گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۸ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۱۰}}
__TOC__
__TOC__


خط ۹: خط ۱۱:
و ما در سابق در تفسير آيه «'''و ما كان اللّه ليعذبهم و انت فيهم و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون '''» گفتيم كه اين آيه خالى از اشعار و اشاره به اين معنا نيست كه امت اسلام بعد از رحلت رسول خدا چيزى نميگذرد كه نعمت استغفار از آنان گرفته مى شود و آن وقت است كه عذاب بر آنان نازل ميشود. و باز در سابق گفتيم كه شواهد همه دلالت دارد بر اينكه اين آيه (يعنى آيه سوره انفال ) مثل همه سوره انفال در مدينه نازل شده ، پس آيات مورد بحث كه در مكه نازل شده قبل از آن بوده ، و آن آيات نسبت به اين آيات جنبه شرح و توضيح را دارد. در سوره انفال آنچه در اينجا مبهم ذكر شده توضيح داده ، و اين خبر كه امت اسلام چنين و چنان مى شود يكى از اخبار غيبى قرآن كريم است .
و ما در سابق در تفسير آيه «'''و ما كان اللّه ليعذبهم و انت فيهم و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون '''» گفتيم كه اين آيه خالى از اشعار و اشاره به اين معنا نيست كه امت اسلام بعد از رحلت رسول خدا چيزى نميگذرد كه نعمت استغفار از آنان گرفته مى شود و آن وقت است كه عذاب بر آنان نازل ميشود. و باز در سابق گفتيم كه شواهد همه دلالت دارد بر اينكه اين آيه (يعنى آيه سوره انفال ) مثل همه سوره انفال در مدينه نازل شده ، پس آيات مورد بحث كه در مكه نازل شده قبل از آن بوده ، و آن آيات نسبت به اين آيات جنبه شرح و توضيح را دارد. در سوره انفال آنچه در اينجا مبهم ذكر شده توضيح داده ، و اين خبر كه امت اسلام چنين و چنان مى شود يكى از اخبار غيبى قرآن كريم است .
ولى بعضى از مفسرين داستان عذابى كه خداى تعالى در اين آيات ذكر فرموده حمل بر عذاب آخرت كرده اند، در حالى كه زمينه اين آيات با چنين حملى مساعدت ندارد.
ولى بعضى از مفسرين داستان عذابى كه خداى تعالى در اين آيات ذكر فرموده حمل بر عذاب آخرت كرده اند، در حالى كه زمينه اين آيات با چنين حملى مساعدت ندارد.
وَ إِمَّا نُرِيَنَّك بَعْض الَّذِى نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّك فَإِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثمَّ اللَّهُ شهِيدٌ عَلى مَا يَفْعَلُونَ
وَ إِمَّا نُرِيَنَّك بَعْض الَّذِى نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّك فَإِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثمَّ اللَّهُ شهِيدٌ عَلى مَا يَفْعَلُونَ
اصل كلمه «'''اما نرينك ان نرك - اگر نشانت دهيم '''»، بوده دو چيز بر آن اضافه شده يكى حرف «'''ما'''»، و ديگرى نون تاكيد ثقليه . و ترديد، بين نشان دادن ، و بين توفّى و قبض
اصل كلمه «'''اما نرينك ان نرك - اگر نشانت دهيم '''»، بوده دو چيز بر آن اضافه شده يكى حرف «'''ما'''»، و ديگرى نون تاكيد ثقليه . و ترديد، بين نشان دادن ، و بين توفّى و قبض
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۰۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۰۲ </center>
خط ۱۷: خط ۱۹:
<span id='link68'><span>
