: نزد اوست كليدهاى غيب، كه كسى جز خود او از آن اطلاع ندارد».
 
و از دسته دوم، مانند آيه: «عالم الغيب فلا يظهر على غيبه احدا الا من ارتضى من رسول: خدا عالم غيب است واحدى را بر غيب خود مسلط نميسازد، مگر كسى از فرستادگانش كه او را پسنديده باشد».  
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۲۳۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۲۳۷ </center>
و هم چنين نسبت ميانه آن دو دسته آيات شفاعت ، نظير نسبتى است كه ميان دو دسته آيات راجع بمرگ ، و نيز دو دسته آيات راجعه بخلقت و رزق ، و تاءثير، و حكم ، و ملك ، و امثال آنست ، كه در اسلوب قرآن بسيار زياد ديده ميشود، يكجا مرگ بندگان ، و خلقتشان ، و رزقشان ، و ساير نامبرده ها را بخود نسبت ميدهد، و جائى ديگر براى غير خود اثبات مى كند، و قيد اذن و مشيت خود را بر آن اضافه مى نمايد.
و همچنين، نسبت ميانه آن دو دسته آيات شفاعت، نظير نسبتى است كه ميان دو دسته آيات راجع به مرگ، و نيز دو دسته آيات راجعه به خلقت و رزق، و تأثير، و حكم و ملك، و امثال آن است، كه در اسلوب قرآن بسيار زياد ديده می شود. يك جا مرگ بندگان و خلقتشان و رزقشان، و ساير نامبرده ها را به خود نسبت می دهد، و جایى ديگر براى غير خود اثبات مى كند، و قيد اذن و مشيت خود را بر آن اضافه مى نمايد.
<span id='link274'><span>
<span id='link274'><span>
==اثبات شفاعت براى غير خدا، به اذن خدا نه مستقلا ==
==اثبات شفاعت براى غير خدا، به اذن خدا نه مستقلا ==
و اين اسلوب كلام ، بما مى فهماند كه بجز خدايتعالى هيچ موجودى بطور استقلال مالك هيچ يك از كمالات نامبرده نيست ، و اگر موجودى مالك كمالى باشد، خدا باو تمليك كرده ، حتى قرآن كريم در قضاهاى رانده شده بطور حتم ، نيز يكنوع مشيت را براى خدا اثبات مى كند، مثلا مى فرمايد: «'''فاما الذين شقوا، ففى النار لهم فيها زفير و شهيق ، خالدين فيها، ما دامت السموات و الارض ، الا ما شاء ربك ، ان ربك فعال لما يريد و اما الذين سعدوا، ففى الجنه ، خالدين فيها، ما دامت السموات و الارض ، الا ما شاء ربك ، عطاء غير مجذوذ'''»:  
و اين اسلوب كلام ، بما مى فهماند كه بجز خدايتعالى هيچ موجودى بطور استقلال مالك هيچ يك از كمالات نامبرده نيست ، و اگر موجودى مالك كمالى باشد، خدا باو تمليك كرده ، حتى قرآن كريم در قضاهاى رانده شده بطور حتم ، نيز يكنوع مشيت را براى خدا اثبات مى كند، مثلا مى فرمايد: «'''فاما الذين شقوا، ففى النار لهم فيها زفير و شهيق ، خالدين فيها، ما دامت السموات و الارض ، الا ما شاء ربك ، ان ربك فعال لما يريد و اما الذين سعدوا، ففى الجنه ، خالدين فيها، ما دامت السموات و الارض ، الا ما شاء ربك ، عطاء غير مجذوذ'''»:  
۲۰٬۳۷۶

ویرایش