يوسف ١٩: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
افزودن سال نزول
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
| خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=و بیامد کاروانی پس فروکردند آبگیرنده خویش را پس سرازیر کرد دلو خود را و گفت مژده باد اینک تازهپسری و نهانش داشتند کالائی برای سوداگری و خدا داناست بدانچه میکنند | |-|معزی=و بیامد کاروانی پس فروکردند آبگیرنده خویش را پس سرازیر کرد دلو خود را و گفت مژده باد اینک تازهپسری و نهانش داشتند کالائی برای سوداگری و خدا داناست بدانچه میکنند | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره يوسف | نزول = | {{آيه | سوره = سوره يوسف | نزول = [[نازل شده در سال::11|١١ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::19|١٩]] | قبلی = يوسف ١٨ | بعدی = يوسف ٢٠ | کلمه = [[تعداد کلمات::20|٢٠]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«وارِدَ»: آبدار. آبآور. مأمور تهیّه آب کاروان. «أَدْلَی»: سرازیر کرد. فرو انداخت. «دَلْو»: سطل. ظرفی از پوست. «یَا بُشْرَی»: مژده باد! ترکیبی است که به هنگام سُرور و شادمانی گفته میشود، در مقابل (یا حَسْرَتا) که به هنگام جزع و فزع بیان میگردد. «غُلامٌ»: پسر بچّه، از روز تولّد تا آغاز جوانی. «أَسَرُّوهُ»: او را پنهان کردند. او را به دل جای دادند. «بِضَاعَة»: کالا. دارائی. حال است از ضمیر (ه) در فعل (أَسَرُّوهُ). «أَسَرُّوهُ بِضَاعَة»: او را کالائی برای فروش انگاشتند و به دل راه دادند. او را به عنوان متاعی نهان داشتند. | «وارِدَ»: آبدار. آبآور. مأمور تهیّه آب کاروان. «أَدْلَی»: سرازیر کرد. فرو انداخت. «دَلْو»: سطل. ظرفی از پوست. «یَا بُشْرَی»: مژده باد! ترکیبی است که به هنگام سُرور و شادمانی گفته میشود، در مقابل (یا حَسْرَتا) که به هنگام جزع و فزع بیان میگردد. «غُلامٌ»: پسر بچّه، از روز تولّد تا آغاز جوانی. «أَسَرُّوهُ»: او را پنهان کردند. او را به دل جای دادند. «بِضَاعَة»: کالا. دارائی. حال است از ضمیر (ه) در فعل (أَسَرُّوهُ). «أَسَرُّوهُ بِضَاعَة»: او را کالائی برای فروش انگاشتند و به دل راه دادند. او را به عنوان متاعی نهان داشتند. | ||