<span id='link68'><span>
==سنت الهى مبنى بر فرستادن رسول براى همه امم و قضاء به حق وعدل در بين مصدقين و مكذبين و نجات دادن گروهاول و عذاب و هلاك كردن گروه دوم ==
==سنت الهى مبنى بر فرستادن رسول براى همه امم و قضاء به حق وعدل در بين مصدقين و مكذبين و نجات دادن گروهاول و عذاب و هلاك كردن گروه دوم ==
وَ لِكلِّ أُمَّةٍ رَّسولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسولُهُمْ قُضىَ بَيْنَهُم بِالْقِسطِ وَ هُمْ لا يُظلَمُونَ
وَ لِكلِّ أُمَّةٍ رَّسولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسولُهُمْ قُضىَ بَيْنَهُم بِالْقِسطِ وَ هُمْ لا يُظلَمُونَ
اين آيه شريفه از قضائى الهى خبر مى دهد كه به دو قضاء تقسيم مى شود: يكى اينكه هر امتى از امتها رسولى دارد، كه حامل رسالت و پيامهاى خداى تعالى به سوى ايشان است ، و ماءمور است آن پيامها را به آنان ابلاغ نمايد. و قضاء دوم اين است كه وقتى پيامبر هر امتى به
اين آيه شريفه از قضائى الهى خبر مى دهد كه به دو قضاء تقسيم مى شود: يكى اينكه هر امتى از امتها رسولى دارد، كه حامل رسالت و پيامهاى خداى تعالى به سوى ايشان است ، و ماءمور است آن پيامها را به آنان ابلاغ نمايد. و قضاء دوم اين است كه وقتى پيامبر هر امتى به
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۰۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۰۳ </center>
خط ۲۷: خط ۲۹:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۰۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۰۴ </center>
پس ، اينكه بعضى از مفسرين گفته اند: «'''منظور از قضاء، عذاب روز قيامت ، و درخواست كنندگان بعضى از مشركين امت هاى قبل از اسلام بوده اند'''» گفتارى است كه نبايد به آن اعتناء شود.
پس ، اينكه بعضى از مفسرين گفته اند: «'''منظور از قضاء، عذاب روز قيامت ، و درخواست كنندگان بعضى از مشركين امت هاى قبل از اسلام بوده اند'''» گفتارى است كه نبايد به آن اعتناء شود.
قُل لا أَمْلِك لِنَفْسى ضرًّا وَ لا نَفْعاً إِلا مَا شاءَ اللَّهُ لِكلِّ أُمَّةٍ ...
قُل لا أَمْلِك لِنَفْسى ضرًّا وَ لا نَفْعاً إِلا مَا شاءَ اللَّهُ لِكلِّ أُمَّةٍ ...
جمله سؤ الى «'''متى هذا الوعد ان كنتم صادقين '''»، در معناى اين است كه : چه زمانى پروردگار تو به اين وعده اى كه به تو و تهديدى كه به ما داده وفا مى كند؟ چه زمانى است كه خدا بين ما و بين تو قضاء مى راند، و ما را هلاك و تو و ايمان آورندگان به تو را نجات مى دهد؟ و جو زندگى را براى تو صاف و هموار مى سازد، تا زمين يكسره در اختيار شما قرار بگيرد، و شما از شر ما راحت شويد، و چرا پروردگار تو در اين قضايش عجله نمى كند؟ چون كلام مشركين كلامى بوده كه جنبه تعجيز و استهزاء داشته ، در حقيقت خواسته اند بگويند «'''پروردگار تو هيچ كارى نمى تواند بكند، و اين تهديدهاى تو، بيهوده اى بيش نيست ، و گرنه چرا عجله نمى كنى و آن را عملى نمى سازى ؟'''» شاهد بر اينكه مشركين چنين منظورى داشته اند اينست كه در آيات بعد كه سخن از استعجال مشركين به ميان مى آورد از آنان حكايت مى كند كه گفتند: «'''لو ما تاتينا بالملائكة ان كنت من الصادقين '''».
