۲۰٬۶۱۵
ویرایش
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
همچنان كه به حكم فطرتش، خود را محكوم می داند به اين كه در آنچه كه در وُسع و طاقت خودش است، به تقليد از ديگران اكتفاء ننموده، خودش شخصا به بحث و جستجو پرداخته، دليل تفصيلى آن را به دست آورد، و ملاك در هر دو باب، اين است كه: | همچنان كه به حكم فطرتش، خود را محكوم می داند به اين كه در آنچه كه در وُسع و طاقت خودش است، به تقليد از ديگران اكتفاء ننموده، خودش شخصا به بحث و جستجو پرداخته، دليل تفصيلى آن را به دست آورد، و ملاك در هر دو باب، اين است كه: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۱۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۱۹ </center> | ||
آدمى از غير علم پیروی نكند. اگر قدرت بر اجتهاد دارد، | آدمى از غير علم پیروی نكند. اگر قدرت بر اجتهاد دارد، به حكم فطرتش، بايد به اجتهاد و تحصيل دليل تفصيلى، و علت هر مسئله كه مورد ابتلاى اوست، بپردازد. و اگر قدرت بر آن ندارد، از كسى كه به آن مسئله علم دارد، تقليد كند. | ||
و از آن جایی كه محال است فردى از نوع انسانى يافت شود، كه در تمامى شئون زندگى تخصص داشته باشد، و آن اصولى را كه زندگی اش متكى بدان ها است، مستقلا اجتهاد و بررسى كند، قهرا محال خواهد بود كه انسانى يافت شود كه از تقليد و پيروى غير، خالى باشد، و هر كس خلاف اين معنا را ادعا كند، و يا درباره خود پندارى غير اين داشته باشد، يعنى می پندارد كه در هيچ مسئله از مسائل زندگى تقليد نمى كند، در حقيقت سند سفاهت خود را دست داده. | و از آن جایی كه محال است فردى از نوع انسانى يافت شود، كه در تمامى شئون زندگى تخصص داشته باشد، و آن اصولى را كه زندگی اش متكى بدان ها است، مستقلا اجتهاد و بررسى كند، قهرا محال خواهد بود كه انسانى يافت شود كه از تقليد و پيروى غير، خالى باشد، و هر كس خلاف اين معنا را ادعا كند، و يا درباره خود پندارى غير اين داشته باشد، يعنى می پندارد كه در هيچ مسئله از مسائل زندگى تقليد نمى كند، در حقيقت سند سفاهت خود را دست داده. |
ویرایش