ریشه حزن: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۴: | خط ۴: | ||
__TOC__ | __TOC__ | ||
=== قاموس قرآن === | |||
اندوه. غصه (قاموس، صحاح) [يوسف:84] چشمانش از غصّه سفيد (نابينا) گرديد. [يوسف:86 ] در (ب ث ث) گذشت كه مراد از بثّ، اندوهى است كه شخص قادر به كتمان آن نيست و آن را اظهار مىكند معنى آيه: من اندوه و غصّه خود را فقط به خدا شكايت مىكنم. حَزَن (بر وزن فرس) مانند حزن به معنى اندوه است (مجمع) راغب نيز هر دو به يك معنى گفته است [فاطر:34]. [قصص:8] لام در «ليكون» براى عاقبت است چنانكه مجمع گفته و مراد از حزن سبب حزن است و آن از باب مبالغه است (الميزان) معنى آيه: آل فرعون او را از آب گرفتند و عاقبت اين كار آن بود كه موسى براى آنها دشمن و باعث اندوه باشد . ناگفته نماند اصل حزن به معنى سختى زمين يا زمين سخت است و چون اندوه يك نوع گرفتگى و خشونت قلب است لذا به آن حزن گفتهاند (مجمع ذيل آيه92 توبه) و در نهج البلاغه خطبه 1 هست «ثُمَّ جَمَعَ سُبْحانَهُ مِنْ حَزْنِ الْاَرْضِ وَ سَهْلِها..» يعنى خدا از سخت و نرم زمين خاكى گرد آورد. | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == | ||
{|class="wikitable sortable" | {|class="wikitable sortable" | ||
نسخهٔ ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۴:۴۲
تکرار در قرآن: ۴۲(بار)
قاموس قرآن
اندوه. غصه (قاموس، صحاح) [يوسف:84] چشمانش از غصّه سفيد (نابينا) گرديد. [يوسف:86 ] در (ب ث ث) گذشت كه مراد از بثّ، اندوهى است كه شخص قادر به كتمان آن نيست و آن را اظهار مىكند معنى آيه: من اندوه و غصّه خود را فقط به خدا شكايت مىكنم. حَزَن (بر وزن فرس) مانند حزن به معنى اندوه است (مجمع) راغب نيز هر دو به يك معنى گفته است [فاطر:34]. [قصص:8] لام در «ليكون» براى عاقبت است چنانكه مجمع گفته و مراد از حزن سبب حزن است و آن از باب مبالغه است (الميزان) معنى آيه: آل فرعون او را از آب گرفتند و عاقبت اين كار آن بود كه موسى براى آنها دشمن و باعث اندوه باشد . ناگفته نماند اصل حزن به معنى سختى زمين يا زمين سخت است و چون اندوه يك نوع گرفتگى و خشونت قلب است لذا به آن حزن گفتهاند (مجمع ذيل آيه92 توبه) و در نهج البلاغه خطبه 1 هست «ثُمَّ جَمَعَ سُبْحانَهُ مِنْ حَزْنِ الْاَرْضِ وَ سَهْلِها..» يعنى خدا از سخت و نرم زمين خاكى گرد آورد.
کلمات مشتق شده در قرآن
| کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
|---|---|
| يَحْزَنُونَ | ۱۳ |
| تَحْزَنُوا | ۳ |
| يَحْزُنْکَ | ۵ |
| لَيَحْزُنُکَ | ۱ |
| تَحْزَنُونَ | ۲ |
| تَحْزَنْ | ۵ |
| حَزَناً | ۲ |
| لَيَحْزُنُنِي | ۱ |
| الْحُزْنِ | ۱ |
| حُزْنِي | ۱ |
| تَحْزَنِي | ۲ |
| تَحْزَنَ | ۲ |
| يَحْزُنُهُمُ | ۱ |
| يَحْزَنَ | ۱ |
| الْحَزَنَ | ۱ |
| لِيَحْزُنَ | ۱ |