جمله سؤ الى «'''متى هذا الوعد ان كنتم صادقين '''»، در معناى اين است كه : چه زمانى پروردگار تو به اين وعده اى كه به تو و تهديدى كه به ما داده وفا مى كند؟ چه زمانى است كه خدا بين ما و بين تو قضاء مى راند، و ما را هلاك و تو و ايمان آورندگان به تو را نجات مى دهد؟ و جو زندگى را براى تو صاف و هموار مى سازد، تا زمين يكسره در اختيار شما قرار بگيرد، و شما از شر ما راحت شويد، و چرا پروردگار تو در اين قضايش عجله نمى كند؟ چون كلام مشركين كلامى بوده كه جنبه تعجيز و استهزاء داشته ، در حقيقت خواسته اند بگويند «'''پروردگار تو هيچ كارى نمى تواند بكند، و اين تهديدهاى تو، بيهوده اى بيش نيست ، و گرنه چرا عجله نمى كنى و آن را عملى نمى سازى ؟'''» شاهد بر اينكه مشركين چنين منظورى داشته اند اينست كه در آيات بعد كه سخن از استعجال مشركين به ميان مى آورد از آنان حكايت مى كند كه گفتند: «'''لو ما تاتينا بالملائكة ان كنت من الصادقين '''».
آرى ، گفتار مشركين اگر شكافته شود چنين معنائى را مى رساند، و چون در چنين معنايى بود خداى سبحان پيامبر خود را تلقين كرد تا در پاسخشان اين حقيقت را بيان كند كه خود آن جناب مالك نفع و ضرر خودش نيست ، نه مى تواند ضررى را از خودش دفع كند و نه مى تواند منافعش را به سوى خود جلب نمايد، و نه در جلب آن عجله كند، مگر آن ضررهايى را كه خدا خواسته باشد از آن جناب دفع شود، و آن منافعى كه خدا خواسته باشد به سوى آن جناب جلب شود. وقتى آن جناب مالك نفع و ضرر خود نيست چگونه مى تواند پيشنهاد آنان را عملى ساخته ، در قضاء و عذاب آوردن عجله كند، پس اين استعجال مشركين از جهالت آنان است .
آرى ، گفتار مشركين اگر شكافته شود چنين معنائى را مى رساند، و چون در چنين معنايى بود خداى سبحان پيامبر خود را تلقين كرد تا در پاسخشان اين حقيقت را بيان كند كه خود آن جناب مالك نفع و ضرر خودش نيست ، نه مى تواند ضررى را از خودش دفع كند و نه مى تواند منافعش را به سوى خود جلب نمايد، و نه در جلب آن عجله كند، مگر آن ضررهايى را كه خدا خواسته باشد از آن جناب دفع شود، و آن منافعى كه خدا خواسته باشد به سوى آن جناب جلب شود. وقتى آن جناب مالك نفع و ضرر خود نيست چگونه مى تواند پيشنهاد آنان را عملى ساخته ، در قضاء و عذاب آوردن عجله كند، پس اين استعجال مشركين از جهالت آنان است .
خط ۵۲: خط ۵۴:
<span id='link71'><span>
<span id='link71'><span>
==سرزنش آنهايى كه از روى استهزاء شتاب درنزول عذاب را درخواست كردند ==
==سرزنش آنهايى كه از روى استهزاء شتاب درنزول عذاب را درخواست كردند ==
قُلْ أَ رَءَيْتُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُهُ بَيَتاً أَوْ نهَاراً مَّا ذَا يَستَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ  
قُلْ أَ رَءَيْتُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُهُ بَيَتاً أَوْ نهَاراً مَّا ذَا يَستَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ  
كلمه «'''بيات '''» و كلمه «'''تبييت '''» به معناى آمدن در شب است ، و غالب ا در مورد شرّ استعمال مى شود، مثل اينكه بخواهند از آمدن دشمن در شب خبر دهند.
كلمه «'''بيات '''» و كلمه «'''تبييت '''» به معناى آمدن در شب است ، و غالب ا در مورد شرّ استعمال مى شود، مثل اينكه بخواهند از آمدن دشمن در شب خبر دهند.
و از آنجا كه جمله «'''متى هذا الوعد ان كنتم صادقين '''» در دو آيه قبل در معناى اين بود كه درخواست كرده باشند خداى تعالى در فرستادن آن عذابى كه آنان را ناگزير از ايمان آوردن بسازد عجله كند، لذا بعد از آنكه در پاسخ آنان فرمود كه اين عذاب محقق الوقوع است ، اينك در اين آيه دوباره به توبيخ و مذمت آنان پرداخته ، توبيخ از دو جهت ، اول از اين جهت كه در آمدن آن عذاب درخواست تعجيل كردند، با اينكه آن عذاب اگر بيايد ناگهانى خواهد آمد، و اين براى يك انسان عاقل از حزم و احتياط به دور است كه از چنين عذابى بر حذر نباشد و در آمدن آن درخواست ، عجله كند، لذا براى افاده اين توبيخ به رسول گرامياش ‍ تلقين كرد كه :
و از آنجا كه جمله «'''متى هذا الوعد ان كنتم صادقين '''» در دو آيه قبل در معناى اين بود كه درخواست كرده باشند خداى تعالى در فرستادن آن عذابى كه آنان را ناگزير از ايمان آوردن بسازد عجله كند، لذا بعد از آنكه در پاسخ آنان فرمود كه اين عذاب محقق الوقوع است ، اينك در اين آيه دوباره به توبيخ و مذمت آنان پرداخته ، توبيخ از دو جهت ، اول از اين جهت كه در آمدن آن عذاب درخواست تعجيل كردند، با اينكه آن عذاب اگر بيايد ناگهانى خواهد آمد، و اين براى يك انسان عاقل از حزم و احتياط به دور است كه از چنين عذابى بر حذر نباشد و در آمدن آن درخواست ، عجله كند، لذا براى افاده اين توبيخ به رسول گرامياش ‍ تلقين كرد كه :
خط ۵۹: خط ۶۱:
بنابراين ، در جمله «'''ما ذا يستعجل منه المجرمون '''» التفاتى از خطاب (ارايتم - به من خبر دهيد) به غيبت (يستعجل ) بكار رفته ، و گرنه بايد ميفرمود: «'''ما ذا تستعجلون منه و انتم مجرمون '''». و گويا نكته اين التفات اين باشد كه خواسته است رعايت حال مجرمين را كرده رو در رو به آنان نفرموده باشد كه شما مجرميد و چنين عذابى در پى داريد چون ملاك و علت عذاب در شما هست و آن ارتكاب جرم است .
بنابراين ، در جمله «'''ما ذا يستعجل منه المجرمون '''» التفاتى از خطاب (ارايتم - به من خبر دهيد) به غيبت (يستعجل ) بكار رفته ، و گرنه بايد ميفرمود: «'''ما ذا تستعجلون منه و انتم مجرمون '''». و گويا نكته اين التفات اين باشد كه خواسته است رعايت حال مجرمين را كرده رو در رو به آنان نفرموده باشد كه شما مجرميد و چنين عذابى در پى داريد چون ملاك و علت عذاب در شما هست و آن ارتكاب جرم است .
و توبيخ از جهت دوم اين است كه ايمان آوردن را تاخير انداخته اند براى روزى كه ديگر ايمان سودى به حالشان نداشته باشد، و آن روز نزول عذاب است ، چون در آن روز پديدار شدن نشانه هاى عذاب بطور قطع ناگزيرشان ميكند به اينكه ايمان بياورند. آرى ، اين معنا تجربه شده كه آدمى وقتى مشرف به هلاكت مى شود ايمان مى آورد. از سوى ديگر ايمان ، خود توبه اى است ، و توبه در هنگام پديدار شدن نشانه هاى عذاب و لحظه اى كه آدمى مشرف به مرگ مى شود قبول نمى شود، لذا فرمود: «'''اثم اذا ما وقع '''» العذاب ( «'''آمنتم به '''» آيا گذاشتيد وقتى كه عذاب واقع شد به آن (به قرآن و يا به خداى تعالى ) ايمان آورديد؟ «'''الن '''» يعنى آيا در اين لحظه ايمان آورديد؟ در حالى كه : «'''و قد كنتم به تستعجلون '''» قبلا خود شما درخواست مى كرديد زودتر آن عذاب بيايد، و معناى اين استعجالتان اين بود كه بفهمانيد ما اعتنائى به اين عذاب نداريم ، در حقيقت با اين درخواست خود ميخواستيد تهديد خداى تعالى را تحقير و استهزاء كنيد.
و توبيخ از جهت دوم اين است كه ايمان آوردن را تاخير انداخته اند براى روزى كه ديگر ايمان سودى به حالشان نداشته باشد، و آن روز نزول عذاب است ، چون در آن روز پديدار شدن نشانه هاى عذاب بطور قطع ناگزيرشان ميكند به اينكه ايمان بياورند. آرى ، اين معنا تجربه شده كه آدمى وقتى مشرف به هلاكت مى شود ايمان مى آورد. از سوى ديگر ايمان ، خود توبه اى است ، و توبه در هنگام پديدار شدن نشانه هاى عذاب و لحظه اى كه آدمى مشرف به مرگ مى شود قبول نمى شود، لذا فرمود: «'''اثم اذا ما وقع '''» العذاب ( «'''آمنتم به '''» آيا گذاشتيد وقتى كه عذاب واقع شد به آن (به قرآن و يا به خداى تعالى ) ايمان آورديد؟ «'''الن '''» يعنى آيا در اين لحظه ايمان آورديد؟ در حالى كه : «'''و قد كنتم به تستعجلون '''» قبلا خود شما درخواست مى كرديد زودتر آن عذاب بيايد، و معناى اين استعجالتان اين بود كه بفهمانيد ما اعتنائى به اين عذاب نداريم ، در حقيقت با اين درخواست خود ميخواستيد تهديد خداى تعالى را تحقير و استهزاء كنيد.
ثُمَّ قِيلَ لِلَّذِينَ ظلَمُوا ذُوقُوا عَذَاب الخُْلْدِ هَلْ تجْزَوْنَ إِلا بِمَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ
ثُمَّ قِيلَ لِلَّذِينَ ظلَمُوا ذُوقُوا عَذَاب الخُْلْدِ هَلْ تجْزَوْنَ إِلا بِمَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ
اين معنا به ذهن نزديكتر است كه آيه شريفه متصل باشد به آيه «'''لكل امة اجل '''»، كه در اين صورت آيه اول حتمى بودن وقوع عذاب بر مشركين و نابود كردن آنان را بيان مى كند، و آيه دوم اين نكته را ميرساند كه بعد از وقوع عذاب به آنان گفته مى شود: حال بچشيد عذاب جاودانه را كه همان عذاب آخرت است ، و شما در اين روز كيفر نميشويد مگر به عمل خودتان ، همان اعمالى كه مى كرديد و همان گناهانى كه مرتكب مى شديد و اين است سزاى شما. و اين خطاب (ذوقوا: بچشيد) خطاب زبانى نيست ، بلكه خطاب تكوينى است ،
اين معنا به ذهن نزديكتر است كه آيه شريفه متصل باشد به آيه «'''لكل امة اجل '''»، كه در اين صورت آيه اول حتمى بودن وقوع عذاب بر مشركين و نابود كردن آنان را بيان مى كند، و آيه دوم اين نكته را ميرساند كه بعد از وقوع عذاب به آنان گفته مى شود: حال بچشيد عذاب جاودانه را كه همان عذاب آخرت است ، و شما در اين روز كيفر نميشويد مگر به عمل خودتان ، همان اعمالى كه مى كرديد و همان گناهانى كه مرتكب مى شديد و اين است سزاى شما. و اين خطاب (ذوقوا: بچشيد) خطاب زبانى نيست ، بلكه خطاب تكوينى است ،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۰۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۰۹ </center>
ميخواهد بفرمايد: هر عملى عكس العمل و اثرى دارد و ممكن نيست كه عذاب كفر و گناه به كافر و گنهكار نرسد. و بنابراين معنا اين دو آيه ، يعنى آيه : «'''قل ارايتم '''» تا جمله «'''يستعجلون '''» داراى زمينه اعتراض ، و وارد در اين موردند.
ميخواهد بفرمايد: هر عملى عكس العمل و اثرى دارد و ممكن نيست كه عذاب كفر و گناه به كافر و گنهكار نرسد. و بنابراين معنا اين دو آيه ، يعنى آيه : «'''قل ارايتم '''» تا جمله «'''يستعجلون '''» داراى زمينه اعتراض ، و وارد در اين موردند.
وَ يَستَنبِئُونَك أَ حَقُّ هُوَ قُلْ إِى وَ رَبى إِنَّهُ لَحَقُّ وَ مَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ
وَ يَستَنبِئُونَك أَ حَقُّ هُوَ قُلْ إِى وَ رَبى إِنَّهُ لَحَقُّ وَ مَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ
كلمه «'''يستنبونك '''» به معناى «'''يستخبرونك '''» است ، يعنى از تو خبر ميخواهند. و جمله : «'''احق هو'''» بيان همان خبرى است كه از آن سوال كرده اند، و ضمير «'''هو'''» بطورى كه از زمينه كلام بر مى آيد به قضاء و يا به عذاب بر مى گردد، و به هر كدام برگردد برگشت عبارت به يك معنا است ، ميفرمايد: از تو خبرگيرى مى كنند كه آيا آن قضاء و يا آن عذاب حق است ؟ در اينجا خداى سبحان به پيامبرش دستور داده پاسخ را كه عبارت است از اثبات آن عذاب به جميع جهات تاءكيد مؤ كد نموده در جواب آنان با سوگند بگويد: اين عذاب حتما و قطعا حق و ثابت است ، براى اينكه مقتضى آن موجود و مانع آن مفقود است .
كلمه «'''يستنبونك '''» به معناى «'''يستخبرونك '''» است ، يعنى از تو خبر ميخواهند. و جمله : «'''احق هو'''» بيان همان خبرى است كه از آن سوال كرده اند، و ضمير «'''هو'''» بطورى كه از زمينه كلام بر مى آيد به قضاء و يا به عذاب بر مى گردد، و به هر كدام برگردد برگشت عبارت به يك معنا است ، ميفرمايد: از تو خبرگيرى مى كنند كه آيا آن قضاء و يا آن عذاب حق است ؟ در اينجا خداى سبحان به پيامبرش دستور داده پاسخ را كه عبارت است از اثبات آن عذاب به جميع جهات تاءكيد مؤ كد نموده در جواب آنان با سوگند بگويد: اين عذاب حتما و قطعا حق و ثابت است ، براى اينكه مقتضى آن موجود و مانع آن مفقود است .
پس ، اينكه فرمود: «'''قل اى و ربى انه لحق '''» (براى اثبات حقيت كلام از چند جهت تاكيد شده ) يكى از جهت سوگند، دوم آوردن كلمه «'''ان '''» و سوم آوردن حرف «'''لام '''»، و چهارم آوردن جمله به صورت جمله اسميه (آن عذاب حق است )، چون ممكن بود بفرمايد: «'''قل اى و ربى يحق العذاب و يا يقطع العذاب '''». و جمله «'''و ما انتم بمعجزين '''» بيان عدم مانع است - همچنانكه جمله قبلى وجود مقتضى را اثبات مى كرد - و ميفرمايد: شما نمى توانيد خدا را از فرستادن عذاب عاجز سازيد، و از رسيدن عذاب بر خود مانع شويد.
پس ، اينكه فرمود: «'''قل اى و ربى انه لحق '''» (براى اثبات حقيت كلام از چند جهت تاكيد شده ) يكى از جهت سوگند، دوم آوردن كلمه «'''ان '''» و سوم آوردن حرف «'''لام '''»، و چهارم آوردن جمله به صورت جمله اسميه (آن عذاب حق است )، چون ممكن بود بفرمايد: «'''قل اى و ربى يحق العذاب و يا يقطع العذاب '''». و جمله «'''و ما انتم بمعجزين '''» بيان عدم مانع است - همچنانكه جمله قبلى وجود مقتضى را اثبات مى كرد - و ميفرمايد: شما نمى توانيد خدا را از فرستادن عذاب عاجز سازيد، و از رسيدن عذاب بر خود مانع شويد.
وَ لَوْ أَنَّ لِكلِّ نَفْسٍ ظلَمَت مَا فى الاَرْضِ لافْتَدَت بِهِ ...
وَ لَوْ أَنَّ لِكلِّ نَفْسٍ ظلَمَت مَا فى الاَرْضِ لافْتَدَت بِهِ ...
اين آيه به شدت عذاب و اهميت خلاصى از آن در نزد آنان اشاره مى كند. و جمله و اسروا الندامة )) به معناى اين است كه ندامت و پشيمانى خود را پنهان و كتمان مى كنند تا گرفتار شماتت و امثال آن نشوند. و ظاهرا منظور از قضاء و عذابى كه در آيه شريفه آمده عذاب و قضاء دنيوى است نه غير دنيوى .
اين آيه به شدت عذاب و اهميت خلاصى از آن در نزد آنان اشاره مى كند. و جمله و اسروا الندامة )) به معناى اين است كه ندامت و پشيمانى خود را پنهان و كتمان مى كنند تا گرفتار شماتت و امثال آن نشوند. و ظاهرا منظور از قضاء و عذابى كه در آيه شريفه آمده عذاب و قضاء دنيوى است نه غير دنيوى .
أَلا إِنَّ للَّهِ مَا فى السمَوَتِ وَ الاَرْضِ أَلا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقُّ وَ لَكِنَّ أَكْثرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ
أَلا إِنَّ للَّهِ مَا فى السمَوَتِ وَ الاَرْضِ أَلا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقُّ وَ لَكِنَّ أَكْثرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ
<span id='link72'><span>
<span id='link72'><span>
==سلطنت و مالكيت خداى تعالى قابل مقايسه با سلطنت هاى اعتبارى ظاهرى افراد انسان نيست و وجود مانع و رادع از تحقق ارادهحق متعال ، معقول نيست ==
==سلطنت و مالكيت خداى تعالى قابل مقايسه با سلطنت هاى اعتبارى ظاهرى افراد انسان نيست و وجود مانع و رادع از تحقق ارادهحق متعال ، معقول نيست ==
خط ۸۸: خط ۹۰:
پس ، دقت نظر در اين حقايق معناى ملك خداى تعالى نسبت به آسمانها و زمين را براى دانشپژوه متدبر روشن مى سازد و نيز روشن مى سازد كه لازمه اين چنين مالكيت اين است كه وعده او حق و غير قابل ترديد باشد، و ترديد آن به جز جهل به مقام خداى تعالى هيچ انگيزه اى نداشته باشد.
پس ، دقت نظر در اين حقايق معناى ملك خداى تعالى نسبت به آسمانها و زمين را براى دانشپژوه متدبر روشن مى سازد و نيز روشن مى سازد كه لازمه اين چنين مالكيت اين است كه وعده او حق و غير قابل ترديد باشد، و ترديد آن به جز جهل به مقام خداى تعالى هيچ انگيزه اى نداشته باشد.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۸ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۱۰}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش