گمنام

تفسیر:المیزان جلد۷ بخش۳۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۷ بخش۳۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۷ بخش۳۶}}
__TOC__
__TOC__


خط ۵: خط ۷:
<span id='link222'><span>
<span id='link222'><span>
==آيات ۱۱۳ - ۱۰۶، سوره انعام ==
==آيات ۱۱۳ - ۱۰۶، سوره انعام ==
اتَّبِعْ مَا أُوحِىَ إِلَيْك مِن رَّبِّك لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ أَعْرِض ‍ عَنِ الْمُشرِكِينَ(۱۰۶)
اتَّبِعْ مَا أُوحِىَ إِلَيْك مِن رَّبِّك لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ أَعْرِض ‍ عَنِ الْمُشرِكِينَ(۱۰۶)
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ مَا أَشرَكُوا وَ مَا جَعَلْنَك عَلَيْهِمْ حَفِيظاً وَ مَا أَنت عَلَيهِمْ بِوَكِيلٍ(۱۰۷)
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ مَا أَشرَكُوا وَ مَا جَعَلْنَك عَلَيْهِمْ حَفِيظاً وَ مَا أَنت عَلَيهِمْ بِوَكِيلٍ(۱۰۷)
وَ لا تَسبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَسبُّوا اللَّهَ عَدْوَا بِغَيرِ عِلْمٍ كَذَلِك زَيَّنَّا لِكلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى رَبهِم مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كانُوا يَعْمَلُونَ(۱۰۸)
وَ لا تَسبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَسبُّوا اللَّهَ عَدْوَا بِغَيرِ عِلْمٍ كَذَلِك زَيَّنَّا لِكلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى رَبهِم مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كانُوا يَعْمَلُونَ(۱۰۸)
وَ أَقْسمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَنهِمْ لَئنْ جَاءَتهُمْ ءَايَةٌ لَّيُؤْمِننَّ بهَا قُلْ إِنَّمَا الاَيَت عِندَ اللَّهِ وَ مَا يُشعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءَت لا يُؤْمِنُونَ(۱۰۹)
وَ أَقْسمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَنهِمْ لَئنْ جَاءَتهُمْ ءَايَةٌ لَّيُؤْمِننَّ بهَا قُلْ إِنَّمَا الاَيَت عِندَ اللَّهِ وَ مَا يُشعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءَت لا يُؤْمِنُونَ(۱۰۹)
وَ نُقَلِّب أَفْئِدَتهُمْ وَ أَبْصرَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ نَذَرُهُمْ فى طغْيَنِهِمْ يَعْمَهُونَ(۱۱۰)
وَ نُقَلِّب أَفْئِدَتهُمْ وَ أَبْصرَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ نَذَرُهُمْ فى طغْيَنِهِمْ يَعْمَهُونَ(۱۱۰)
* وَ لَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيهِمُ الْمَلَئكةَ وَ كلَّمَهُمُ المَْوْتى وَ حَشرْنَا عَلَيهِمْ كلَّ شىْءٍ قُبُلاً مَّا كانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلا أَن يَشاءَ اللَّهُ وَ لَكِنَّ أَكثرَهُمْ يجْهَلُونَ(۱۱۱)
* وَ لَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيهِمُ الْمَلَئكةَ وَ كلَّمَهُمُ المَْوْتى وَ حَشرْنَا عَلَيهِمْ كلَّ شىْءٍ قُبُلاً مَّا كانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلا أَن يَشاءَ اللَّهُ وَ لَكِنَّ أَكثرَهُمْ يجْهَلُونَ(۱۱۱)
وَ كَذَلِك جَعَلْنَا لِكلِّ نَبىٍ عَدُوًّا شيَطِينَ الانسِ وَ الْجِنِّ يُوحِى بَعْضهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُف الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّك مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ مَا يَفْترُونَ(۱۱۲)
وَ كَذَلِك جَعَلْنَا لِكلِّ نَبىٍ عَدُوًّا شيَطِينَ الانسِ وَ الْجِنِّ يُوحِى بَعْضهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُف الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّك مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ مَا يَفْترُونَ(۱۱۲)
وَ لِتَصغَى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالاَخِرَةِ وَ لِيرْضوْهُ وَ لِيَقْترِفُوا مَا هُم مُّقْترِفُونَ(۱۱۳)
وَ لِتَصغَى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالاَخِرَةِ وَ لِيرْضوْهُ وَ لِيَقْترِفُوا مَا هُم مُّقْترِفُونَ(۱۱۳)
ترجمه آيات
ترجمه آيات
پيروى كن آن چيزها را كه از پروردگارت به تو وحى شده ، خدايى جز او نيست و از اگر خدا ميخواست شرك نمى آوردند،
پيروى كن آن چيزها را كه از پروردگارت به تو وحى شده ، خدايى جز او نيست و از اگر خدا ميخواست شرك نمى آوردند،
خط ۲۵: خط ۲۷:
بيان آيات
بيان آيات
اتصال اين آيات به ما قبل خود واضح است و احتياجى به توضيح ندارد، و مانند آيات قبل راجع به توحيد است .
اتصال اين آيات به ما قبل خود واضح است و احتياجى به توضيح ندارد، و مانند آيات قبل راجع به توحيد است .
اتَّبِعْ مَا أُوحِىَ إِلَيْك مِن رَّبِّك لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ أَعْرِض ‍ عَنِ الْمُشرِكِينَ
اتَّبِعْ مَا أُوحِىَ إِلَيْك مِن رَّبِّك لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ أَعْرِض ‍ عَنِ الْمُشرِكِينَ
در اين آيه رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) را امر مى كند به اينكه پيروى كند آنچه را كه از توحيد و اصول شرايع دين به وى وحى شده است ، بدون اينكه در اين راه چيزى را جلوگير خود بداند، و در باره استكبار مشركين و خاضع نشدنشان در برابر كلمه حق و اعراضشان از دعوت دين ملاحظهاى بكند.
در اين آيه رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) را امر مى كند به اينكه پيروى كند آنچه را كه از توحيد و اصول شرايع دين به وى وحى شده است ، بدون اينكه در اين راه چيزى را جلوگير خود بداند، و در باره استكبار مشركين و خاضع نشدنشان در برابر كلمه حق و اعراضشان از دعوت دين ملاحظهاى بكند.
كلمه «''' من ربك '''» كه مزيد اختصاص را مى رساند مشعر است بر اينكه رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) مورد عنايت خاصه الهى بوده ، ولى از آنجايى كه قبل از جمله «''' و اعرض عن المشركين '''» قرار گرفته ممكن است انسان را به اين توهم بيندازد كه معنايش اين است كه تو وحى را پيروى و پروردگارت را عبادت بكن بگذار مشركين سرگرم پرستش بتهاى خود باشند و در نتيجه شنونده خيال كند كه خداوند طريقه و كيش بت پرستان را امضا و صحه گذارده است ،
كلمه «''' من ربك '''» كه مزيد اختصاص را مى رساند مشعر است بر اينكه رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) مورد عنايت خاصه الهى بوده ، ولى از آنجايى كه قبل از جمله «''' و اعرض عن المشركين '''» قرار گرفته ممكن است انسان را به اين توهم بيندازد كه معنايش اين است كه تو وحى را پيروى و پروردگارت را عبادت بكن بگذار مشركين سرگرم پرستش بتهاى خود باشند و در نتيجه شنونده خيال كند كه خداوند طريقه و كيش بت پرستان را امضا و صحه گذارده است ،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۳۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۳۱ </center>
لذا بين آن دو جمله فاصله انداخته ، بعد از جمله اول فرموده : «''' لا اله الا هو '''» تا هم توهم مزبور را دفع كند و هم در نتيجه جمله «''' و اعرض '''» معناى مورد نظر را برساند. و آن معنا اين است كه : تو آنچه را به سويت وحى شده و پروردگارت با وحى آنها تو را مورد عنايت بالغه و رحمت خاصه خود قرار داده پيروى كن ، و از اين مشركين اعراض نما، البته نه به اينكه كارى بكار آنان نداشته باشى و بگذارى بتهاى خود را بپرستند، و به عمل ناشايستشان راضى باشى تا در نتيجه بتپرستى آنان را امضا كرده باشى ، چون معبود يكى است و او همان پروردگار تو است كه به سويت وحى فرستاده ، معبود ديگرى جز او نيست ، بلكه به اينكه از آنان اعراض نموده و خود را در تحميل دين توحيد بر آنان به زحمت نيندازى ، و خلاصه تو ماءمور به تكليفى كه فوق طاقتت باشد نيستى ، وظيفه تو تنها ابلاغ رسالت است ، نه اينكه حفيظ و وكيل آنان باشى ، حفيظ و وكيل آنان خدا است ، و خداوند مشيتش تعلق نگرفته كه ايشان موفق به دين توحيد شوند، چون اگر مشيتش تعلق گرفته بود هرگز شرك نمى ورزيدند، آرى ، خداوند ايشان را به خودشان واگذاشته كه در همان ضلالت باقى بمانند، چون از حق اعراض و از خضوع در برابر حقيقت استكبار كردند.
لذا بين آن دو جمله فاصله انداخته ، بعد از جمله اول فرموده : «''' لا اله الا هو '''» تا هم توهم مزبور را دفع كند و هم در نتيجه جمله «''' و اعرض '''» معناى مورد نظر را برساند. و آن معنا اين است كه : تو آنچه را به سويت وحى شده و پروردگارت با وحى آنها تو را مورد عنايت بالغه و رحمت خاصه خود قرار داده پيروى كن ، و از اين مشركين اعراض نما، البته نه به اينكه كارى بكار آنان نداشته باشى و بگذارى بتهاى خود را بپرستند، و به عمل ناشايستشان راضى باشى تا در نتيجه بتپرستى آنان را امضا كرده باشى ، چون معبود يكى است و او همان پروردگار تو است كه به سويت وحى فرستاده ، معبود ديگرى جز او نيست ، بلكه به اينكه از آنان اعراض نموده و خود را در تحميل دين توحيد بر آنان به زحمت نيندازى ، و خلاصه تو ماءمور به تكليفى كه فوق طاقتت باشد نيستى ، وظيفه تو تنها ابلاغ رسالت است ، نه اينكه حفيظ و وكيل آنان باشى ، حفيظ و وكيل آنان خدا است ، و خداوند مشيتش تعلق نگرفته كه ايشان موفق به دين توحيد شوند، چون اگر مشيتش تعلق گرفته بود هرگز شرك نمى ورزيدند، آرى ، خداوند ايشان را به خودشان واگذاشته كه در همان ضلالت باقى بمانند، چون از حق اعراض و از خضوع در برابر حقيقت استكبار كردند.
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ مَا أَشرَكُوا وَ مَا جَعَلْنَك عَلَيْهِمْ حَفِيظاً وَ مَا أَنت عَلَيهِمْ بِوَكِيلٍ
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ مَا أَشرَكُوا وَ مَا جَعَلْنَك عَلَيْهِمْ حَفِيظاً وَ مَا أَنت عَلَيهِمْ بِوَكِيلٍ
اين آيه تسليت مى دهد رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) را به اينكه از شرك مشركين و اينكه ميبيند زحماتش در باره هدايت آنان به جايى نمى رسد اندوهناك نشود، چون هدايت و ضلالت ايشان به مشيت خداى تعالى بستگى دارد و ايشان اگر تو را به تنگ آورده اند خدا را نمى توانند به تنگ آورند، لذا مى بينى كه خداوند آنان را به جرم اينكه در زمين استكبار مينمايند و خودشان را از خدا بزرگتر ميشمارند و با او مكر مى كنند از نعمت ايمان و هدايت محروم داشته براى هميشه هلاكشان ساخت ، و بدين وسيله مكرشان را به خودشان برگردانيد و ايشان را از توفيق ايمان و هدايت محروم ساخت .
اين آيه تسليت مى دهد رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) را به اينكه از شرك مشركين و اينكه ميبيند زحماتش در باره هدايت آنان به جايى نمى رسد اندوهناك نشود، چون هدايت و ضلالت ايشان به مشيت خداى تعالى بستگى دارد و ايشان اگر تو را به تنگ آورده اند خدا را نمى توانند به تنگ آورند، لذا مى بينى كه خداوند آنان را به جرم اينكه در زمين استكبار مينمايند و خودشان را از خدا بزرگتر ميشمارند و با او مكر مى كنند از نعمت ايمان و هدايت محروم داشته براى هميشه هلاكشان ساخت ، و بدين وسيله مكرشان را به خودشان برگردانيد و ايشان را از توفيق ايمان و هدايت محروم ساخت .
<span id='link223'><span>
<span id='link223'><span>
خط ۴۸: خط ۵۰:
بنابراين معنايى كه ذكر شد، سياق جمله «''' و ما جعلناك عليهم حفيظا و ما انت عليهم بوكيل '''» نيز سياق تسليت و خوشدل ساختن رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) خواهد بود، و گويا مراد از «''' حفيظ '''» كسى است كه اراده شؤ ون وجود، از قبيل حيات ، نشو، رزق و امثال آن به دست او است ، و مراد از «''' وكيل '''» كسى است كه اداره اعمال به دست او است ، و او اعمال را طورى تنظيم مى كند كه به وسيله آن اعمال منافع را جلب و مضار را از مؤ كل خود دفع مى كند، پس حاصل معناى «''' و ما جعلناك ... '''» اين مى شود كه : امر زندگانى خارجى و همچنين زندگى دينى آنان محول به تو نيست تا اگر دعوت تو را رد كنند و تو را در آنچه كه از آنان ميطلبى اجابت ننمايند اندوهگين شوى .
بنابراين معنايى كه ذكر شد، سياق جمله «''' و ما جعلناك عليهم حفيظا و ما انت عليهم بوكيل '''» نيز سياق تسليت و خوشدل ساختن رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) خواهد بود، و گويا مراد از «''' حفيظ '''» كسى است كه اراده شؤ ون وجود، از قبيل حيات ، نشو، رزق و امثال آن به دست او است ، و مراد از «''' وكيل '''» كسى است كه اداره اعمال به دست او است ، و او اعمال را طورى تنظيم مى كند كه به وسيله آن اعمال منافع را جلب و مضار را از مؤ كل خود دفع مى كند، پس حاصل معناى «''' و ما جعلناك ... '''» اين مى شود كه : امر زندگانى خارجى و همچنين زندگى دينى آنان محول به تو نيست تا اگر دعوت تو را رد كنند و تو را در آنچه كه از آنان ميطلبى اجابت ننمايند اندوهگين شوى .
اين بود آن معنايى كه از «''' حفيظ '''» و «''' وكيل '''» به نظر ما رسيد، بعضى از مفسرين ديگر گفته اند: منظور از حفيظ كسى است كه از كسى كه وى حافظ او است دفع ضرر كند، و وكيل آن كسى است كه براى مؤ كل خود جلب نفع نمايد. و اين وجه خالى از بعد نيست ، براى اينكه متبادر از لفظ حفيظ حفظ در امور تكوينى است به خلاف وكيل كه هم در امور تكوينى استعمال مى شود و هم در غير آن ، و چون چندان فايدهاى در حمل يكى بر امور تكوينى و حمل ديگرى بر اعم از تكوين و غير تكوين تصور نمى شود لذا بهتر اين است كه حفيظ به امور تكوينى و وكيل به امور غير تكوينى حمل گردد.
اين بود آن معنايى كه از «''' حفيظ '''» و «''' وكيل '''» به نظر ما رسيد، بعضى از مفسرين ديگر گفته اند: منظور از حفيظ كسى است كه از كسى كه وى حافظ او است دفع ضرر كند، و وكيل آن كسى است كه براى مؤ كل خود جلب نفع نمايد. و اين وجه خالى از بعد نيست ، براى اينكه متبادر از لفظ حفيظ حفظ در امور تكوينى است به خلاف وكيل كه هم در امور تكوينى استعمال مى شود و هم در غير آن ، و چون چندان فايدهاى در حمل يكى بر امور تكوينى و حمل ديگرى بر اعم از تكوين و غير تكوين تصور نمى شود لذا بهتر اين است كه حفيظ به امور تكوينى و وكيل به امور غير تكوينى حمل گردد.
وَ لا تَسبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَسبُّوا اللَّهَ عَدْوَا بِغَيرِ عِلْمٍ
وَ لا تَسبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَسبُّوا اللَّهَ عَدْوَا بِغَيرِ عِلْمٍ
معناى «''' سب '''» (دشنام ) معروف و واضح است ، راغب در مفردات خود در باره كلمه «''' عدو '''» مى گويد: «''' عدو '''» به معناى تجاوز و ضد التيام است كه اگر نسبت به قلب ملاحظه شود عداوت و دشمنى را معنا مى دهد، و اگر نسبت به راه رفتن ملاحظه شود معناى دويدن را،
معناى «''' سب '''» (دشنام ) معروف و واضح است ، راغب در مفردات خود در باره كلمه «''' عدو '''» مى گويد: «''' عدو '''» به معناى تجاوز و ضد التيام است كه اگر نسبت به قلب ملاحظه شود عداوت و دشمنى را معنا مى دهد، و اگر نسبت به راه رفتن ملاحظه شود معناى دويدن را،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۳۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۳۴ </center>
خط ۵۶: خط ۵۸:
اين آيه يكى از ادبهاى دينى را خاطرنشان مى سازد كه با رعايت آن ، احترام مقدسات جامعه دينى محفوظ مانده و دستخوش اهانت و ناسزا و يا سخريه نمى شود، چون اين معنا غريزه انسانى است كه از حريم مقدسات خود دفاع نموده با كسانى كه به حريم مقدساتش تجاوز كنند به مقابله برخيزد و چه بسا شدت خشم او را به فحش و ناسزاى به مقدسات آنان وادار سازد، و چون ممكن بود مسلمين به منظور دفاع از حريم پروردگار بتهاى مشركين را هدف دشنام خود قرار داده در نتيجه عصبيت جاهليت ، مشركين را نيز وادار سازد كه حريم مقدس خداى متعال را مورد هتك قرار دهند لذا به آنان دستور مى دهد كه به خدايان مشركين ناسزا نگويند، چون اگر ناسزا بگويند و آنان هم در مقام معارضه به مثل به ساحت قدس ربوبى توهين كنند در حقيقت خود مؤ منين باعث هتك حرمت و جسارت به مقام كبريايى خداوند شده اند.
اين آيه يكى از ادبهاى دينى را خاطرنشان مى سازد كه با رعايت آن ، احترام مقدسات جامعه دينى محفوظ مانده و دستخوش اهانت و ناسزا و يا سخريه نمى شود، چون اين معنا غريزه انسانى است كه از حريم مقدسات خود دفاع نموده با كسانى كه به حريم مقدساتش تجاوز كنند به مقابله برخيزد و چه بسا شدت خشم او را به فحش و ناسزاى به مقدسات آنان وادار سازد، و چون ممكن بود مسلمين به منظور دفاع از حريم پروردگار بتهاى مشركين را هدف دشنام خود قرار داده در نتيجه عصبيت جاهليت ، مشركين را نيز وادار سازد كه حريم مقدس خداى متعال را مورد هتك قرار دهند لذا به آنان دستور مى دهد كه به خدايان مشركين ناسزا نگويند، چون اگر ناسزا بگويند و آنان هم در مقام معارضه به مثل به ساحت قدس ربوبى توهين كنند در حقيقت خود مؤ منين باعث هتك حرمت و جسارت به مقام كبريايى خداوند شده اند.
از عموم تعليلى كه جمله «''' كذلك زينا لكل امة عملهم '''» آنرا افاده مى كند نهى از هر كلام زشتى نسبت به مقدسات دينى استفاده مى شود.
از عموم تعليلى كه جمله «''' كذلك زينا لكل امة عملهم '''» آنرا افاده مى كند نهى از هر كلام زشتى نسبت به مقدسات دينى استفاده مى شود.
كَذَلِك زَيَّنَّا لِكلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى رَبهِم مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كانُوا يَعْمَلُونَ
كَذَلِك زَيَّنَّا لِكلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى رَبهِم مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كانُوا يَعْمَلُونَ
«''' زينت '''» ، هر چيز زيبا و دوست داشتنى است كه ضميمه چيز ديگرى مى شود و به آن زيبايى ميبخشد و آنرا مرغوب و محبوب قرار مى دهد و طالب زينت به طمع رسيدن به آن حركت مى كند و در نتيجه از فوايد آنچيز هم منتفع مى شود، مانند لباس زيبا كه انسان آنرا به جهت زيبايش ميپوشد و ضمنا بدنش نيز از سرما و گرما محفوظ مى ماند.
«''' زينت '''» ، هر چيز زيبا و دوست داشتنى است كه ضميمه چيز ديگرى مى شود و به آن زيبايى ميبخشد و آنرا مرغوب و محبوب قرار مى دهد و طالب زينت به طمع رسيدن به آن حركت مى كند و در نتيجه از فوايد آنچيز هم منتفع مى شود، مانند لباس زيبا كه انسان آنرا به جهت زيبايش ميپوشد و ضمنا بدنش نيز از سرما و گرما محفوظ مى ماند.
بايد دانست كه خداى تعالى ارادهاش بر اين تعلق گرفته كه بشر تا مدت معينى در اين دنيا زندگى كند و با اعمال قواى فعاله خود اين زندگى متنوع و متحول را ادامه داده و با قواى خود در نفع و ضررهايى كه با حواس ظاهرى خود درك مى كند تصرف نموده چيزهايى را بخورد و از آشاميدنيهايى بياشامد و با حركات مخصوصى عمل نكاح را انجام دهد چيزهايى را به صورت لباس درآورده به تن كند، آشيانهاى ساخته در آن مسكن گزيند و خلاصه منافعى را جلب و مضارى را از خود دفع كند.
بايد دانست كه خداى تعالى ارادهاش بر اين تعلق گرفته كه بشر تا مدت معينى در اين دنيا زندگى كند و با اعمال قواى فعاله خود اين زندگى متنوع و متحول را ادامه داده و با قواى خود در نفع و ضررهايى كه با حواس ظاهرى خود درك مى كند تصرف نموده چيزهايى را بخورد و از آشاميدنيهايى بياشامد و با حركات مخصوصى عمل نكاح را انجام دهد چيزهايى را به صورت لباس درآورده به تن كند، آشيانهاى ساخته در آن مسكن گزيند و خلاصه منافعى را جلب و مضارى را از خود دفع كند.
خط ۹۷: خط ۹۹:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۴۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۴۰ </center>
وقتى به سوى پروردگار خود بازگشت نمود خداوند پرده غفلت را از جلو چشم و فهم او برداشته و حقيقت را مكشوف مى سازد، اولياى خدا لذاتى را مى بينند كه هرگز خيالش را هم نمى كردند، و اولياى شيطان هم حقيقت آن اعمالى را كه مى كردند مى بينند، و امورى براى ايشان كشف مى شود كه هيچگاه در خاطرشان خطور نمى كرد، پس ‍ ظهور حقايق اعمال در روز قيامت اختصاص به يك طائفه ندارد.
وقتى به سوى پروردگار خود بازگشت نمود خداوند پرده غفلت را از جلو چشم و فهم او برداشته و حقيقت را مكشوف مى سازد، اولياى خدا لذاتى را مى بينند كه هرگز خيالش را هم نمى كردند، و اولياى شيطان هم حقيقت آن اعمالى را كه مى كردند مى بينند، و امورى براى ايشان كشف مى شود كه هيچگاه در خاطرشان خطور نمى كرد، پس ‍ ظهور حقايق اعمال در روز قيامت اختصاص به يك طائفه ندارد.
وَ أَقْسمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَنهِمْ...عِندَ اللَّهِ
وَ أَقْسمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَنهِمْ...عِندَ اللَّهِ
كلمه «''' جهد '''» به فتح جيم به معناى طاقت است ، و كلمه «''' ايمان '''» جمع «''' يمين '''» به معناى سوگند است ، و «''' جهد يمين '''» قسم خوردن به مقدار قدرت و طاقت است ، و منظور اين است كه : ايشان تا آنجا كه ميتوانستند قسم ياد كرده تاءكيد نمودند. و مقصود از بودن آيات در نزد خدا، بودن آن در ملك خدا است ، و معنايش اين است كه : هيچ كس مالك چيزى از آن آيات نيست مگر به اذن خدا.
كلمه «''' جهد '''» به فتح جيم به معناى طاقت است ، و كلمه «''' ايمان '''» جمع «''' يمين '''» به معناى سوگند است ، و «''' جهد يمين '''» قسم خوردن به مقدار قدرت و طاقت است ، و منظور اين است كه : ايشان تا آنجا كه ميتوانستند قسم ياد كرده تاءكيد نمودند. و مقصود از بودن آيات در نزد خدا، بودن آن در ملك خدا است ، و معنايش اين است كه : هيچ كس مالك چيزى از آن آيات نيست مگر به اذن خدا.
بنابراين ما حصل معناى آيه چنين است : ايشان تا آنجا كه توانستند قسمهاى غليظ و شديد خوردند كه اگر معجزهاى از ناحيه پروردگار ببينند كه دلالت بر صدق ادعاى رسول خدا و نبوت وى كند ايمان خواهند آورد البته منظور كفار اقتراح و بازيچه قرار دادن معجزات بودبگو اختيار آوردن آيات و معجزات به دست من نيست تا از پيش ‍ خود خواسته شما را اجابت كنم ، مالك و محيط بر آنها خدا است .
بنابراين ما حصل معناى آيه چنين است : ايشان تا آنجا كه توانستند قسمهاى غليظ و شديد خوردند كه اگر معجزهاى از ناحيه پروردگار ببينند كه دلالت بر صدق ادعاى رسول خدا و نبوت وى كند ايمان خواهند آورد البته منظور كفار اقتراح و بازيچه قرار دادن معجزات بودبگو اختيار آوردن آيات و معجزات به دست من نيست تا از پيش ‍ خود خواسته شما را اجابت كنم ، مالك و محيط بر آنها خدا است .
خط ۱۰۹: خط ۱۱۱:
پاره اى از مفسرين گفته اند: لفظ «''' ان '''» كه در جمله «''' انها اذا جاءت ... '''» است به معناى «''' لعل شايد '''» مى باشد. و ليكن اين حرف صحيح نيست ، براى اينكه آمدن اين لفظ به اين معنا به فرضى كه در كلام عرب ديده شده باشد بسيار كم است ، و نميتوان كلام خداى تعالى را حمل بر آن نمود.
پاره اى از مفسرين گفته اند: لفظ «''' ان '''» كه در جمله «''' انها اذا جاءت ... '''» است به معناى «''' لعل شايد '''» مى باشد. و ليكن اين حرف صحيح نيست ، براى اينكه آمدن اين لفظ به اين معنا به فرضى كه در كلام عرب ديده شده باشد بسيار كم است ، و نميتوان كلام خداى تعالى را حمل بر آن نمود.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۷ بخش۳۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۷ بخش۳۶}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش